ثقلین
TasvirShakhesshahid710

 نماز یعنی نماز اول وقت

شهید سید محسن زرنگ‌زاده

در گرماگرم عملیات کربلای ۵ در شملچه، وقت نماز ظهر او را دیدم که داشت با آب قمقمه‌اش وضو می‌گرفت. گفتم: سیّد! آتش دشمن سنگین ...

TasvirShakhesmarefat7

خاک بر سر من!

شهید محمود پایدار

یادم هست که قبل از عملیات «شهید بینا» که احساس کرده بود وقت شهادت پایدار نزدیک است، ضبط صوت کوچکی تهیه کرده بود و با ...

TasvirShakhesshahid700

امروز نوبت به ظرفشویی اوست

شهید مجید بقایی

آن روز آقا مجید به اصطلاح بچه بسیجی‌ها شهردار بود. مسئول بود که هم غذا توزیع کند و هم سفره را جمع کند و ظرف‌ها ...

TasvirShakhesshahid699

همه‌ی نوارها و عکس‌هایش را جمع کرد

شهید ابراهیم جعفرزاده

او بیست روز قبل از عملیات عظیم بدر به واحد تبلیغات مراجعه می‌نماید و دستور می‌دهد کلیه عکس‌ها و نوارهای کاست و ویدوئی که مربوط ...

TasvirShakhesAhmadToosi

من در آشپزخانه سیب‌زمینی پوست می‌کنم!

شهید علی‌رضا ناهیدی

مادرش می‌گوید: «علیرضا دیر به دیر به مرخصی می‌آمد. یک بار از او پرسیدم تو مگر چه کاره هستی که دیر به دیر به ما ...

TasvirShakhesshahid698

چشم، الآن می‌آیم

شهید اسماعیل دقایقی

من شهید دقایقی را نمی‌شناختم. هر روز می‌دیدم شخصی می‌آید و چادرها و آبگیرها را تمیز می‌کند. من فکر می‌کردم که این شخص، وظیفه‌اش همین ...

TasvirShakhesshahid695

نیاز به محافظ ندارم

شهید مجید بقایی

هیچ‌گاه در صدد سوء استفاده‌های شخصی از مقام خود برنیامد و حتی اجازه نداد تا در دوران ترکتازی تروریسم، برای او محافظی تعیین شود. برادر ...

TasvirShakhesmarefat12

درباره ی کارهایش هیچ چیز نمی‌گفت

شهید بهروز پورشریفی

با توجه به این‌که پل شناور خیبر و پل بعثت روی اروند رود از اصلی‌ترین طرح‌های اجرا شده مرحوم مهندس حاج بهروز پورشریفی است، اما ...

TasvirShakhesshahid795

نگهبانی

شهید محمد بروجردی

سال ۶۰ بود، زمانی که نیروها بسیج شدند تا جاده‌ی «بانه – سردشت» را پاکسازی کنند. جمعی از نیروهای آموزشی و پاسداران پادگان آموزشی شهدای ...

TasvirShakhesmarefat7

خدمتکار مردم هستم

شهید بهروز پورشریفی

استاندار که مهندس پورشریفی را از طریق معرفی یکی از دوستانش، به شهرداری منصوب کرده بود، یک بار که گذرش به جلفا افتاد، در شهرداری ...

TasvirShakhesbasiraT14

شهردار جدید

شهید بهروز پورشریفی

روزی که قرار شد شهردار جدید جلفا به محل کار خود برود، کارمندان شهرداری، طبق وظیفه‌ای که در طی سال‌های خدمت خود آموخته بودند و ...

TasvirShakhesshahid693

پوتین گِلی

شهید مهدی باکری

اهالی یک محل، عصبانی آمدند شهرداری، توی اتاقی که من و مهدی آن‌جا می‌نشستیم و جواب مردم را می‌دادیم.می‌گفتند: آخر تو چه می‌دانی که ما ...

TasvirShakhesshahid691

زدم دنده‌ چهار!

شهید مهدی باکری

مهدی آن حالت خودمانی بودن با زیر دستان شهرداری را، در جبهه هم داشت.یک بسیجی نقل می‌کرد که من راننده بودم و فرمانده‌ی لشکر دستور ...

TasvirShakhesshahid690

برای کار آمده‌ام نه ریاست!

شهید مهدی باکری

یک روز مسؤول کارگاه شن و ماسه آمد پیش من، خیلی شرمنده، گفت: به آقای شهردار بی‌احترامی کرده، چه باید بکند که او را ببخشد.گفتم: ...

صفحه 24 از 52« بعدی...10...2223242526...304050...قبلی »