ثقلین
TasvirShakhesshahidmahalati

تقید امام به ۳ چیز

شهید شیخ فضل الله محلاتی

امام به چند چیز خیلی مقید بودند: نماز جماعت اول وقت، تهجد (شب بیداری)، غیبت نکردن.دوست‌شان می‌گفتند «قبل از ازدواجشان – همه یادشان هست – ...

TasvirShakhesshahidmahalati

مراد شیخ از چشم مرید خنده‌رو

شهید شیخ فضل الله محلاتی

روز اولی که آمدم قم، امام درس اخلاق می‌دادند. برنامه‌شان غروب جمعه‌ها بد د رمدرسه‌ی فیضیه. واقعاً این درس اخلاق آن‌چنمان انسان را از گناه ...

TasvirShakhesshahidmahalati

احترام به سادات

شهید شیخ فضل الله محلاتی

به سید اولاد پیغمبر خیلی احترام می‌گذاشت.من یک برادری داشتم وقتی پدرم مرحوم شد، یازده دوازده سال‌اش بیش‌تر نبود. صغیر بود.فضل‌الله رفت او را آورد ...

TasvirShakhesshahidmahalati

آخرین سفارش

شهید شیخ فضل الله محلاتی

هیچ کدام‌مان هیچ جوری نمی‌توانستیم باور کنیم چه اتفاقی افتاده. هیچ گریه و گله و شکایتی هم نمی‌توانست سبک‌مان کند، یا مثلاً آبی باشد روی ...

TasvirShakhesshahidmahalati

جبهه ثوابش بیشتره!

شهید شیخ فضل الله محلاتی

یاد آقای غیوران افتادم که گذرنامه‌ی فضل‌الله را هم درست کرده بود اصرار داشت که او هم بیاید مکه.می‌گفت «چرا نباید بیایین؟»فضل‌الله گفت «الآن، توی ...

TasvirShakhesshahidmahalati

مهمون نمی‌تونه با خودش مهمون ببره!

شهید شیخ فضل الله محلاتی

من سه سفر با فضل‌الله رفتم مکه. خودش شانزده بار رفت.سال اول انقلاب که از طرف امام نماینده‌ی حج و زیارت شد، هر چی اصرار ...

TasvirShakhesshahidmahalati

کمونیست دو آتشه

شهید شیخ فضل الله محلاتی

به او فهماند زندان بودن‌اش هم برای خودش و هم سلولی‌هاش حکمتی داشته که من نمی‌دانسته‌ام. گفت «من با خیلی‌ها غربت و تنهایی زندون رو ...

TasvirShakhesshahidmahalati

هر چی باشه مهمونن

شهید شیخ فضل الله محلاتی

یک بار ساواکی‌ها ده و نیم شب آمدند و دو و نیم صبح رفتند. آن روزها خانه‌مان توی کوچه فقیه الملک بود. همه‌شان لباس شخصی ...

TasvirShakhesshahidmahalati

شهادت با همین لباس آرزومه

شهید شیخ فضل الله محلاتی

فضل‌الله در ماجرای پانزده خرداد، دوازده روز، خانه به خانه جا عوض می‌کرد. شب اول تو خانه‌ی اول استخاره می‌کند که «بمونم یا برم؟»استخاره برای ...

TasvirShakhesshahidmahalati

قهر ممنوع!

شهید شیخ فضل الله محلاتی

بهانه زیاد می‌گرفتم. گاهی جوش می‌آوردم. این جور وقت‌ها فضل‌الله عباش را برمی‌داشت و با خنده از خانه می‌زد بیرون و می‌رفت صحن. می‌رفت که ...

TasvirShakhesshahidalamdar2

نامه به پدر

شهید سید مجتبی علمدار

بابا مجتبی سلام.امیدوارم خوب باشی.حال من خوب است و شاید بهتر از همیشه. راستی حتماً می‌دانی که از نوشتن اولین نامه‌ام برایت حدود یک سال ...

TasvirShakhesshahidalamdar1

مسائل سیاسی

شهید سید مجتبی علمدار

دوم خرداد ۷۶ در پیش بود. عده‌ای از دوستان سیّد که به جناح چپ معروف شده بودند دور هم نشسته بودند.مرتب از کاندیدای مورد حمایت ...

TasvirShakhesshahidalamdar9

ارادت

شهید سید مجتبی علمدار

چند سال بعد از شهادت رسید، خداوند به من فرزندی عطا کرد. خیلی خوشحال بودم. امّا پزشکان خبر بدی به من دادند فرزندم دچار مشکل ...

TasvirShakhesshahidalamdar3

ضمانت

شهید سید مجتبی علمدار

خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم. اما مشکل پدر و مادرم بودند. به پدرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی می‌رویم. ...

صفحه 24 از 74« بعدی...10...2223242526...304050...قبلی »