سازمان پیش مردگان مسلمان کُرد
صفحاتی از زندگی شهید محمد بروجردیآن روزها توی کردستان دست سپاه بسته بود. هیئت حسن نیت از طرف دولت موقت آمده بود کردستان، با گروهکها ملاقات کرده بود، با هم ...
آن روزها توی کردستان دست سپاه بسته بود. هیئت حسن نیت از طرف دولت موقت آمده بود کردستان، با گروهکها ملاقات کرده بود، با هم ...
آمریکا همیشه از کردستان برای هدفهای خودش استفاده میکرد. یعنی اگر رژیمی سر کار میآمد و او میخواست آن را به زانو در بیاورد، اولین ...
توی دل کرُدهای کردستان جا باز کرده بود. هر کس هر کاری میخواست بکند، میآمد سراغ او. جهاد سازندگی میآمد برای پروژههای عمرانیاش از او ...
… و اما مسألهی منافقین.کار به آنجا رسید که توانستند به راحتی عناصری را آموزش بدهند که بهترین علمای ما را شهید کنند. از میان ...
یک روز در سپاه خبردار شدم که در جاهای مختلف تهران و با مجوزهای مختلف، نیروهای مسلح متفاوت، دارند حرکتهای موازی با اسمهای تقریباً یکسان ...
امام خیلی ضعیف شده بود. وقتی دستاش را به نرده میگرفت که سه طبقه را بیاید پایین، رگهای دستاش پیدا بود، حتی رگهای گردناش پیدا ...
امام تصمیم گرفت بیاید ایران. با سران انقلاب رفتیم مدرسهی رفاه جلسه تشکیل دادیم. شهید بهشتی بود و شهید مطهری و آقای هاشمی و چند ...
محمد آمد ازم اسلحه خواست تا برود ساوه به هوای یک ساواکی خطرناک که بکشدش.گفت «نگران نباش. حکم اعداماش رو از بزرگترها گرفتهم.»گفتم «کی هست ...
بعد از حادثهی پادگان لویزان که چند نفر از سران ارتش شاه در یک انفجار کشته شدند، یکی از آشناهای من که سرباز بود و ...
*نقل اول: سر میرزا که به کارهای سیاسی گرم شد، دیگر هیچ کسی جلودارش نبود.یادم است رفته بودند توی یک کوچهی بن بست، به اسم ...
نیامده شیر فهماش کردم «دوست دارم باهاتون همکاری کنم.»از قبل میدانست یا بهاش گفته بودند چه کارهایی از دستام برمیآید. صاف گذاشت کف دستام «اگه ...
اعلامیهها را برای شهرستانها هم میفرستادم. با بارهایی که باید میرفت میفرستادم؛ و برای آنهایی که میدانستم کلهشان بوی قرمهسبزی میدهد. زاهدان، بیرجند، آبادان، اصفهان، ...
یک روز هادی با خودش یک نارنجک چینی آورد توی کارگاه و گفت «میتونی این رو ریختهگری کنی؟»گرفتم وارسیاش کردم گفتم «شدناش که میشه. قالب ...
سربازی من که تمام شد، آمد به من گفت «باید بری ریختهگری یاد بگیری. جایی رو سراغ داری؟»داشتم. شوهر خالهام ریختهگر بود. رفتم پیشاش شروع ...