کمال حضور قلب [در حال قیام] به این است که:

به یاد سخن خدای متعال باشد که فرمود: «الَّذی یَراکَ حینَ تَقُومُ‏» [شعراء/۲۱۸] «خداوندی که وقتی می‌ایستی، تو را می‌بیند» و دارای سکون و آرامشی در تحت اوامر الهی بوده، و از درک کوتاهی و تقصیر در اهتمام به انجام حقّ بندگی به اندازه‌ی توان، شرم و حیا کند؛ و با دست‌های آویزان و پاهای جفت شده، اشاره داشته باشد به بودن در مقام خدمت، در حالی که به دو پای امید و هراس ایستاده، و با پائین انداختن سر، از کبر و سروری، قصد بیزاری کند، و به یاد هراس روز قیامت باشد.

و حدّاقلّ پیش خودش چنین فرض کند که در برابر یکی از فرمانروایان دنیا ایستاده، در حالی که خیانتکار و مقصّر است؛ چه حالی خواهد داشت؟! چگونه سراسر وجودش نگران عتاب و خطاب و ردّ و قبولی است که از سوی آن فرمانروا انجام می‌گیرد؟! و چگونه دست و پا و جوارحش آرام می‌گیرد؟!

 منبع: کتاب به سوی دوست،  ص ۱۳۷