ثقلین
TasvirShakhesshahid4

 اولین هدیه‌ی مردمی

شهید حسین روح الامین

اوایل جنگ، برای مأموریتی از «سنندج» به «کرمانشاه» رفتم. در محل اعزام نیروهای «سپاه کرمانشاه»، اولین هدیه‌ی مردمی که یک بسته‌ی کوچک بود، به دستم ...

TasvirShakhesShahid5rrr

من، مال خودم نیستم

شهید سید محسن جنگجویان

اذان مغرب بود که برگشت. یعنی از صبح که از خانه بیرون رفته بود. حالا آمده کمی خسته به نظر می‌رسید. گفتم: «ننه! تو که ...

TasvirShakhesmarefat22

امروز اسلام در خطر است!

شهید علی صادقی

«… مرتیکه! با چهار تا بلوک و چهار تا سنگ فکر می‌کنه می‌تونه مسجد بسازه. مسجد ساختن پول می خواد، عمله می‌خواد، جُربزه می‌خواد…»این حرف‌ها، ...

TasvirShakhesshahid2

روزی که قسم خوردم

شهید دکتر محمد علی فیاض‌بخش

دکتر خسته و کوفته از راه می‌رسید و تازه تلفن مریض‌ها به خانه شروع می‌شد. گاهی هنوز ننشسته، دوباره از خانه می‌زد بیرون. «خانم» چند ...

TasvirShakhesSHAHID1

برادر من

شهید اسماعیل فرجوانی

 شهید حاج اسماعیل فرجوانی که یک دستش را در عملیات بدر تقدیم اسلام عزیز کرده بود، در پیامی به همرزمان خود چنین گفت: ‌ »برادر ...

صفحه 3 از 3123