از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود:

چون امام حسین (ع) شهید شد، همسر او (از بنی کلب) برای او ماتم به پا کرد و گریست و زنان و خادمان هم گریه کردند تا آن‌که اشکهایشان تمام شد. در این بین، یکی از کنیزان را دیدند که می‌گرید و اشک فراوان دارد. از او پرسیدند: تو که از جمع مایی، چگونه اشک ریزان داری؟ گفت: من چون خسته و بی‌تاب شدم، شربت سویق نوشیدم. آن‌گاه همسر امام دستور داد غذا و شربت آوردند. خورد و نوشید و به دیگران هم داد و گفت: می‌خواهیم بین وسیله برای گریه بر حسین (ع) نیرو بگیریم. گوید: به آن همسر امام جؤن (ظرفی برای عطر) داده شد تا به وسیله‌ی آن برای گریه و ماتم نیرو بگیرد. چون آن را دید، پرسید: این چیست؟ گفتند: هدیه‌ی فلانی است تا به کمک آن بر حسین (ع) عزاداری کنی. گفت: ما که در عروسی نیستیم، این را می‌خواهیم چه کنیم؟

دستور داد آن زنان را از خانه بیرون کنند. چون بیرونشان کردند، آنان را حس نکردند، گویا به آسمان پریدند و پس از بیرون رفتن از خانه، اثری از آنان دیده نشد.

 

 

روی الکینیّ:

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ یُونُسَ عَنْ مَصْقَلَهَ الطَّحَّانِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ (ع) أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْکَلْبِیَّهُ عَلَیْهِ مَأْتَماً وَ بَکَتْ وَ بَکَیْنَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّى جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ وَ ذَهَبَتْ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذَا رَأَتْ جَارِیَهً مِنْ جَوَارِیهَا تَبْکِی وَ دُمُوعُهَا تَسِیلُ فَدَعَتْهَا فَقَالَتْ لَهَا: مَا لَکِ أَنْتِ مِنْ بَیْنِنَا تَسِیلُ دُمُوعُکِ قَالَتْ: إِنِّی لَمَّا أَصَابَنِی الْجَهْدُ شَرِبْتُ شَرْبَهَ سَوِیقٍ قَالَ: فَأَمَرَتْ بِالطَّعَامِ وَ الْأَسْوِقَهِ فَأَکَلَتْ وَ شَرِبَتْ وَ أَطْعَمَتْ وَ سَقَتْ وَ قَالَتْ: إِنَّمَا نُرِیدُ بِذَلِکِ أَنْ نَتَقَوَّى عَلَى الْبُکَاءِ عَلَى الْحُسَیْنِ (ع) قَالَ: وَ أُهْدِیَ إِلَى الْکَلْبِیَّهِ جُوناً[۱] لِتَسْتَعِینَ بِهَا عَلَى مَأْتَمِ الْحُسَیْنِ (ع) فَلَمَّا رَأَتِ الْجُونَ قَالَتْ: مَا هَذِهِ؟ قَالُوا: هَدِیَّهٌ أَهْدَاهَا فُلَانٌ لِتَسْتَعِینِی عَلَى مَأْتَمِ الْحُسَیْنِ فَقَالَتْ: لَسْنَا فِی عُرْسٍ، فَمَا نَصْنَعُ بِهَا؟ ثُمَّ أَمَرَتْ بِهِنَّ فَأُخْرِجْنَ مِنَ الدَّارِ فَلَمَّا أُخْرِجْنَ مِنَ الدَّارِ لَمْ یُحَسَّ لَهَا حِسٌّ کَأَنَّمَا طِرْنَ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ یُرَ لَهُنَّ بِهَا بَعْدَ خُرُوجِهِنَّ مِنَ الدَّارِ أَثَرٌ.[۲]


[۱]– الجؤن کعرد جمع الجؤنه بالضّم و هی ظرف للطیب و کأنّ النّساء کن من الجن او کن من الارواج الماضیات تجسدن.

[۲]– الکافی ۱: ۴۶۶ ح ۹، الثّاقب فی المناقب ۳۳۴ ح ۲۷۵/۳، اثبات الهداه ۵: ۱۷۶ ح ۲، البحار ۴۵: ۱۷۰ ح ۱۸ عن الکافی.