برای شرکت در مراسم دعای توسّل به منزلش رفتیم. وقتی وارد اتاق شدیم، از دیدن وضع ظاهری خانه‌اش تعجّب کردیم. به جای فرش، یک تکّه گلیم را در کف اتاق پهن کرده بودند. سر به سر آقای جابری گذاشتیم و گفتیم: «آقا شما که خانه ساختید، چرا فرشش نکردید؟» و او با حرف‌هایش به ما فهماند که به دنیا هیچ وابستگی و دلبستگی‌ای ندارد. خانه را هم به عنوان سرپناه برای زن و فرزندش ساخته بود و چیزی از ساخت خانه نگذشت که راهی خانه‌ی آخرت شد.


رسم خوبان ۱۸ – چون مسافر زیستن، ص ۲۲٫/ بحر بی‌ساحل، ص ۹۷٫