هیچ کس از خانواده اطلاع نداشت که او دوره‌ی تخریب را گذرانیده است. وقتی از دوستان شنیدیم که او تخریب رفته، معترض شدیم. امیر در جواب گفت: تخریب گردانی است که بچّه‌های کمتری به طرفش می‌روند. چون به وضوح مرگ را جلوی چشمانشان می‌بینند، کار کردن در این گردان یعنی دست و پا قطع شدن. یعنی شهید شدن. در عوض کسانی که در آن خدمت می‌کنند، بچّه‌های مخلصی هستند که به خدا نزدیک‌ترند. دلم می‌خواهد با افرادی باشم که وجودشان مرا به یاد خدا می‌اندازد.»


کتاب رسم خوبان ۲- مقصود تویی؛ شهید امیر نظری ناظرمنش، ص ۲۴٫