برای دانلود کلیپ « بهشت واقعی مؤمن » مربوط به این جلسه، با حجم ۹ مگابایت، اینجا کلیک نمایید.

برای دانلود کلیپ « ارتباط با امام حسین علیه السلام » مربوط به این جلسه، با حجم ۵ مگابایت، اینجا کلیک نمایید.

برای دانلود کلیپ « فساد قلب » مربوط به این جلسه، با حجم ۱۶ مگابایت، اینجا کلیک نمایید.

برای دانلود کلیپ « مگر این عالم بهشت است؟ » مربوط به این جلسه، با حجم ۱۳ مگابایت، اینجا کلیک نمایید.

برای دانلود کلیپ « توبه منافق » مربوط به این جلسه، با حجم ۱۴ مگابایت، اینجا کلیک نمایید.

برای دانلود تمام کلیپ های این جلسه بصورت یکجا، باحجم ۵۵ مگابایت، اینجا کلیک نمایید.

***شایان ذکر است برای دانلود صوت و فیلم این جلسه، از آیکون دانلود بالای صفحه استفاده نمایید***


 

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

 «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ المُرْسَلَینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا شَفِیعِ ذُنُوبِنَا‏ أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ‏ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ‏ِ».

ابعاد مختلف نهضت سیّد الشّهداء (سلام الله علیه)

نهضت سالار شهیدان ابعادی به وسعت ابعاد بیکران قرآن کریم دارد. به وسعت معارف حقّه‌ی الهیّه، نهضت حضرت سیّد الشّهداء درس است، رمز است، آموزش است. در رأس مسائل دینی مسئله‌ی خداشناسی است، معرفه الحق است. امام حسین (علیه السّلام) در شرایطی که دنیا را ظلمت جهل گرفته بود، مردم خدا را از یاد برده بودند، ارتباط با خدا قطع شده بود، فساد و ظلم و آدم‌کشی و حرام‌خوری و مردم‌ آزاری نتیجه‌ی فراموشی خدا است. نتیجه‌ی بی‌معرفتی به حق تعالی است.

Sadighi-13940727-06Moharram-ThaqalainSite (2)

عظمت قرآن کریم

 قرآن کریم درجاتی دارد که بهشتی‌ها در بهشتی که مرز ندارد، پایان ندارد بنا است در یک فضای لایتناهای بهشتی از مواهب و نعم الهی بهره‌مند بشوند. امّا ارتقای آن‌ها با درجات قرآن کریم است. «اقْرَأ وارْقَ»[۲] هر کسی به هر مقدار که نور قرآن در وجود او است، به همان اندازه ارتقا پیدا می‌کند و امّا قرآن هم طبق توصیفی که خود قرآن دارد «کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ … مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیرٍ»[۳]. این کتاب از مقام ذات احدیّت تا همه‌ی عوالم گسترش دارد. قرآن شریف این کاغذ و قلم و مفاهیم و کلماتی که ما می‌بینیم این نیست، بلکه قرآن تجلّی اعظم پروردگار متعال است. ما در شب مبعث که شب نزول اوّلین آیات قرآنی بر قلب پیغمبر است، به خدا عرضه می‌داریم: «أَسْأَلُکَ بِالتَّجَلِّی الْأَعْظَمِ»[۴] این تجلّی اعظم اگر با همان عظمت خود بنا بود به کوه‌ها تجلّی بکند، کوه‌ها از بین می‌رفتند، ذوب می‌شدند. «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ»[۵].

نمونه‌ای از عظمت قرآن کریم در خود قرآن

کما این‌که یک نوع آن را قرآن کریم نقل کرد «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقاً»[۶] پروردگار این جلوه‌ای که بر کوه طور کرد، کوهی نماند. تمام خاک‌های آن هم بر باد رفت، هیچ اثری از کوه باقی نماند. قرآن که تجلّی خدا است، قدرت خدا، علم خدا، صفات خدا در قرآن تجلّی دارد. هیچ ظرفی، ظرفیت قلب پیغمبر ما را ندارد. لذا «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ * عَلى‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ‏‏»[۷] این قرآن را بر قلب تو نازل کردیم.

Sadighi-13940727-06Moharram-ThaqalainSite (3)

قلب: جایگاه حقایق

جای علم طبق برداشت نوع بشر معمولاً در ذهن است، جای آن مغز است. امّا جای نور قلب است. حقایق عالم در قلب جای می‌گیرد. «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا»[۸] وجود نازنین امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرمودند: این دل‌ها ظرف است و بهترین ظرف‌ها آن است که ظرفیت بیشتری داشته باشد و علم به دل انسان هم ظرفیت می‌دهد. «کُلُّ وِعَاءٍ یَضِیقُ بِمَا جُعِلَ فِیهِ إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ»[۹] شما در هر ظرفی آب بریزید، چیزی بریزید پر می‌شود، تنگنا پیدا می‌کند؛ مگر وعاء علم که هر چه بریزید ظرفیت آن توسعه پیدا می‌کند. این علم علوم الهی است، علوم نوری است. خدای متعال به بشر این ظرفیت را داده است که مظهر اسمای الهی بشود.

قرآن، دستور العمل زندگی است

این قرآنی که یک طرف آن به ذات ربوبی ارتباط دارد، یک طرف آن این‌قدر تنزّل پیدا کرده است که بشر خاکی در عالم ملکی آن را به صورت لفظ می‌خواند، به زبان می‌آورد، کتابت می‌کند، به صورت دستور العمل درمی‌آورد، به صورت احکام نماز درمی‌آید، احکام طهارت درمی‌آورد، این همان حقیقت لایتناها است که در مراحل نزولی به این‌جا رسیده است که بشر می‌تواند زندگی مادی خود را با دستور العمل قرآن قالب‌گیری بکند، جدول‌بندی بکند، منظّم بکند، براساس برنامه‌ی الهی زندگی بکند.

نهضت سیّد الشّهداء تجلّی قرآن

نهضت حضرت سیّد الشّهداء تجلّی همه‌ی قرآن است. ظرفیتی است که عرفای ما، موحّدین ما، اهل الله ما از اویس قرن گرفته است تا به امروز ما اشخاصی داریم که این‌ها فوق این عالم شدند. مرحوم آقا سیّد علی شوشتری یا ملّا حسینقلی همدانی یا مرحوم آقا شیخ محمّد بهاری همدانی، مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی، آیت حق آقا میرزا علی قاضی، این عالم برای این‌ها کوچک بود. عوالم بزرگ را یافته بودند، شهود کرده بودند و چون عوالم وسیع‌تر از این عالم را یافته بودند، این دنیا هیچ جاذبه‌ای برای آن‌ها نداشته است. هیچ علقه‌ای، تمایلی به این عالم در وجود این بزرگانی که از این عالم رها شده‌اند ندارند.

Sadighi-13940727-06Moharram-ThaqalainSite (4)

مدد گرفتن مجلسی از اوّل از امام حسین (علیه السّلام)

 ظرفیت آن‌ها، ظرفیت فوق ملکی است. ظرفیت ملکوتی دارند. آن‌ها هم در مقامات معرفتی خود از امام حسین (علیه السّلام) مدد می‌گیرند. هم در حالات مرحوم مجلسی اوّل ملّا محمّد تقی که هم عارف بزرگی است، هم حکیم و فیلسوف است و هم این‌که صاحب روضه المتّقین در فقه و فقهای امروز ما هم از این بزرگوار بهره می‌گیرند. آن بزرگوار می‌گوید: ما وقتی که آرزوی دریافت امواج غیب این عالم را داشتیم، می‌خواستیم درهای عالم ملکوت به روی قلب ما باز بشود که در روایت هم دارد «لَوْ لَا أَنَّ الشَّیَاطِینَ یَحُومُونَ عَلَى قُلُوبِ بَنِی آدَمَ لَنَظَرُوا إِلَى مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ»[۱۰].

نتایج فساد قلب

 اگر بنی آدم می‌توانستند قلب خود را از شیطان‌ها خالی بکنند، وسوسه‌ای در دل آن‌ها نیاید، بتواند دل خود را از غبار این دنیا پاک بکنند تا این غبار وجود دارد، شیاطین آن‌جا هستند. در تاریک خانه‌ها شیطان‌ها لانه می‌کنند و رشد می‌کنند. شیطان مثل شب پره می‌ماند. نور اخلاص شیطان را فراری می‌دهد. نماز، روزه، شیطان را فراری می‌دهد. اخلاص شیطان را فراری می‌دهد. «لَوْ لَا أَنَّ الشَّیَاطِینَ یَحُومُونَ عَلَى قُلُوبِ بَنِی آدَمََ» معلوم می‌شود آدمی که چشم او ناپاک می‌شود، دست او آلوده می‌شود، جوارح او به لجن کشیده می‌شود این معلول فساد قلب است. اگر قلب انسان نورانی باشد، قلب انسان از غیر خدا پاک شده باشد.

ویژگی‌های دل تحت فرمان خدا

دل فرمان عمل را می‌دهد. دل پاک فرمان گناه به اعضا و جوارج نمی‌دهد. دلی که صاف شده است، دلی که خانه‌ی خدا شده است، دلی که فرمان او به دست حق تعالی قرار گرفته است، این تحت ولایت خدا است. چون دل متولّی پیدا کرده است، صاحب پیدا کرده است، هر فرمانی که به چشم و گوش و زبان و اعضا و جوارح می‌دهد، فرمان‌های نوری است. همیشه کار خیر با فرمان کار خیر از دل انسان صادر می‌شود. کسانی که دل خود را از اغیار خالی کردند، خانه‌ی دل را جاروب کردند، زنجیرهایی که دل‌ها را اسیر می‌کند، این‌ها را قطع کردند، دل را از همه گرفتند، به خدا دادند.

Sadighi-13940727-06Moharram-ThaqalainSite (5)

توجّه به ملکوت  

این حدیث می‌فرماید: «لَنَظَرُوا إِلَى مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ» این‌ها فوق این عالم ملک این ستارگان، این منظومه‌ها، این کهکشان‌ها این اجرام بیشماری که در این عالم است همه‌ی این‌ها عالم ملک است. ولی اگر دل انسان خالی شد، در اختیار خدا شد، آدم ملکوت را می‌بیند که در سوره‌ی مبارکه‌ی یس و در سوره‌ی اعراف خداوند منّان از ملکوت سخن گفته است. یکی در مورد حضرت ابراهیم خلیل است فرمود: «وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ‏»[۱۱] ما این چنین به ابراهیم ملکوت آسمان را نشان دادیم زیرا که او اهل یقین بود.

نشانه‌ی اهل یقین بودن

 نشانه‌ی اهل یقین بودن دیدن پس پرده است. باز شدن چشم برزخی است. باز شدن درهای غیب به روی چشم دل است.

چشم دل باز کن که دل بینی                           آنچه نادیدنی است آن بینی

کسانی که چشم دل آن‌ها باز است، این‌ها هر کجا بروند امام زمان را می‌بینند. از مرحوم آیت حق علّامه آقا میرزا علی آقای قاضی سؤال کرده بودند: آقا شما امام زمان را دیدید؟ ایشان جواب داده بودند: کور باد چشمی که وقتی از خواب برمی‌خیزد اوّلین چیزی که می‌بیند امام زمان او نباشد. مگر می‌شود انسان روز روشن خورشید را نبیند؟ مگر کور باشد که خورشید را نبیند؟ خورشید وجود امام زمان همه‌ی عوالم را روشن کرده است. هر چه می‌بینیم در نور امام زمان می‌بینیم. مگر می‌شود آدم حضرت را نبیند؟ چرا این مرد این حرف را می‌زند؟ آدم عادی که نیست برای این‌که پروردگار متعال او را به ملکوت آشنا کرده است.

نشان دادن ملکوت آسمان‌ها به حضرت ابراهیم

 «وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ» ما ملکوت آسمان‌ها را به ابراهیم نه گزارش دادیم، نه مفهوم و کلماتی از ملکوت به او گفتیم که ما هم الآن می‌گوییم و می‌شنویم. خدا نمی‌گوید به او علم آن را داریم، می‌گوید: به او نشان دادیم. «کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ابراهیم ملکوت آسمان و زمین را با ارائه‌ی الهی شهود کرد. عالم، عالم کشف بود، برای او عالم شهود بود و در سوره‌ی مبارکه‌ی یس که سوره‌ی یس قلب قرآن است مرحوم آیت حق علّامه آقا میرزا علی آقای قاضی قلب بودن یس را به اعتبار همین ملکوت آن می‌گوید که در آیه‌ی آخر سوره‌ی مبارکه‌ی یس آمده است: «فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ» این ملکوت هر چیز… هر چیزی یک باطنی دارد، یک غیبی دارد که آن غیب را کسانی که به ملکوت آشنا نیستند، نمی‌بینند. امّا خدای متعال ملکوت همه‌ی موجودات را در قبضه‌ی قدرت خود گرفته است.

Sadighi-13940727-06Moharram-ThaqalainSite (6)

اثر توسّل به امام حسین در حالات روحی علّامه مجلسی اوّل

در حالات مرحوم مجلسی اوّل دارد برای این‌که ما در حرکت معرفتی که سیر و سلوک داشتیم، می‌خواستیم به مقام شهود برسیم، به ملکوت اشراف پیدا بکنیم، دریچه‌هایی از عالم غیب به روی ما باز بشود، یکی در اثر ارتباط و توسّل به امام حسین (علیه السّلام) بود. آن وقت که ما با امام حسین وصل می‌شدیم، پرده‌ها از جلوی چشم دل ما برداشته می‌شد، حجاب‌ها رفع می‌شد و ما می‌توانستیم نور ملکوت را  ببینیم. خود آیت حق آقا میرزا علی آقای قاضی که آقای بهجت پرورش داده است، علّامه‌ی طباطبایی پرورش داده است ایشان نسخه‌های زیادی را برای رسیدن به مقام یقین، مقام ملکوت عمل کرده بود ولی در به روی او باز نمی‌شد. خیلی بر او فشار بود، خیلی برای او سخت بود. فکر می‌کرد که مشکلی دارد که این حجاب‌ها بنا نیست برطرف بشود. دل بعضی‌ها مهر زده شده است.

توصیف منافق در قرآن

استغفار پیغمبر هم باز نمی‌کند. نفاق این‌طور است. کسی گرفتار نفاق بشود… در مور منافقین قرآن کریم به پیغمبر خود می‌گوید: «سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ‏»[۱۲] این‌ها ایمان نمی‌آورند. در یک آیه‌ای دارد «أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ»[۱۳] خدا نکند آدم این‌قدر بد بشود که خدا بگوید: برو گمشو، دیگر تو را قبول نمی‌کنم، دیگر فایده ندارد. این‌ها کسانی هستند که دیگر آن استعداد خوب شدن را از دست دادند. روح زنگار گرفته است و این زنگار در عمق جان نشسته است، مثل پارچه‌ای است که تار و پود آن را کثافت گرفته است، دیگر با شستن هم پاک نمی‌شود. این را باید سوزاند، این را باید دور انداخت. گاهی انسان در اثر بعضی گناهان، گاهی گناه یک دانه گناه است. امّا گناه، گناهی است که همین یک دانه گناه خدا را غضبناک می‌کند و بنده را مطرود می‌کند «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى‏»[۱۴] سوای افعل تفضیل سیّئه است. اسوء و سوای مذکّر و مؤنث افعل تفضیل سوء است. «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ أَساؤُا» کار بد کردند ولی آن بدترین را انجام دادند و آدم نمی‌داند یک از آن‌ها بدترین است.

Sadighi-13940727-06Moharram-ThaqalainSite (8)

بی‌توجّهی به گناهان کوچک

گاهی آدم یک گناهی را کوچک می‌شمارد و بدترین گناه آن گناهی است که آدم آن را به حساب نمی‌آورد، آن را کوچک می‌شمارد. آن وقت وقتی این‌طور شد، عاقبت این می‌شود که خدا نور را از او می‌گیرد، آدم گرفتار تردید می‌شود، آیات الهی را تکذیب می‌کند. این دیدن ملکوت در ارتباط با امام حسین (علیه السّلام) است که هم مجلسی اوّل به این تصریح کرده است، هم میرزا علی آقای قاضی.

عنایت به علّامه مجلسی اوّل در حرم حضرت عبّاس

 می‌گوید: این نسخه‌های که از اساتید خود می‌گرفتیم برای رسیدن به مقام ملکوت اثر نداشت. نگران بودم نکند مطرود باشم. نکند خدا گفته است من تو را قبول نمی‌کنم. با این نگرانی داشتم به حرم حضرت ابو الفضل العبّاس که در موقع عبور از دالان عبوری یک کسی که ژنده‌پوش ما به حساب نمی‌آوردیم فکر می‌کردیم آدم خلی است. او آمد در گوش ما گفت: ابو الفضل شاه اولیاء است. به ما بشارت داد که بروی به دست مبارک حضرت ابوالفضل حالت تجرّد به تو دست می‌دهد به ملکوت می‌رسی که می‌گوید: وارد حرم حضرت قمر منیر بنی هاشم شدم، آن‌جا یک حالت جذبه‌ای به ما دست داد و از این عالم با فشار عبور کردیم و عالم دیگر که داشتم ذوب می‌شدم، بعد آمده بود پیش امام حسین (علیه السّلام) آن‌جا دیگر بیمه شده‌ی حضرت سیّد الشّهداء شده بود.

Sadighi-13940727-06Moharram-ThaqalainSite (7)

نقش امام حسین در بالا بردن مقام معرفت انسان

امام حسین (علیه السّلام) در مقام بالا بردن مقام معرفتی انسان که آن‌چنان توحید انسان قوی بشود که همه جا ملکوت ببیند و ملکوت را در قبضه‌ی قدرت خدا ببیند. خود را سر سفره‌ی علم و قدرت پروردگار متعال تماشا بکند که اگر به این‌جا رسید مقام، مقام نفس مطمئنه است. از مقامات تنزلزل نفس و مقاماتی که انسان گرفتار هوا و هوس می‌شود. طوفان‌های امیال و غرایز زندگی او را دستخوش امواج قرار می‌دهد از این فارغ می‌شود به مقام آرامش می‌رسد که در قرآن کریم دارد: «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‏»[۱۵].

نفس مطمئنه‌ی حضرت ابراهیم

 در حالات حضرت ابراهیم خلیل وقتی می‌خواستند او را به آتش بیندازند، آتش آتش خانمان‌سوزی بود که دستگاه حکومت با اقتدار این آتش را روشن کرده بود. کسی نمی‌توانست از چند فرسخی به این آتش نزدیک بشود. منجنیق درست کردند، حضرت ابراهیم را در منجنیق قرار دادند. منجنیق را که پرتاب کردند این طناب منجنیق سوخت و خاکستر شد و دستگاه‌های منجنیق از کار افتاد ولی ابراهیم برای حرکت به سوی این آتش سر سوزنی تزلزل نداشت. وقتی ملائکه می‌نالیدند و می‌گفتند: ابراهیم اجازه بده ما به تو کمک بکنیم. می‌گفت: من به کمک شما نیاز ندارم. گفتند: پس خود تو از خدای خود بخواه. گفت: «عِلمُهُ بِحَالِی یُغْنِی عَنْ سُؤَالِی».

راضی بودن به قضای الهی

 به یک بزرگی از بزرگان اهل باطن بود، گفتم: مریضی داریم دعا بکنید. به من گفت: طبیب او را مریض کرده است. بعد دست خود را بالا زد، دیم که از اوتاد است، از اولیاء است. از کسانی که صاحب نفس است، تصرّف می‌کند. دیدم دست او مشکل دارد. گفت: وقتی من به حمام می‌روم سه ساعت خارش این نمی‌گذارد که بیرون بیایم. امّا تاکنون از خدا نخواستم به من شفا بدهد. مرحوم ملّا فتحعلی سلطان‌آبادی (اعلی الله مقامه) آیت الله بهجت می‌فرمودند، آیت الله خوشوقت می‌فرمودند، بزرگان همه این قضیه را برجسته می‌دانند. می‌گویند: مرحوم ملّا فتحعلی سلطان‌آبادی که میرزای شیرازی هفته‌ای یک روز سرسپرده‌ی ایشان بود و در محضر ایشان زانو می‌زند، نور می‌گرفت. برای رفع مشکلات خود او را گره‌گشای امر باطن می‌دانست یک چنین شخصیتی مبتلا به بیماری پوست که وقتی می‌خارید خون می‌آمد. گفته بود: در عمر خود از خدا چیزی نخواستم حتّی این ناراحتی نخواستم خدا برطرف بکند. فقط می‌خواسته است به مکّه برود آن وقت گفته بود: بارلها، پروردگارا در این سفر می‌خواهم محرم بشوم، حج درستی انجام بگیر و وقتی برگشتم دوباره این را به من بده. و همین‌طور هم شده بود در آن سفر خدا گرفته بود.

دنیا محلّ امتحان الهی

ما را ببین کمترین مشکل را تحمّل نمی‌کنیم، اعتراض می‌کنیم. می‌گوییم: نمی‌دانم کارهای من گره خورده است هر چه دعا می‌کنم مستجاب نمی‌شود. مگر این عالم بهشت است؟ خدا راحتی را در بهشت قرار داده است، آدم این‌جا را به بهشت عوضی گرفته است، خیال هم می‌کند خدا باید از ما اطاعت بکند. امتحان الهی، امتحان نیست ما به دل بخواه خود می‌خواهیم زندگی بکنیم. نه، «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَهٌ … وَ بِالْغَدْرِ مَوْصُوفَهٌ»[۱۶] این دنیا دار امتحان است، امتحان که با عیاشی و رفاه طلبی نمی‌شود. امتحان سختی دارد. شما کدام دانشجویی را، کدام محصّلی را در موقع امتحان دیدید که احساس سختی نمی‌کند. امتحان سخت است، زندگی امتحان است. به این‌جا آمدیم سختی‌ها را تحمّل بکنیم که به آن عالم برویم.

این‌که می‌بینید حضرت ابراهیم آرام است، ملائکه داوطلب هستند که این آتش را خاموش بکنند، ابراهیم را نجات بدهند. می‌گوید: من به شما نیازی ندارم. می‌گویند: پس به خود خدا بگو، می‌گوید: خدا که دارد می‌بیند. اگر او دوست دارد که بنده‌ی او بسوزد، من چرا چیزی را دوست نداشته باشم که او دوست دارد و اگر او دوست ندارد من بسوزم، خود او من را نجات می‌دهد.

Sadighi-13940727-06Moharram-ThaqalainSite (1)

مقامات عالی توحیدی در انبیاء و ائمّه

لذا در حالات حضرات ائمّه هم دارد به یاد ندارم حضرت موسی بن جعفر است یا امام جعفر صادق (علیهم السّلام) مریض بودند، گفتند: چرا طبیب نمی‌آورید؟ گفت: «الطَّبِیبُ أَمْرَضَنِی»[۱۷] خود طبیب من را مریض کرده است. به چه کسی بگویم که من را خوب بکند؟! این‌ها برای مقامات عالی توحیدی است. به این مقام که آمد انسان هیچ مشکلی در این عالم ندارد، همه‌ی سختی‌ها برای او گلستان می‌شود.

 کربلا درس رضایت در برابر قضای الهی

این‌که حضرت زینب (سلام الله علیها) قسم خورد: «و الله مَا رَأَیْنا إِلَّا جَمِیلًا» آن وقت که پدر او خلیفه بود، آن وقتی که درس تفسیرها می‌گفت، زن‌ها افتخار می‌کردند، نه. با دست بسته با لباس اسیری بردند در مجلس شراب دختر علی، آن‌جا آن نانجیب زخم زبان زد، گفت: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیک‏»[۱۸] زخم زبان زد، شماتت می‌کرد. گفت: دیدی خدا چه بلایی بر سر برادر تو اورد؟ حضرت زینب قسم خورد، گفت: خیلی زیبا بود. «مَا رَأَیْنا إِلَّا جَمِیلًا» چرا امام حسین (علیه السّلام) در گودی قتله‌گاه سرود رضا داده بود «إلهی رِضًى بِقَضَائِک‏» چرا امام حسین شب عاشورا آن‌چنان عبادت آرامی می‌کند، گویا بچّه‌های تشنه‌ای در کنار او ناله نمی‌کنند. آن‌قدر آرامش دارد که هیچ راهبی در هیچ خلوت‌سرایی این آرامش را ندارد.

فلسفه‌ی قیام سیّد الشّهداء (سلام الله علیه)

فلسفه‌ی قیام سیّد الشّهداء فقط مبارزه‌ی با ظلم بیرونی نیست. اگر انسان از امام حسین نور بگیرد، این ظالم باطنی خود را، نفس امّاره‌ی خود را بتواند کنار بزند، از این‌جا بهشت او شروع می‌شود. بهشت یک انسان موّحد رضای خدا است. امیر المؤمنین فرمود: اگر خدا علی را به جهنّم ببرد، آن جهنّم بهشت علی است. چون بهشت من رضای پروردگار متعال است. آنچه خدا راضی آن برای من بهشت است. اگر او دوست دارد من در جهنّم باشم، همان برای من…

من از درمان و درد و وصل و هجران                 پسندم آنچه را جانان پسندد.

 

در ادامه روضه خوانی و مداحی برادر مهدی دقیقی

Daghighi-13940727-06Moharram-ThaqalainSite


 

[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– مکاتیب الأئمهف ج ‏۲، ص ۲۰۶٫

[۳]– سوره‌ی هود، آیه ۱٫

[۴]– المصباح للکفعمی، ص ۵۳۵٫

[۵]– سوره‌ی حشر، آیه ۲۱٫

[۶]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۴۳

[۷]– سوره‌ی شعراء، آیات ۱۹۳ و ۱۹۴٫

[۸]– نهج البلاغه، ص ۴۹۵٫

[۹]– همان، ص ۵۰۵٫

[۱۰]– بحار الأنوار، ج ‏۵۶، ص ۱۶۳٫

[۱۱]– سوره‌ی انعام، آیه ۷۵٫

[۱۲]– سوره‌ی یس، آیه ۱۰٫

[۱۳]– سوره‌ی منافقون، آیه ۶٫

[۱۴]– سوره‌ی روم، آیه ۱۰٫

[۱۵]– سوره‌ی رعد، آیه ۲۸٫

[۱۶]– بحار الأنوار، ج ‏۷۰، ص ۱۱۷٫

[۱۷]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۴، ص ۲۰۴ .

[۱۸]– بحار الأنوار، ج ‏۴۵، ص ۱۱۵٫