ثقلین
TasvirShakhesshahid350

بصیرت در جبهه‌ها

شهید علی شفیعی

رد پای علی در تمام مراحل یک عملیّات دیده می‌شد. اطلاعات کافی از مرحله‌ی آماده‌سازی داشت که خود مرحله‌ی بسیار حسّاس و پیچیده‌ای است. در ...

TasvirShakhesshahid258

نگران درس‌هایم نباش

شهید حسین واحدی

بضاعتم خیلی اندک بود. به سختی روزگار را می‌گذرانیدم. امّا امیدوار به آینده‌ی حسین بودم. یک شب که برای خبرگیری از وضع او به شهرستان ...

TasvirShakhesshahid256

طرح و توسعه‌ی درخت‌های جاده‌ی تهران کرج

شهید عباس بهجت حقیقی

شهید حقیقی را دقیق‌تر از پیش می‌خواند؛ و این ابتدای جدا شدن راه من و او بود. من افتادم دنبال کارهای فنّی و او سفت ...

TasvirShakhesshahid254

خمپاره‌ی خشایار

شهید مهدی زندی‌نیا

«خب حاضرید؟ همه هستند؟»«همه هستند، بفرما حاج آقا.»مهدی نقشه‌ی کالک را روی دیوار چسباند. مثل همیشه صحبتهایش را آرام و متین شروع کرد: «عملیّات کربلای ...

TasvirShakhesshahid254

قایق‌های عساکره

شهید مهدی زندی‌نیا

مثل همیشه سرش توی نقشه‌ای بود و متوجّه آمدنم نشده بود. به شوخی پا زدم و بلند گفتم: «سلام فرمانده!»یکه خورد، بغل وا کرد و ...

TasvirShakhesshahid252

اوّل فکر کنید بعد حرف بزنید

شهید محمّد قاسم‌زاده

همیشه به بچّه‌های اتّحادیّه‌ی انجمن اسلامی اندیمشک می‌گفت: «اوّل فکر کنید، بعد حرف بزنید…» و به قدری این جمله را تکرار می‌کرد و تأکید داشت ...

TasvirShakhesshahid251

امروز نوبت نقد است

شهید محسن هنردوست

من با «محسن» دوستی دیرینه‌ای داشتم. پیشتر از آن‌که او در «دانشگاه» مشغول به تحصیل شود، ما روزهای بسیاری را در کنار هم گذرانده بودیم. ...

TasvirShakhesshahid250

‌از دانشگاه، تا جبهه

شهیدان احدی

هر سه ، دوست و همشهری بودند، از بچّه‌های گل «ملایر»! و در یک سال با هم وارد دانشگاه شدند. شهید «احدی» و «ساکی» پزشکی ...

TasvirShakhesshahid240

عقب نشینی تاکتیکی

شهید جمیل شهسواری

مرداد سال ۶۵ به عنوان فرمانده‌ی یگان حزب الله، برای تعقیب نیروهای کومله، به روستای «نرگسله» از توابع دیواندره رفتم و نیروهای تحت امرم را ...

TasvirShakhesshahid239

آخرین نفر

شهید جمیل شهسواری

پنجم مرداد سال ۶۷، اطراف دره‌ی شیلر، روی ارتفاعات «کانعمت» درگیری سختی با نیروهای عراقی داشتیم. دشمن چنان عرصه را بر نیروهای ما تنگ کرده ...

TasvirShakhesshahid238

سجده شکر

شهید جمیل شهسواری

گزارش رسیده بود که تعدادی از نیروهای ضد انقلاب وارد روستای «عباس آباد» شده و قصد عملیّات دارد. گزارش که به جمیل رسید، فوراً دستور ...

TasvirShakhesshahidid236

کشتار سران کُمُله

شهید جمیل شهسواری

مدتی می‌شد که جمیل را توی خودش می‌دیدم و احساس می‌کردم که باید از چیزی نگران باشد. وقتی علتش را پرسیدم، گفت: «چند وقتی است ...

TasvirShakhesshahid233

شب چهلم

شهید محمّد رضا شمس آبادی

مردم روستای شمس آباد از نعمت برق محروم بودند. با فعالیت وسیع و تلاش‌های پیگیر محمّد رضا، برق‌رسانی روستا انجام شد. امّا وقتی برق وصل ...

TasvirShakhesshahid231

خاکستر

شهید رجب علی رجبی

شب عملیّات، رو به رجب علی کردم و گفتم:-‌ اگر برای پدرت و مادرت پیغام یا سفارشی داری، بگو.گفت: «به پدر و مادرم سلام برسان ...

صفحه 4 از 52« بعدی...23456...102030...قبلی »