به میدان رفتن امام حسین علیه السلام
به روایت خوارزمیخوارزمی گوید:سپس برخاست و بر اسب خویش سوار شد و در مقابل آن گروه ایستاد. شمشیرش را در دست گرفته بود، از خود ناامید شده ...
خوارزمی گوید:سپس برخاست و بر اسب خویش سوار شد و در مقابل آن گروه ایستاد. شمشیرش را در دست گرفته بود، از خود ناامید شده ...
خوارزمی گوید:… چون امام حسین (ع) مرگ افراد خانواده و فرزندان خود را دید و جز خود او و زنان و کودکان و فرزند بیمارش ...
خوارزمی گفته است:سپس عبّاس بن علی –که مادرش امّ البنین است و سقای سپاه بود- بیرون آمد و حمله کرد، در حالی که میگفت:به خدای ...
به گفتهی خوارزمی:پس از او، عبدالله بن حسن بن علی (ع) به میدان رفت (در برخی روایات، قاسم بن حسن آمده است که نوجوانی بود ...
به نقل خوارزمی:چون یاران ابا عبدالله (ع) به شهادت رسیدند و جز خاندان او (یعنی فرزندان علی (ع)، و فرزندان جعفر، فرزندان عقیل، فرزندان امام ...
خوارزمی گوید:علی اکبر (ع) رجزخوانان دوباره به میدان شتافت. دویست نفر را کشت. مره بن منقذ عبدی ضربتی بر فرق سرش زد. فرو افتاد. مردم ...
خوارزمی میگوید:آنگاه علی اکبر (ع) حمله کرد، در حالی که اینگونه رجز میخواند: من علیّ بن الحسینم. به کعبه سوگند! ما به پیامبر سزاوارتریم. به ...
خوارزمی میگوید:علی اکبر که مادرش لیلی دختر ابی مروهی ثقفی بود، به میدان رفت. آن هنگام هجده ساله بود. چون حسین (ع) او را دید، ...
خوارزمی گوید:پس از او جوانی که پدرش در میدان شهید شده بود و مادرش با او بود بیرون آمد. مادرش گفت: فرزندم! در مقابل پسر ...
خوارزمی گوید:پس از او جناده بن حارث انصاری در حالی که رجز میخواند به میدان رفت و جنگید تا آنکه شهید شد. ثُمَّ خَرَجَ مِنْ بَعْدِهِ ...
خوارزمی گوید:عمرو بن خالد صیداوی به حضور امام حسین (ع) آمد و گفت: تصمیم گرفتهام به یارانم بپیوندم. خوش ندارم که بمانم و تو را ...
خوارزمی گوید:سیف بن حارث و مالک بن عبد الله، دو جوان جابری از قبیلۀ همدان پیش آمدند و به امام سلام گفته و خداحافظی کرده ...
خوارزمی گوید:عبد الله و عبد الرحمان از قبیلۀ غفار نزد امام حسین (ع) آمدند و سلام داده و گفتند: یا ابا عبد الله! دوست داریم ...
خوارزمی گوید:پس از او زهیر بن قین به میدان آمد، در حالی که اینگونه رجز میخواند:من زهیرم، پسر قین، با شمشیر از حسین (ع) در ...