ثقلین
TasvirShakhesmarefat22

همان یک بار

شهید محمد حسن فایده

زمانی که در عقد بودیم، تنهایی به «مشهد» رفتم و یک بلوز مُد جوانان آن روز، برایش به عنوان هدیه آوردم. وقتی بلوز را تنش ...

TasvirShakhesshahid33

 چرا خانه را فرش نکردید؟

شهید اللهیار جابری

برای شرکت در مراسم دعای توسّل به منزلش رفتیم. وقتی وارد اتاق شدیم، از دیدن وضع ظاهری خانه‌اش تعجّب کردیم. به جای فرش، یک تکّه ...

TasvirShakhesshahid31

آبگوشت ماهی!

شهید مجید زین الدین

پدر شهید مجید زین الدین می‌گوید:-‌ اوایل جنگ که تدارکات رسانی به جبهه‌ها منظم نبود و مردم نان و مواد غذایی می‌فرستادند و یک جا ...

TasvirShakhesshahid30

فقط دو دست لباس خاکی

شهید حسن کسایی

از طرف جهاد برای عده‌ای از رزمندگان که خانواده‌های خود را به اهواز برده بودند، مواد کوپنی معین شده بود، ولی «حاجی» اجازه نمی‌داد که ...

TasvirShakhesshahid39

حقوق ۲۲۰۰ تومان!

شهید حسین خرازی

حسین ساده بود. هیچ‌گاه از مقامش برای پیشبرد کارهای شخصی استفاده نکرد. فرماندهی لشکر برای او به معنی مسؤولیت بزرگتر و کار بیشتر بود؛ به ...

TasvirShakhesshahid20

زندگی فقیرانه

شهید حمید رضا جعفرزاده

یک بار به هر کدام از بچه‌های تخریب، رادیویی یک موج دادیم که استفاده کنند. حمید رضا گفت: «حاج مرتضی! اجازه دارم این رادیو را ...

TasvirShakhesbasiraT14

 با یک دست لباس ساده

شهید نوری صفا

وقتی در فرودگاه مسکو به استقبالش رفتم، دیدم با یک دست لباس خیلی ساده آمده است. در راه به او گفتم: «ما باید به سر ...

TasvirShakhesshahid19

از سر من هم زیاد است!

شهید محمّد ابراهم همت

عقدمان، در روز بیست و دوم دی ماه ۱۳۶۰ بود. عقد ساده‌ای بود. حاجی با لباس سپاه آمده بود. من هم با همان مانتوهای نظامی ...

TasvirShakhesshahid18

روی تشک نمی‌خوابید

شهید عیسی خدری

هنگامی که ایشان با تنی خسته از کار به خانه بازمی‌گشت، مادرش برای او تشک می‌انداخت، ولی از خوابیدن روی تشک پرهیز می‌کرد، تا مبادا ...

TasvirShakhesshahid23

همه ادعا داشتند و آماده

شهید عباس پیکری

پیش از عملیات والفجر مقدماتی، طی ابلاغ از طرف مسؤول بهداری قرار شد که از امدادگرها، دو دسته‌ی ویژه‌ی عملیاتی انتخاب شود. این انتخاب کار ...

TasvirShakhesshahid29

برنامه‌ی جامع آموزش در چهار ماه مجروحیت

شهید سیّد علی حسینی

بدجوری مجروح شده بود. بعد از یک ماه که آوردیمش خانه، هنوز روی پا نمی‌توانست بایستد. با کمک عصا، و به سختی راه می‌رفت.توی خانه، ...

TasvirShakhesAhmadToosi

 فردای قیامت

شهید جاسم دیوانی

همه‌ی اهل محل شهید جاسم دیوانی را که بعد از شهادت برادرش کاظم دیوانی عزم رفتن به جبهه را نموده بود، نصیحت می‌کردند که: «فعلاً ...

TasvirShakhesshahid28

ارزشش بیشتر از دیدن بچه است

شهید محمود دولتی مقدم

پس از ازدواج، سه سال تمام در اشتیاق داشتن فرزند به سر می برد. می‌گفت: «آرزو دارم پس از شهادت یادگاری از خود بگذارم. اما ...

TasvirShakhesshahid27

من می‌خواهم بروم

شهید محمد قائمی‌پور

محمد ۱۲ ساله شده بود، یکی از روزها در مراسم نماز جمعه آقای احمدی از مردم سؤال کرد: «از میان شما کسی هست بخواهد به ...

صفحه 38 از 59« بعدی...102030...3637383940...50...قبلی »