هر روز، برگه‌ی باریک و بلندی را روی میز «بهرام» می‌دید؛ لیست کارهایی که قرار بود آن روز انجام دهد، تک به تک در ساعات مختلف نوشته شده بود. بعضی کارها از روز قبل مانده و به برنامه‌ی امروز اضافه شده بود. تعجّب می‌کرد که او برای هر لحظه‌اش، کاری تعریف کرده است. انگار نگران بود کسی زمان را از او بگیرد.


رسم خوبان ۹٫ آراستگی و نظم. صفحه‌ی۵۳/ دوست من خدا، ص ۷۶٫