سنگر مهمات
شهید محمد نصراللهیساعت دو بعد از نیمه شب بود که یکی از خطهای پدافندی ما فوراً درخواست مهمات کردند. خطر سقوط، خط را تهدید میکرد. سراسیمه وارد ...
ساعت دو بعد از نیمه شب بود که یکی از خطهای پدافندی ما فوراً درخواست مهمات کردند. خطر سقوط، خط را تهدید میکرد. سراسیمه وارد ...
یک روز صبح بیدار شدیم دیدیم حمید نیست. صبح زود ساعت هفت رفته بود بیرون. عجیب اینکه لباس نظامی هم به تن کرده بود، خیلی ...
یک شب قرار شد گروهی از برادران به محلی حمله کنند که افراد کومله و دموکرات در آنجا بودند و اسلحه وارد میکردند. درّهای بود ...
یکی از اولین عملیاتهای حمید در کردستان، آزادی مقر رادیو و تلویزیون و پاکسازی آن از اعضای حزب بود.بهداری به فاصلهی کمی از مقر رادیو ...
عراق به نوار مرزی و خیلی از مناطق کردستان نفوذ کرده بود. چون هستهی مرکزی حزب دموکرات هم آنجا بود که پایگاه نظامی سیاسی قویای ...
در عملیّات والفجر ۴ برای لشکر ۱۴ امام حسین (علیه السلام) مشکلی پیش آمده بود. مشکل که بایستی در سنندج حل میشد. لازم بود یکی ...
در منطقهی عملیّاتی جنوب، در حاشیهی رود بهمنشیر مستقرّ بودیم. عملیّات تازه آغاز شده بود که بناگاه توسّط دشمن، بمباران شیمیایی شدیم. در یک لحظه، ...
قرار شد گردان ۴۱۴ حسین بن علی (علیه السلام) بیاید عمل کند. عراقیها با نیروی بیشتری آمدند. دژ روبهرو دویست متر طول داشت و پنج ...
چیزی که مرا بیشتر به ایشان (پدرم) علاقهمند میکرد، شجاعتش بود. بدون ترس و واهمه سخنرانی میکرد و حرف میزد. یکی از دوستان پدرم میگفت: ...
یادم هست در کارخانهی نمک، ما در خطی مماس با خط عراق قرار داشتیم. فاصلهی ما و عراقیها آنقدر کم بود که تیراندازیهای همدیگر را ...
در عملیّات بزرگ بیت المقدس که به آزادسازی بخش عظیمی ازخاک ایران اسلامی، از جمله خرمشهر منجر شد، در مراحل اول، بر روی جادهی اهواز ...
در یک عملیات، مثل همیشه پیشاپیش نیروها بود و پا به پای بقیه کمک میکرد تا اینکه پایش شکست و مجبور شدند پایش را گچ ...
اواخر تابستان ۱۳۶۱ بود. قرار بود دو روستا را آزاد کنیم؛ رفته بودیم برای پاکسازی. دو دسته تانک از ارتش آمده بود و تعدادی از ...
عملیات «بیت المقدس» آغاز شده بود…چند تیر بارچی عراقی موقعیت ما را – بیامان – زیر آتش گرفته بودند. «عبدالرحمن» به شش نفر از افراد ...