فرماندهی ستاد قرارگاه قدس و فرماندهی قرارگاه فجر در صدر کارنامه‌ی عملیاتی شهید صدرالله فنی می‌درخشید.

هنگامی که دوستش با اصرار از او می‌خواهد که خاطره‌ای ناب تعریف کند، او هر بار طفره می‌رود، تا این‌که به او می‌گوید: خاطره‌ای برایت تعریف می‌کنم به شرط این‌که تا زنده هستم برای هیچ کس تعریف نکنی. آن خاطره این بود: «وقتی که خبر آوردند که یکی از خلبانان عراقی که مناطق مسکونی از ایران از بمباران کرده و نشان افتخار جنگی گرفته است و اینک با جسارت‌های خاصی در مقابل رزمندگان اسلام گستاخی می‌کند، ترور آن خلبان در برنامه‌ی قرارگاه قرار گرفت.

چند تن از دوستان و همراهان بر این نظر بودند که به دلیل پوشش امنیتی شدید منطقه و خفقانی که نیروهای بعثی در محل زندگی او در “کرکوک عراق” ایجاده کرده بودند، باید ملاحظات امنیتی زیادی رعایت شود و ما باید مجهز به اسلحه‌ی صدا خفه کن باشیم. اما تهیه‌ی این وسیله در آن زمان میسر نبود. من گفتم خداوند پشتیبان همه است، هر کس می‌خواهد با من بیاید. با توکل به خداوند، اسلحه را برداشتم و با لباس محلی به درِ منزل آن خلبان رفته و با این نقشه که تصور کند از طرف نیروهای بعثی حامل پیامی هستم، سراغش را گرفتم. به محض این‌که چشمم به او خورد بلافاصله او را از پا در آوردم و خیلی سریع فرار کردم.»


رسم خوبان ۲۳ – تهوّر و شهامت،  ص ۲۷ و ۲۸٫