گریهی خاندان پیامبر و اصحاب بر امام حسین علیه السلام و گریهی امّ سلمه ۳
به روایت فتّال نیشابوریفتّال روایت میکند:روزی امّ سلمه میگریست. گفتند: چرا گریه میکنی؟ گفت: فرزندم حسین کشته شد. رسول خدا (ص) را از هنگام وفات جز همین امشب ...
فتّال روایت میکند:روزی امّ سلمه میگریست. گفتند: چرا گریه میکنی؟ گفت: فرزندم حسین کشته شد. رسول خدا (ص) را از هنگام وفات جز همین امشب ...
طبرانی با سند خویش از سلمان نقل میکند که:پیش امّ سلمه رفتم. گریه میکرد. پرسیدم: چرا گریه میکنی؟ گفت: رسول الله (ص) را در خواب ...
شیخ طوسی با سند خویش از عبدالله بن عبّاس نقل میکند:در خانهی خود خوابیده بودم که از خانهی امّ سلمه همسر پیامبر خدا (ص) صدای ...
علامهی مجلسی به نقل از برخی تألیفات متأخّرین از قول دعبل خزاعی چنین نقل میکند:در مثل چنین روزهایی خدمت مولایم علیّ بن موسی الرّضا (ع) ...
شیخ صدوق با سند خویش روایت میکند که امام رضا (ع) فرمود:محرم ماهی است که مردم عصر جاهلیت، جنگ در آن را حرام میدانستند، ولی در ...
شیخ صدوق با سند خویش از عبدالله بن فضل هاشمی نقل میکند:به امام صادق (ع) عرض کردم: یابن رسول الله! چگونه روز عاشورا، روز مصیبت ...
شیخ کلینی با سند خویش از داوود رقی نقل میکند:در حضور امام صادق (ع) بودم. آب طلبید. چون نوشید دیدم که چشمانش پر از اشک ...
شیخ طوسی از عبدالله بن سنان روایت میکند:روز عاشورایی خدمت امام صادق (ع) رسیدم. او را اندوهگین و گریان دیدم. عرض کردم: ای پسر پیامبر! ...
مسعودی روایت میکند:کمیت شاعر به مدینه آمد و خدمت امام باقر (ع) رسید. با آنکه شب، حضرت اجازهی ورود داد. برای امام شعر خواند. چون ...
خزار قمی با سند خویش از کمیت نقل میکند:خدمت سرورم امام محمّد باقر (ع) رسیدم و عرض کردم: ای پسر پیامبر! من دربارهی شما اشعاری ...
مرحوم آیت الله کمپانی اصفهانی در مورد گریههای امام سجّاد (ع) شعری دارد که خوب سروده است (از ترجمهی آن چشم پوشیدیم).مضمون این اشعار، پایان ...
سیّد بن طاووس با سند خود از امام باقر (ع) چنین روایت میکند:پدرم امام زین العابدین (ع) پس از شهادت پدرش حسین بن علی (ع)، ...
ابن شهر آشوب گوید:گفتهاند آنقدر گریست تا بیم نابینایی بر او بود. هر گاه ظرف آبی میگرفت تا بنوشد، آنقدر گریه میکرد تا پر از ...