خبر داده بودند محسن رضایی توی جاده‌ی ارتباطی تصادف کرده و مجروح شده و برگردانده‌اندش عقب. این اتّفاق کلّی روحیه‌ی بچّه‌ها رو ضعیف می‌کرد.

به مهدی گفتم: «حالا با این وضع ما به چه امیدی بریم؟»

یک جای دیگری که آرامش واقعی را توی وجود مهدی دیدم، همین‌جا بود.

گفت: «به امید خدا، با توکّل به خدا و با محبّت اهل بیت برین. اصلاً هم نباید مطرح کنین که به چه امیدی؟ شما برای جنگ با دشمنان اسلام می‌رین، پس هر امید و قدرتی هم که لازم باشه، خدا بهتون می‌ده.»

منبع: کتاب «تو که آن بالا نشستی»؛ مهدی زین الدین – انتشارات روایت فتح

به نقل از: فصیح راوندی