امامت پژوهی : جناب آقای دکتر مظفری؛ با عنایت به این که شما چندین سال با مسئولیت فرهنگی در شبه قاره (پاکستان و هند) تشریف داشتید، سؤال اول این است که ارزیابی کلّی جنابعالی از وضعیّت شیعیان و پیروان مذهب اهل بیت علیهم السلام در هند چیست؟

دکتر مظفری : صحبت کردن درباره وضع تشیّع در هند، به دلیل فقدان و یا کمبود داده ها و آمار دقیق، انصافاً کار خیلی دشواری است. این محدودیت ها باعث می شوند یک محقق و پژوهش گر نتواند درباره این اقلیّت مذهبی در کشور پهناور هندوستان، دقیق صحبت کند.

بخشی از این محدودیّت ها ناشی از این است که حکومت هند بعد از استقلال و تدوین و تصویب قانون اساسی اش، حکومتی سکولار است.

درباره هندوستان، حداقل می توانیم بگوییم که دولت بر اساس تعاریفی که شده، دولتی سکولار است و قرار نیست در حوزه مذهب دخالت کند. این دولت به لحاظ بودجه ای، آموزشی، اجرایی و نیز به لحاظ پشتیبانی کردن، نباید به هیچ مذهبی متعهّد باشد. بسیاری از مذهبی ها نیز پذیرفته اند در امور عمومی دخالت نکنند. دولت سکولار در برابر جامعه دینی دو نوع تعهد دارد: «تعهدات فعل» و «تعهدات ترک». تعهدات ترک (ترکِ فعل)، یعنی تفتیش نکردن درباره اعتقادات و مذهب اشخاص. بنا براین، در پرسشنامه های سرشماری، دولت نباید از مذهب افراد سؤال کند.

چنین وضعیتی باعث می شود، آمار دقیقی درباره مذهب افراد در دست نباشد. این موضوع، مخصوص تشیع نیست و درباره همه ادیان و مذاهب صدق می کند. قرار است اطلاعات و معلوماتی که تهیه و منتشر می شود، خالی از رنگ های مذهبی باشد. طبیعی است که وقتی اطلاعات و داده ها راجع به میزان بیسوادی، درصد پیروان ادیان و درصد مشارکت آن ها در عرصه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، هیچ کدام رنگ مذهبی و فرقه ای نداشته باشند، کار تحقیق راجع به امور مذهبی واقعاً با مشکل روبرو خواهد شد. حتی اگر محققی بخواهد دراین باره ـ به تنهایی ـ تحقیقات میدانی انجام دهد، روشن است که با انواع مشکلات روبه رو می شود. به هر حال تحقیق، مطالعه و پاسخ گویی دقیق به سئوالات درباره این اقلیت مذهبی در هند، کار دشواری است.

 

 

امامت پژوهی : یعنی درباره کلیّات وضعیت شیعه در هند نیز نمی توان بحث کرد؟

دکتر مظفری : من عرض می کنم این مشکل وجود دارد و شما مجبورید فقط وضعیت را حدس بزنید. در بعضی موارد اصلاً نمی شود اظهار نظر کرد!

امامت پژوهی : ادیان و مذاهب دیگر هم این وضعیت را دارند؟

دکتر مظفری : وقتی سیاست بر این باشد که داده ها و اطلاعات، شکل و رنگ مذهبی نداشته باشند، درخصوص مذاهب دیگر (مانند هندوئیسم و سیک ها) نیز وضعیت همین طور است. ضمن این که شاید مصلحت سیاسی نیز همین را ایجاب کند. حتی خیلی از کشورهایی که در پرسشنامه ها و نظرسنجی ها، درباره مذهب مردم سئوال می کنند، موافق انتشار اطلاعاتشان نیستند. بعضی عمداً اطلاعات درستی را درباره اقلیت های مذهبی منتشر نمی کنند. به هر حال به دلیلی که گفته شد، صحبت کردن دقیق و شفّاف درباره هر کدام از این مذاهب ـ به خصوص اقلیّت ها ـ کار دشواری است؛ ولی همان طور که فرمودید، به طورکلی، از علایم و نشانه هایی می توانیم حدس بزنیم وضعیت شیعیان در هند، بسیار بحرانی است؛ یعنی وضعیّت از حد هشدار گذاشته و لازم است هر چه سریع تر به آن توجّه شود. دولت هند باید به این موضوع توجّه ویژه ای داشته باشد. آنان که نسبت به این اقلیت، احساس هم دردی دارند و دوست دارند تحوّل مثبتی در وضعیّت شیعیان هند ایجاد شود نیز باید کمک و پشتیبانی کنند. جامعه شیعه از نظر اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیازمند توجّه ویژه است.

امامت پژوهی : البته در سؤالات بعد، به صورت جزئی درباره مؤلفه ها، آسیب ها و تهدید های این بحران بحث خواهیم کرد.

دکتر مظفری : بله؛ اما به صورت کلی ـ با نشانه هایی که گفته شد ـ غیبت شیعه در هر قلمرویی که شما وارد بشوید (اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، رسانه ای، آموزشی، پژوهشی و حتی آموزش و پژوهش حوزو ی) کاملاً محسوس است. برای مثال نگاه کنید به فهرست اسامی ثروتمندترین مردان و زنان هند، مالکان کارخانجات بزرگ، معادن و صنایع سنگین، درصد وزرای کابینه مرکزی و ایالتی، درصد نمایندگان مجالس ایالتی و مجلس مرکزی، رؤسا و استادان دانشگاه ها، نویسندگان (حتی نویسندگان مذهبی) هنرمندان، مالکان بنگاه های خبری و رسانه ای و … شرایط هشداردهنده نیست؛ بلکه بحرانی است.

امامت پژوهی : اگر قرار باشد به این موضوع رسیدگی شود، شناخت آن ـ به صورت پیش نیاز ـ لازم است. با توجه به این پیش نیاز، جامعه هند (اعم از مسلمان، مسلمان غیر شیعی، شیعیان غیر اثنی عشری و ادیان دیگر مثل هندوها، سیک ها و…) چه قدر شیعیان را می شناسند؟ درباره فرهنگ ، سابقه و وضعیّت اقتصادی جامعه شیعه چه شناختی دارند؟

دکتر مظفری : همان طور که گفته شد، پیروان مذهب شیعه در مقایسه با دیگر مردم، در عرصه های مختلف واقعاً عقب ماندگی دارند؛ بحث شناخت یا معرفی درست شیعه نیز همین وضعیت را دارد. وقتی می گوییم حضور شیعه در عرصه های مختلف احساس نمی شود، یعنی دیده نمی شوند و وقتی دیده نشدند، طبیعی است که شناخت نسبت به آن ها در افکار عمومی کم رنگ خواهد بود. آن چه گفته شد درباره عرصه های عمومی است. اما وقتی صحبت از عرصه های خاصی مانند امور انتخابات و یا قلمرو امور امنیتی است، ممکن است متخصصین، شناخت لازم را از جامعه شیعه داشته باشند. مثلاً ممکن است مقامات دولتی، احزاب سیاسی و نمایندگانشان، به خاطر رأی جامعه شیعه، شناختی نسبی از آن داشته باشند. نیروهای سیاسی و امنیّتی نیز به دلایل خاص خودشان ممکن است نسبت به این موضوع حساس باشند و شناختی نسبی از شیعیان داشته باشند. متأسفانه همین دو گروه نیز از نظر عقیدتی و تاریخی خیلی شناخت عمیقی از شیعه ندارند. برای مثال یک بار با دو تن از حقوق دانان هندو درباره شیعان هند بحث می کردیم. آن ها شناختی سطحی از شیعیان داشتند. جالب است بدانید، یکی از آن ها می گفت: فرق شیعیان با اهل سنت در اسم هایشان است(!)؛ فامیلی شیعیان غالباً نقوی، تقوی و رضوی است. دیدم این اسامی نزد ایشان مانند یک کُد شناسه سنّی و شیعه است. این نوع شناخت بسیار سطحی است و ارزش چندانی ندارد. متأسفانه باید گفت که حتی شیعیان نیز شناخت تاریخی درستی از خودشان ندارند و این مشکل گریبان گیر خودشان نیز هست.

 

 

در هندوستان مذاهب (از جمله شیعه) بیش از آن که جنبه عقیدتی داشته باشند، ویژگی نژادی دارند؛ یعنی ممکن است کسی سکولار یا سوسیالیست باشد، ولی چون خون شیعه در وجودش جریان دارد، شیعه است.

امامت پژوهی : این مطالبی که می فرمایید مربوط به همه مناطق هند است و در مناطقی مثل لکهنو (که زمانی مرکز مهم تشیع در هند بوده است) و کشمیر، شرایط متفاوت نیست؟ به عبارت دیگر آیا شیعه، در همه جای هند، بدون نشانه یا کم نشانه است یا این که در مناطق مختلف، شرایط فرق می کند؟

دکتر مظفری : در نقشه جغرافیای هند شهرها، روستاها و لکه های جمعیتی ای به چشم می آیند که حضور شیعه به لحاظ جمعیّتی بسیار مشهود است. در لکهنو، کشمیر، ارتفاعات هیمالیا به طرف تبت، «له» و «لداخ»، به طرف مظفرنگر و اسکردو و مناطق شمال پاکستان وضع این گونه است و شیعه حضوری قوی دارد. ولی ما درباره هند بزرگ صحبت می کنیم؛ کشوری با یک میلیارد و دویست میلیون نفر جمعیت! در چنین وضعیتی و با این نگاه، شناخت دیگران از تشیع بسیار کم می شود. اما درون خود جامعه شیعه (مانند شهرها و لکه های جمعیتی که گفته شد)، نسل جوان، تا اندازه ای خودش را می شناسد. در برخی شهرها مانند لکهنو، به دلیل درگیری فرقه های مختلف شیعه و سنی، پیروان این دو مذهب شناخت (منفی) بیشتری از یکدیگر دارند. احزاب سیاسی نیز در این مناطق شیعه هستند و میزان نفوذشان شناخته شده است.

امامت پژوهی : آیا اکنون آمار جمعیّت شیعه مشخص است؟

دکتر مظفری : به همان دلیلی که ابتدا عرض کردم، جمعیّت شیعه دقیقاً معلوم نیست؛ ولی از بیست میلیون تا پنجاه میلیون آمار را تخمین زده اند. این اختلاف زیاد ناشی از فقدان آمار رسمی است. آمار ۲۰ میلیونی حداقلی است که همه آن را پذیرفته اند؛ ولی بعضی ۳۰ تا ۵۰ میلیون نفر را نقل کرده اند. بعضی از جراید معتبر هند معمولاً جمعیت شیعه را حدود ۳۰ میلیون می نویسند. به هرحال، با توجه به این اختلاف آرا، جمعیت شیعه بین ۵/۱ تا ۵/۳ درصد کل جمعیت هند تخمین زده می شود. جمعیت مسلمانان هر مقدار باشد (بین ۵/۱۳ تا ۵/۱۷ درصد کل جمعیت هند)، نزدیک به یک پنجم آن ها شیعه هستند.

امامت پژوهی : با توجّه به نظام سکولاری که در هند هست ـ و اشاره فرمودید ـ آیا شیعیان در احزاب و ساختار سیاسی و اجتماعی هند، به لحاظ پست و مقام، جایگاه خاصّی پیدا کرده اند و آیا از شیعیان اشخاصی هستند که موقعیّت های خیلی خوبی داشته باشند؟

 

دکتر مظفری : در ارتباط با حضور سیاسی شیعه در هند، باید به بحث سکولاریسم بر گردم و من نمی خواهم زیاد به آن بپردازم. همان طور که اشاره کردم، بعضی معتقدند، افراد و شخصیت هایی که به یک مذهب دل بستگی دارند، نباید وارد عرصه دولت و سیاست بشوند؛ زیرا ممکن است علاقه ها و اعتقادات مذهبی شان را در کارشان دخالت بدهند و از قدرت، سوء استفاده کنند. اگر حاکمیت سکولار (با این نگاه) باشد، شاید به شیعیانِ معتقد، زیاد اجازه حضور و بروز ندهند. به بیان دیگر، سکولاریسم چنین شخصیتی (مذهبی) را در بین مقامات نمی پذیرد؛ یعنی ذائقه سکولاریسم و حکومت سکولاریستی این اجازه را نمی دهد. ضمن این که آن حساسیّت های مذهبی هندو که گاهی از اوقات در هند شعله ور می شود، هرگز به اقلیّت های دینی، چنین اجازه ای را نمی دهد که مثلاً بیایند در مقامی رسمی، خودشان را با رنگ و لعاب مذهبی نشان بدهند. شاید بی دلیل نباشد که بعضی اوقات، نیروهای سکولار از خانوادهای مسلمان و شیعه به مقامات میانی دست پیدا می کنند. گاهی نیروهای معتقدی در این سطوح به چشم می خورند که در زمان اشتغال بسیار ملاحظه کار هستند؛ ولی پس از بازنشستگی، با شجاعت بیشتری موضع گیری می کنند. شاید این نشانه وجود فضای تنگِ اعلام نشده ای برای نیروهای مذهبی باشد.

 

 

بعضی معتقدند، برخلاف وجود شعارهای سکولاریستی در نظام رسمی هند، ارزش های سکولاریسم هرگز به طور کامل رعایت نشده است. حتی در در سال های اول استقلال هم که از سکولاریسم بسیار صحبت می شد، در عمل، سیاسیون چندان پایبند به اصول آن نبودند. اگر دولت واقعا سکولار بود، چرا پس از استقلال، بی درنگ بودجه سنگینی را برای ساختن معبد سومنات[۱] اختصاص داد؟

البته هواداری از اکثریت دور از انتظار نیست؛ زیرا کسانی که به قدرت می رسند برای پیروزی در انتخابات آینده، باید هوای اکثریّت را داشته باشند و این واقعیت را نباید فراموش کنند که ـ بالاخره ـ در جامعه ای هندو زندگی می کنند. اقلیّت هایی مانند شیعه با جمعیت ۵/۳ درصدی یا کمتر، فقط در حوزه های انتخاباتی محلی یا حداکثر ایالتیِ خودشان، جایگاه سیاسی دارند.

جدای از مدیریت های میانی دولتی که نسبتاً بیشتر در دسترس هستند، در سطوح کلان مدیریتی فعلاً کسی از شیعیان ظاهر نشده است.

در هر جامعه ای، اشخاص وابسته به هر اقلیت ، نوعی تعلق به جامعه اقلیت خودشان دارند. به بیان دیگر، برچسب اقلیتی، از اشخاص کنده نمی شود. ازاین رو ممکن است بعضی اعتقاد عمیق مذهبی نداشته باشند، ولی به عنوان قوم و نژاد (Cammunity) تعلقاتی به جامعه اقلیت خودشان داشته باشند و حتی الامکان از منافع آن حمایت کنند.

 

امامت پژوهی : یعنی اشخاص شاخصی از شیعه داریم؟

 

دکتر مظفری : بله؛ گاهی تعدادی در سطح سفیر، رییس دانشگاه و مدیریت های میانی و خُرد دیده می شوند؛ ولی تعدادشان نسبت به جمعیتشان خیلی کم است. بعضی از آن ها هم واقعاً سکولار هستند.

در جوامع شیعه، سنّی، و دیگر اقلیت های مذهبی و قومی، این باور عمومی و نانوشته وجود دارد که اگر کسی می خواهد به پست و مقام دولتی برسد، تا اندازه ای باید از عقایدش دست بردارد و حتی گاهی ازدواج هایی را با جامعه هندو داشته باشد (مثلاً دختری یا پسری داده یا گرفته باشد) و با این کار، نوعی تعهّد ایجاد کند که نشان بدهد حساسیّت اقلیت و اکثریتی ندارد؛ درحقیقت مقداری هندوزده باشد. من اشخاصی را دیده ام که می گفتند: ما صلاحیت های علمی، تخصصی و عمومی را داریم؛ ولی به دلیل داشتن تعلقات مذهبی و نژادی، محروم می شویم.

امامت پژوهی : بسیار متشکریم و از این قسمت می گذریم. به لحاظ اجتماعی، ابتدا تعریفی از ساختار اجتماعی هند ارایه بفرمایید و بعد، جایگاه و نقش شیعیان را در این ساختار روشن کنید.

دکتر مظفری : همان طور که عرض شد، چون آمار و ارقام مذهبی ارایه نمی شود، پاسخ دادن به این سؤالات دشوار است. ضمن این که من از شما می پرسم منظورتان از امور اجتماعی چیست؟

امامت پژوهی : بالاخره جامعه هند به لحاظ اقتصادی و فرهنگی، تقسیم بندیِ خاصی دارد و دارای ساختار ویژه ای است. اکثریت و اقلیت های مختلف چه وضعیتی در این ساختار دارند؟ شما فرمودید به لحاظ سیاسی، حکومت هند سکولار است و به لحاظ مذهبی یک تقسیم بندی دارد. حالا بفرمایید در کدام عرصه های اجتماعی، وضعیت برتری حاکم است و در کدام موقعیت ها وضعیت پایین تر است؟ مثلاً ممکن است بعضی ها علی رغم این که اقلیّت هستند، در اقتصاد نقش خوبی بازی کنند یا بعضی دیگر در عرصه های فرهنگی و هنری جایگاه خیلی خوبی داشته باشند.

دکتر مظفری : مرزبندی و تفکیک بعضی امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کار سختی است. به هر حال، بنا بر برخی آمار، ۵/۸۰ درصد جمعیت این کشور هندو، ۴/۱۳ درصد مسلمان، ۲/۳ درصد مسیحی، ۹/۱ درصد سیک، ۰/۸ درصد بودایی و جَین و ۰/۶ درصد پیروان سایر مکاتب و باورها هستند؛ ولی به لحاظ قانون اساسی، مذهب رسمی وجود ندارد. در هندوستان مسلمانان اولین اقلیّت هستند و جمعیت خودشان را بیش از این آمار و تا حدود ۲۵ درصد (بیش از ۲۵۰ میلیون نفر) می دانند.

 

 

امامت پژوهی : آمار رسمی ۲۲ درصد بود.

دکتر مظفری : بله؛ بعضی می گویند حدود یک سوم جمعیّت هند مسلمانند و حدوداً یک سوم از جمعیّت مسلمان هند نیز شیعه هستند. به هرحال هند از نظر مذهبی چنین ترکیبی دارد.

از نظر آموزش و از نظر سواد به طور کلی، حدود ۵۴ درصد جمعیّت شان می گویند باسواد هستند. در بعضی از ایالت ها آمار باسوادی بسیار بالاست؛ مثلاً در ایالت «کِرِلا» بیش از ۸۵ درصد مردم باسواد هستند و بسیاری از نیروهای کارش هم در خارج از کشور ـ به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس ـ مشغول کارند. زبان انگلیسی در جنوب هند بسیار رایج است. اتّفاقاً بسیاری از جمعیت کرلا مسلمانان هستند.

امامت پژوهی : شیعه ها آن جا هستند؟

دکتر مظفری : بله؛ ولی نه مثل لکهنو و بعضی جاهای پر تعداد دیگر. در جنوب هند، در ایالت تامیل نادو و شهر مدرس، در حیدرآباد دکن جامعه شیعه داریم. اما به طور کلی از قراین مشخص است که سطح باسوادی در شیعه بسیار پایین است! اگر سطح سواد و تخصص بالا بود، باید در عرصه های مختلف آموزشی، دانشگاهی ، فرهنگی و هنری بروز و ظهور بیشتری داشته باشد؛ اما متأسفانه چنین نیست. لذا این احساس ناخوشایند به انسان دست می د هد که این اقلیت، نسبت به دیگر اقلیّت ها، از کاروان توسعه هند عقب مانده است؛ حتی از اقلیّت های مسیحی و سیک که درصد جمعیتی پایین تری دارند. مثلاً سیک ها اقلیّت بسیار کوچکی هستند، اما وضع مالی شان بسیار بهتر است. در میان جوامع شیعه ها، شیعیان خوجه و بُهره (شیعیان اسماعیلی) خیلی وضع اقتصادی خوبی دارند. بعضی از شیعه های بُهره از تجّار بزرگ و از ثروتمندترین افراد دنیا هستند.

 

 

امامت پژوهی : اگر ممکن است توضیحی درباره شیعه های خوجه و بُهره بدهید.

دکتر مظفری : شیعه های اسماعیلیه دو گروه عمده هستند: «آقاخانی»ها و «بُهره» ها. خود این ها هم تقسیماتی بین شان وجود دارد. الان در هند گرو هی به عنوان اصلاح طلب مطرح هستند که در جاهای مختلف مانند روزنامه ها، فعالانه می نویسند. «علی اصغر اینجینیر» در این عرصه شهرت جهانی دارد. او نسبت به ساختار و وضعیّت سنّتی شعیان بُهره انتقادهایی دارد.

بُهره ها شیعه های سنّتی هستند. اگر دیده باشید زن هایشان دامن ها و مقنعه های بلندی می پوشند. درحقیقت لباسشان یک دامن و یک مقنعه بلند است و از این جهت در مراسم حج و زیارت عتبات، کاملاً به چشم می آیند. آن ها به مراسم محرم و عاشورا، زیارت کربلا و حج بسیار اهتمام دارند. گاهی تعمیرات و عمران عمده در اماکن زیارتی مانند کربلا را قبول می کنند. این اقلیت کوچک، تاجر و پولدارند و شاید به همین دلیل بوده که در دوران استعمار خیلی ریسک نمی کردند.

 

 

برخلاف شیعیان بهره، آقاخانی ها تعهّدات مذهبی سفت و سختی ندارند؛ مسجد ندارند و بیشتر حالت انجمن فرهنگی دارند و در مجامع علمی و سیاسی جهان فعال و مورد حمایت هستند. این دو گروه (آقاخانی و بُهره) جامعه بسته ای هستند و علاقه ای به معاشرت با دیگران ـ حتی دیگر اقلیت های مسلمان ـ ندارند و به دنبال ترویج عقاید شان نیستند. بر همین اساس خیلی نمی شود درون شان رفت و آمد کرد.

در کنار این ها، شیعه های خوجه هستند که دوازده امامی اند. این عده نیز در هند، آفریقا و اروپا پراکنده هستند؛ ولی به صورت شبکه ای با هم ارتباط دارند. خوجه ها نیز به لحاظ اقتصادی و تجاری، جامعه ای فعال هستند و به همین دلیل مواضع محافظه کارانه تری دارند که مقتضای فعالیت اقتصادیست.

 

 

امامت پژوهی : اثنی عشری ها با این گروه های شیعه ارتباطی ندارند؟ چرا؟

دکتر مظفری : با دو گروه شعیان اسماعیلی هیچ ارتباط جدی و معناداری وجود ندارد و دلیلش شاید این باشد که آن ها بسته عمل می کنند و به اصطلاح باطنی هستند؛ اما با شیعیان خوجه ارتباطات خوبی برقرار است.

امامت پژوهی : ارتباط ندارند؛ آیا رقابت هم نیست؟

دکتر مظفری : خیر؛ رقابت ندارند؛ چون قرار نیست رقابت کنند. شیعیان بهره، در بعضی جاها به صورت جامعه ای بسته و کُلُنی زندگی می کنند؛ یک محله مسکونی و بسته با همه امکانات؛ مانند مسجد، مدرسه و حتی مهمان خانه عمومی (یعنی مهمان خانه ای برای همه که اگر مهمانی رسید در آن جا از او پذیرایی می کنند). به هر حال این دسته از شیعیان، نقش پر رنگی در اقتصاد و تجارت هند دارند؛ هر چند یک اقلیّت هستند.

نمونه دیگری از یک اقلیت که در عرصه اقتصادی فعالیت می کنند، پارسیان هند هستند که زرتشتی های ایران الاصل اند. با ورود اسلام به ایران به هند مهاجرت کردند و صنایع سنگین امروز هند، مدیون این جامعه بسیار کوچک است. کمپانی بزرگ تاتا (TATA) گودریچ ـ بزرگ ترین تولیدکننده فولاد، آهن و ماشین های سنگین هند ـ متعلّق به پارسیان است. با چنین مقایسه ای به جرأت می توان گفت که شیعه، عقب مانده است.

امامت پژوهی : به عبارت دیگر، در جامعه بزرگ هند، شیعیان نقش چندانی ندارند!

دکتر مظفری : اصلاً نقش ندارند؛ اگر هم داشته باشند، قابل ملاحظه و در شأن یک جامعه چند ده میلیونی نیست.

امامت پژوهی : با این حساب، شیعیان اصلاً فعالیّت تبلیغی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارند یا خیر؟ آیا انجمن، تشکیلات یا سازمانی دارند؟

دکتر مظفری : نمی خواهم به تاریخ برگردم؛ ولی این ویژگی مصاحبه است که مصاحبه شونده هرچه به ذهنش می آید دوست دارد، بگوید. زمانی جامعه شیعه، جایگاه مهمی در هند داشته و در بخش هایی از جنوب شهر حیدرآباد دکن، حکومت تشکیل داده است. اصلاً حیدرآباد، به نام مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام بنیان گذاری و ساخته شده است. در شمال هند نیز بعضاً حکومت های کوچکی به قدرت رسیدند؛ در لکهنو و اوده حکومت های شیعه حضور داشتند. مثلاً در لکهنو علما و نوّاب با هم حاکم بودند. نوّاب، مدارس و کتابخانه های بزرگی تأسیس کردند. این مدارس و کتابخانه ها آن قدر شهرت داشتند که علمای مشهور شیعه از کشورهای دیگر چشم به آن جا دوخته بودند! و اگر می خواستند یک سرمایه ای را به میراث نگه دارند (به لحاظ عقیدتی) آن جا را صندوق سرّشان می دانستند و در آن جا نگهداری می کردند.

همچنین شیعیان هند مراجع بزرگی به جهان تشیع تقدیم کرده اند. لکهنو در مکتب تشیع، مقام رفیعی داشت. حاکمیت سیاسی، قدرت و ثروت نوّاب، پشتوانه شیعه بوده است. در یک مقطع، تشیّع در هند، وضعیّت بسیار درخشانی داشته است و به همین دلیل علما و شعرای زیادی روانه هند می شدند و در آن جا وضعیّت بهتری داشتند.

 

 

در طول تاریخ، سه ضربه بزرگ به اقتدار سیاسی و اقتصادی مسلمانان و شیعیان خورد: یکی هنگامی که پای استعمار انگلیس به شبه قاره باز شد و با مقاومت مسلمانان روبه رو شد. حکومت های شیعه، مبارزات ضد انگلیسی مهمی داشتند؛ ولی متأسفانه از پا درآمدند و همین امر باعث شد ضربه سنگینی بخورند و همه چیزشان به غارت برود. طبیعی است هنگامی که از سیاست و قدرت سقوط کنید همه چیز را ببازید. ورشکستگی سیاسی، ورشکستگی تجاری نیست؛ باختی سهمگین است. این مسئله، ضربه ای اساسی به اقتدار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی شیعیان وارد کرد.

دومین ضربه به مسلمان ها و شیعیان در زمان ملی و سوسیالیزه کردن اقتصاد و اراضی بود. وقتی بحث ملّی شدن دارایی ها و زمین ها مطرح شد، به دلیل این که مسلمانان و شیعیان «زمین دار»[۲] بودند، دومین آسیب شدید را خوردند. بسیاری از اوقاف شیعیان، مانند موقوفات ائمه علیهم السلام ، موقوفات سیدالشهدا علیه السلام و امام رضا علیه السلام در این زمان مصادره شدند و بدین ترتیب، زیرساخت های اقتصادی یک جامعه اقلیت فرو ریخت. شنیده ام یکی از بنادر هند، از موقوفات امام رضا علیه السلام است. ای کاش در این زمینه تحقیقاتی انجام شود تا شاید روزی این دارایی ها به شیعیان برگردانده شوند.

شنیده ام که سفارت هند در تهران، گاهی به دنبال زنده کردن معبدی هندو در جنوب کشورمان است؛ معبدی که ملوانان هندی در دوران استعمار انگلیس در آن جا عبادت می کردند. از طرف ایران نیز موضوع موقوفات قابل پی گیری است.

 

 

سومین ضربه نیز در دوران جدایی هند و پاکستان بود.

به هر حال این سه ضربه اساسی و پیاپی به مسلمان ها و شیعیان، رمقی برای آنان نگذاشت. در این میان، وضعیت شیعه نیز بحرانی تر بود؛ زیرا اقلیتی در اقلیت مسلمان بود. به این ترتیب دوره سقوط و محرومیت آغاز شد. مهم تر این که شیعیان این شکست را به لحاظ روانی پذیرفتند؛ یعنی خود تشیّع هم دچار یک نوع انفعال شد و شکست های پی درپی را پذیرفت و همّت خود را در حدّ این که مثلاً مسجدی یا مدرسه متروکه ای داشته باشند، پایین آورد. الآن هم وضعیت همین طور است؛ هرچند پس از انقلاب اسلامی ایران، افق های دید مقداری بالا آمده است، ولی هنوز ضعیف است. این همان انفعال است، تا هنگامی که همت ها پایین باشند، هویت ها نیز حقیر خواهند بود. این مشکل اساسی شیعه است. شیعه آن چنان تضعیف شده که حتی باقی مانده سرمایه های خودش (مانند مساجد، مدارس و کتابخانه) را نمی تواند حفاظت و نگهداری کند.

وضعیت علمای شیعه نیز به لحاظ مالی وضعیت نامطلوبی است. هر کسی که به دنبال کسب علوم دینی می رفت، باید خود را برای ریاضت های فوق العاده سخت و همچنین تحقیر کنند آماده می کرد. طبیعی بود که بیشتر افراد تمایلی به چنین زندگی ای نداشتند؛ لذا بدنه رهبری مذهبی شیعه، به لحاظ اقتصادی ـ و به دنبال آن ـ به لحاظ فرهنگی و اجتماعی تضعیف شد. عالمی که از تأمین ضروری ترین نیازهای زندگی شخصی اش بازمانده، چگونه از جامعه خود حمایت کند؟

امامت پژوهی : با این اوضاع، به نظر شما، شیعیان چقدر نسبت به پیشینه و محتوای مذهبی خودشان و نیز نسبت به جایگاهی که باید داشته باشند آگاهی دارند؟

دکتر مظفری : بر اساس مشاهداتی که داشتم، متأسفانه باید اعتراف کنیم، درک شیعیان نسبت به پیشینه و محتوای مذهبی خودشان بسیار ضعیف است. با توصیفات و مقدماتی که گذشت، چنین پاسخی دور از انتظار نیست.

علاوه بر مطالب یاد شده، نظام آموزشی فعلی نیز نقش مهمی در این ناآشنایی با خویشتن خویش یعنی تشیع دارد. نظام آموزشی سکولار است و اصلاً تعهدی به عقاید مذهبی ـ به ویژه اقلیت ها ـ ندارد. بنابراین بچّه هایی که در نظام آموزشی جدید آموزش می بینند، چیزی از تشیع نمی دانند. از سوی دیگر چند درصد مردم تعهد قوی دینی دارند و چقدر به مسجد، محراب و منبر پیوند دارند و نهادهای مذهبی تا چه حد در دادن آموزش های لازم توفیق دارند؟ می دانیم که درصد قابل توجهی از شیعیان، پیوند پیوسته ای با مسجد و منبر ندارند. اهل سنّت در مقایسه با شیعیان، در نماز و به ویژه نمازهای جمعه، حضوری فعال و معنادارتر دارند.

البته تنها چیزی که باعث پیوند شیعیان هند با علما، مساجد، حسینیه ها و ـ کلاً ـ با آموزش های تشیّع می شود، بحث عاشورا و امام حسین علیه السلام است. شاید بتوان ادعا کرد که این اقلّیت را تا به حال مکتب عاشورا و امام حسین علیه السلام حفظ کرده است. روز عاشورا یکی از تعطیلات رسمی و سراسری هند است. همین موضوع، به صورت یک فرصت، باعث شده تا شیعه خود را بشناسد و حتی به سایر جوامع معرفی کند. با این توضیحات، فاصله و شکاف میان بدنه جامعه شیعه هند و اعتقاد، مساجد و علمایش را در طول سال می توان حدس زد.

 

امامت پژوهی : یعنی دقیقاً رمز ماندگاری شیعه در بحث های عزاداری و یک سری مناسک و مراسم و امثال آن است.

دکتر مظفری : خاطره جالبی را عرض می کنم تا شما میزان ارتباط امام حسین علیه السلام با شیعیان هند را حدس بزنید. یکی از دوستان و استادان دانشگاه می گفت: یک سال روز عاشورا، همراه مردم مشغول سینه زنی و عزاداری بودم که یکی از استادان دانشگاه و شخصیت های مشهور شیعه را دیدم که از دور، دسته سینه زنی را مشایعت می کرد (من عمداً اسامی این دو بزگوار را در مصاحبه نمی گویم). او عقاید سوسیالیستی و کمونیستی داشت و همین امر باعث تعجب من شده بود. روز بعد او را دیدم و گفتم: خوشحالم که شما را در روز عاشورا همراه جمعیت عزادار دیدم. او پاسخ داد: حساب خدا را از حساب امام حسین علیه السلام جدا کن!! یعنی بعضی  ها امام حسین علیه السلام را از خدا هم بیشتر قبول دارند!!

 

 

امامت پژوهی : در واقع، مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام ، جایگاه عمیق و محکمی دارد.

دکتر مظفری : به نظر من عزادرایِ محرم و عاشورا، توانسته است شیعه را تا الان محکم و پایدار نگه دارد. علما، وعاظ و مداحان اهلبیت علیهم السلام در این فرصت طلایی به معرفی اسلام و مکتب تشیع می پردازند.

امامت پژوهی : روابط شیعیان با مسلمان های سنّی (بریلوی ها و دیوبندی ها) و همچنین با هندوها چطور است؟ آیا روابطی دارند؟ برداشتی که از صحبت های شما داشتم این بود که رابطه مناسبی ندارند؛ هرچند ممکن است در بعضی موضوعات ارتباطاتی وجود داشته باشد. اگر توضیحی هست، بفرمایید.

دکتر مظفری : بیشترین جایی که ما می توانیم بگوییم ارتباطاتی قابل توجه وجود دارند، بحث های عاشورا و محرّم است. اهل سنت و حتی بعضی از هندو ها و سیک ها در عزاداری ها شرکت می کنند و گاهی نوحه نیز می خوانند. بعضی از شعرای آن ها برای اباعبدالله الحسین علیه السلام شعر و مرثیه می سرایند. البته نمی خواهم خیلی مبالغه آمیز سخن بگویم؛ ولی عده ای هستند که با این بهانه با شیعیان ارتباط دارند و حتی بعضی از سیاسیون هم در این مراسم شرکت می کنند، پیام می دهند یا سخنرانی می کنند. سخنانی که از گاندی و نهرو درباره امام حسین علیه السلام شنیده اید در همین راستاست. آن ها در مراسم شرکت و ابراز همدردی می کنند. چنین ارتباط هایی وجود دارد؛ ولی بنده خارج از این گونه ارتباط ها ، بین شیعه و مثلاً هندوها یا سیک ها ارتباطات عمیقی نمی دانم.

امامت پژوهی : گفت وگوهای دینی نیز وجود ندارد؟

دکتر مظفری : خیر؛ گفت وگوهای هدفمند و مستمری وجود ندارد. علی رغم این که همه امکانات در هند وجود دارد، گفت وگوهای دینی پیوسته ای به چشم نمی خورد. گاهی در کانال های تلویزیونی مواردی را دیده ام؛ اما این که یک نهاد خاص، گفت وگوهای دینی را پی گیری کند (مانند ایران) مشاهده نکرده ام.

امامت پژوهی : بین شیعیان و سنّی ها هم وجود ندارد؟ مثلاً در بحث وحدت شیعه و سنّی.

 

دکتر مظفری : هنوز چیزی ندیده ام؛ اصلاً نهاد خاصی راه نیفتاده است. به صورت شخصی ممکن است بین دو عالم حرکتی باشد؛ اما در سطحی عمومی خیر. نهادی به نام شورای احوال شخصیه مسلمین(Muslim Personal Law) است که یکی از علمای شیعه نیز در آن عضویت دارد. البته شنیده ام اخیراً شیعیان برای خودشان شورای احوال شخصیه مستقلی دارند.

انقلاب اسلامی ایران، نقش مهمی در ایجاد وحدت بین مسلمانان داشته است. تا قبل از انقلاب، رابطه بین شیعه و سنی گاهی بسیار خصمانه بوده است. بعضی وعاظ با لعن و نفرین کردن هایشان باعث اختلافات و درگیری هایی می شدند. پس از انقلاب، غالب آن ها این اقدامات را کنار گذاشتند. محرم و صفر، ایام درگیری های فرقه ای در لکهنو بود. بعضی از علمای تحصیل کرده در قم، حتی جلوی این گونه اختلافات و برخوردها را در مراسم عزاداری ـ در لکهنو ـ گرفتند. این اقدام، شایسته قدردانی است؛ همچنان که مقامات محلی هند در همان زمان از این اقدام قدردانی کردند.

از سوی دیگر، بعضی علمای اهل سنّت مانند مولانا بخاری، به خصوص بعد از انقلاب، ارتباطات نزدیکی با جمهوری اسلامی به عنوان مرکز تشیع پیدا کردند و به طور شخصی در زمینه وحدت شیعه و سنّی کار کرده و می کنند. اکنون بر مقامات ذی ربط دولت هند و بسیاری از کشورهای دنیا ثابت شده است که آموزش های دانشگاه ها و مدارس عربستان ـ به ویژه دانشگاه ها و مدارس مکه و مدینه ـ در جهت فرقه گرایی و افراطی گری است و نظام آموزشی دانشگاه ها و مدارس در جمهوری اسلامی در جهت وحدت و تشنج زدایی است.

 

 

امامت پژوهی : به صورت شخصی ، نه؛ آیا نهادی هست که برای وحدت تلاش کند؟

دکتر مظفری : خیر؛ مؤسسه و یا مرکزی به این صورت و با این هدف سراغ ندارم. در رابطه با هندوها هم قضیه همین طور است. ما در هند بحث گفت وگوهای دینی نداریم؛ یا حداقل من اطلاعی ندارم و اصولاً فعالیت چشم گیری نیست. البته به شکل فردی کسانی هستند که پراکنده ممکن است برنامه هایی ترتیب دهند. به هرحال، آن چهار سالی که در هند بودم، فرد فعالی که گفت وگوهای دینی را پی گیری کند، ندیدم؛ چه رسد به این که مؤسسه، مرکز و جریانی معروف وجود داشته باشد.

در گذشته شیعه و سنّی، نسبت به یکدیگر خیلی حساس بودند. حتی هندوها با بیرون آمدن دسته جات عزاداری شیعیان در لکنهو مشکلی نداشتند؛ این اهل سنّت و شیعه بودندکه با یکدیگر درگیر می شدند؛ به گونه ای که دولت برای برقراری امنیت، بیرون آمدن دسته جات عزاداری شیعیان در لکنهو را برای چند سال ممنوع کرد. این ممنوعیت با همت و فعالیت های وحدت گرای یکی از روحانیون تحصیل کرده در قم لغو شد. این روحانی متعهد و فهیم با گفت وگو با رهبران و وعاظ دوطرف، این اختلافات را به صورت ریشه ای حل کرد. وی از وعاظ و مداحان خواست تا از لعن، نفرین و توهین به مقدسات یکدیگر در فضاهای عمومی و از طریق بلندگوها دست بردارند.

البته این گونه اقدامات خیرخواهانه، گاهی با مقاومت برخی افراد فرصت طلب ـ که از اختلافات نان می خورند ـ روبه رو می شود. این افراد، با عناصر وحدت طلب رقابت می کنند و حتی اختلافات را به درون جامعه شیعه می کشانند. مثلاً هنگامی که مقام معظم رهبری توصیه به وحدت کردند و به شیعیان سفارش فرمودند که در ایام محرم و صفر از اقدامات وهن آمیزی مانند قمه زدن دست بردارند، این دسته از اشخاص، پرحرارت تر از گذشته، هیاهویی درست کردند و بر قمه زدن و لعن و نفرین کردن نسبت به مقدسات دیگران اصرار ورزیدند.

خدا را شکر که با تلاش های روشن گرانه علمای متعهد هند و همت نمایندگی های سیاسی، فرهنگی و مذهبی ایران، اکنون عموم مردم و علمای شیعه و سنی از حرکت های وحدت گرا و متعادل استقبال می کنند و با این کار عرصه را بر فرصت طلبان تنگ کرده اند. نمایندگی های کشورمان در سال های اخیر گفت وگوهایی را با علمای «دیوبند» آغاز کرده اند که برای وحدت و هماهنگی فِرق مذهبی مؤثر بوده است؛ هرچند متأسفانه جریان وهّابیت افراطی ـ به ویژه قشر خشونت طلب شان ـ این گونه روابط را بر خلاف منافع خودشان ارزیابی می کنند.

به هر حال این گونه جریان های وحدت گرا، از روی دغدغه های شخصی و به صورت مقطعی و موردی ظاهر می شوند و با آگاهی دست به اقداماتی می زنند؛ اما هنوز هم جریانی بومی که برای گفت وگوهای بین شیعه و سنّی، تلاش کند، نداریم؛ گفت وگوهای بین دینی که جای خودش را دارد.

فکر می کنم در این مقطع باید جریانی فکری و عملیاتی، روند گفت وگوی بین الادیانی و تقریب بین مذاهب اسلامی را سیاست گذاری، هدایت، حمایت، نظارت و در یک کلام مدیریت کند. جای چنین نهادی در هندوستان خالی است.

امامت پژوهی : حضور جریان های رادیکال مذهبی، اعم از شیعه، سنّی و هندو در جامعه هند چقدر است؟

دکتر مظفری : رادیکال به معنای تندروهای سیاسی مذهبی (که امروز در دنیا مطرح است) یعنی سیاسی ـ مذهبی هایی که برای رسیدن به قدرت تلاش کنند، در میان شیعیان نداریم. همان طور که عرض شد، جریان های وحدت گریز و کسانی که اصرار بر لعن و نفرین کردن یا قمه زدن دارند ـ و به این بهانه دست به تصفیه حساب های شخصی و تخریب دیگران می زنند ـ وجود دارند. این نوع اختلافات بین علما و بعضی مذهبی ها در همه جا کم و بیش به چشم می خورند.

 

 

در بین افراطیون اهل سنت، ممکن است وهّابی های طرف دار طالبان و القاعده باشند، ولی دولت به آن ها اجازه فعالیت علنی نمی دهد؛ لذا مانند پاکستان آزاد نیستند تا پایگاه های محکمی برای خودشان راه اندازی کنند. اما به دلیل حمایت های مالی وهابیت از برخی مدارس و تغییر متون درسی آن ها تفکر وهابیت تا اندازه ای رواج یافته است. این تفکر، ماهیتاً جنجالی است؛ زیرا فقط خودش را توحیدی و سایر مذاهب اسلامی را شرک آلود و گمراه کننده می داند. این ها معتقدند کفار و مشرکین بین توحید و مرگ یکی را باید انتخاب کنند .

تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و هجوم شوروی به افغانستان، متون درسی مدارس اهل سنت، متونی عرفانی، اخلاقی و مسالمت جویانه بود؛ اما بعدها با حمایت های مالی و فکری وهابیت، بعضی از کتاب های عرفانی و نیز زبان فارسی ـ مانند دیوان حافظ، گلستان سعدی و مثنوی مولانا ـ از برنامه درسی مدارس حذف و زبان عربی و متون متأثر از وهابیت جایگزین آن ها شد.

بی جهت نیست که اگر امروز شما به گفت وگو با علمای قدیمی تر و سنتی تر اهل سنّت، مانند امام بخاری (امام جمعه مسجد جامع دهلی) و یا آقای مفتی مکرّم (امام جمعه مسجد فتح پوری) بنشینید، به زبان فارسی با شما صحبت می کنند و از حافظ، سعدی و مولانا برایتان شعر و حکایت می خوانند. در حالی که علما و طلاب جدید به عربی مسلط هستند. بعضی برای تحصیل و کار به عربستان رفت و آمد دارند و با شعر، عرفان و تصوف به شدت مخالفند. بنابراین، نوعی نیروی رادیکال مذهبی و بعضاً سیاسی ـ به این معنا ـ در جامعه اهل سنت رشد کرده که ممکن است بعضی از آن ها تحت تأثیر و یا طرفدار طالبان، القاعده و برخی گروه های پاکستانی باشند.

اندیشه خشونت طلب وهابیت، وقتی به مباحث سیاسی بین المللی مانند مسئله افغانستان، کشمیر و چچن و … پیوند می خورد رویکردی تندرویانه را ایجاد می کند. بعضی اوقات همین اندیشه، زمینه ای برای شعله ور شدن خشونت های سیاسی و مذهبی در سطح ملی و منطقه ای می شود. برای مثال در پاکستان تا پیش از حادثه یازده سپتامبر (فرو ریختن برج های دوقلوی امریکا) به دلیل این که زمانی سیاست آن کشور ایجاب می کرد در خدمت این فرقه مذهبی و نیز سیاست های امریکا و سعودی قرار بگیرد، سرمایه گذارهای سنگینی در مدارس دینی اهل سنت شد و همین موضوع، سال هاست گریبان گیر خود پاکستان و منطقه شده است. برای نمونه مدرسه و «لال مسجد» اسلام آباد، چندین روز در برابر ارتش پاکستان مقاومت خونینی کردند.

هر چند مدارس اهل سنت در هند به دلیل حساسیت های امنیتی، مانند پاکستان، خودشان را در اختیار وهابیت سیاسی قرار ندادند؛ اما بعضی از آن ها دربرابر پذیرفتن کمک ها و حمایت های مادی و معنوی، تا اندازه ای به تشکیلات وهابیت روی خوش نشان دادند و به خواسته های آموزشی و ترویجی شان تن دادند و طلاب شان را برای تحصیل به مکّه و مدینه فرستادند. همین مدارس و علمای وابسته، مجبور بودند از تشیّع فاصله بگیرند. آن ها یک نوع تعهد ضمنی و نانوشته ای با دانشگاه ها، مدارس و وهابیون مکّه و مدینه داشتند؛ یعنی همین دوری گزیدن و موضع گیری های فرقه ای علیه شیعیان، امتیازی بود برای آن ها. به هرحال با این تصویر، نوعی استعداد رادیکالِ وهابیِ فرقه گرا و تا حدودی سیاسی در هند وجود دارد.

اما در جامعه اکثریت هندو، حزب بی جی پی (حزب ملی مذهبی هندو) یک حزب رادیکال مذهبی است. اعضا و طرف داران همین حزب، برخوردهای خشنونت آمیز را علیه مسلمانان ترتیب می دهند و همین ها مسجد بابری را تخریب کردند که تا کنون ده ها قربانی گرفته و هنوز هم لاینحل مانده است. این حزب به قدرت سیاسی هم رسید و هم اکنون نیز از احزاب پر قدرت در سطح ایالتی و ملی است. این گونه احزاب، با برانگیختن حساسیت ها و تنفرهای ملی و مذهبی و ایجاد ترس و نگرانی برای اکثریت و هشدارهای بی پایه نسبت به خطر سایر اقوام، مذاهب و اقلیت ها، آرای لازم را جمع می کنند و به کرسی قدرت می رسند.

امامت پژوهی : ظاهراً در سال ۲۰۰۷ گزارشی درباره مسلمان ها به درخواست دولت هند تهیه شده که بر اساس آن، گروه ها و فرقه های مختلف مطالعه شدند و همان طور که حضرت عالی هم اشاره فرمودید، متأسفانه شیعه اثنی عشری، در همه این شاخص های فرهنگی، علمی، اقتصادی، اجتماعی و … جایگاه پایین تری را داشته است؛ آیا شما هم این مطالعات را تأیید می کنید؟

دکتر مظفری : در قانون اساسی هند اصولی هست که بر پایه آن، طبقات عقب مانده اجتماعی مانند طبقه نجس ها (classes Schedule) باید مورد حمایت قرار بگیرند. برای من خیلی سخت است که این اصطلاح را برای شیعه به کار ببرم، ولی محرومیت جامعه شیعه در حد طبقات عقب افتاده هند است. شاید بهتر باشد رهبران شیعه در هند با همین ادبیات حقوقی، حقوق و امتیازات لازم را برای شیعه پی گیری کنند و به جایی برسانند. یعنی آن ها باید گزارش درستی از وضعیت شیعیان داشته باشند و با آمار و ارقام به خوبی نشان بدهند که این جامعه از کاروان توسعه و پیشرفت هند جا مانده است (Backwarded community – Backwarded class) و باید مورد حمایت قرار بگیرد تا بتواند از تسهیلات پیش بینی شده برای طبقات محروم استفاده کند.

 

 

این مطالعه باید عمیق، واقعی و بدون برانگیختن حساسیت های دیگران باشد. جای تعجب نیست که دولت هند هم با توجّه به این که می بیند، این اقلیت از توسعه عقب مانده، نسبت به موضوع حساس شده است. بالاخره این اقلیت هم جزیی از ملّت هند هستند. به نظر من هر اقدامی باید با همکاری خود جامعه شیعه و مسئولین هندی باشد. شایسته است جمهوری اسلامی نیز به صورتی ظریف، وارد گفت وگوهایی با دولت هند بشود و با جلب توجه دولت این کشور، از این جامعه مذهبی حمایت کند. این عقب ماندگی می تواند برای هند هم خطرناک باشد.

امامت پژوهی : با تمام این ها آیا جامعه شیعیان هند امتیازات یا فرصت های شناخته نشده خاصی هم دارد یا نه؟

دکتر مظفری : بله؛ آن ها یک سری قوّت ها و فرصت هایی دارند؛ مانند:

ـ جمعیّت قابل توجه و چند ده میلیونی آن ها و تمرکزشان در برخی شهرها و ایالت ها مثل لکهنو، کشمیر، مناطق شمالی، مدرس و حیدرآباد نقطه قوّتی است. به خصوص موقع انتخابات که آرای آن ها، قدرت چانه زنی شان را حداقل در سطح محلّی و ایالتی بالا می برد.

 

 

ـ وجود علما، مدارس، مساجد و تکایا مثل موجودی حساب بانکی است که می توانند از آن برداشت کنند.

ـ فرصت های حقوقی و قانونی که متأسفانه از این فرصت استفاده نمی شود.

ـ فرصت های نظام آموزشی و فضاهای عمومی در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی که برای همه فراهم است.

ـ افراد و شخصیت هایی که به مقاماتی رسیده اند و تعلّقات شیعی نیز دارند. بعضی نیز تعلقات مذهبی ندارند، ولی تعلق به جامعه اقلیت خود دارند؛ یعنی بعضی نمی گویند که ما شیعه هستیم، اما دلش می خواهد کاری برای جامعه ای که به آن تعلق دارد، انجام بدهد. باید دید چگونه می توان این نیروهای پراکنده را با هم پیوند داد.

 

 

و یک سری نقاط ضعف وجود دارد مانند:

ـ بزرگ ترین ضعف جامعه شیعه این است که سازمان یافته (Orgonaized) نیست و شخصیت های حقیقی یا حقوقی، به صورت فردی و یا سازمان هایی کوچک و بریده از یکدیگر فعالیت می کنند.

ـ بی توجهی جامعه نسبت به جایگاه علما، جامعه شیعه را از این ظرفیت مهم محروم ساخته است. جایگاه و موقعیت اجتماعی ذاکران و مداحان اهل بیت علیهم السلام از موقعیت علما بهتر است. متأسفانه این نگاه نادرست سبب شده مردم تمایلی به فراگیری علوم دینی نداشته باشند. گاهی فرصت هایی هستند که با روی آوردن مردم به آن ها، این فرصت ها به قدرت تبدیل می شوند؛ مانند نهاد مرجعیّت که در زمان صدام در عراق سال ها مورد غفلت و کم توجهی مردم بود؛ اما این نهاد و میراث سنتی قوی، در حساس ترین برهه تاریخ، رهایی بخش عراق شد. وقتی آمریکایی ها به عراق حمله کردند، تصور نمی کردند که به غیر از صدام و حزب بعث مانع دیگری مقابل آن ها باشد. آن ها فکر می کردند یک دیکتاتور است که اگر او را بردارند، زمینه باز است و تا هر جایی بخواهد می توانند بتازند؛ ولی ناگهان همین نهاد مرجعیّت محور قرار می گیرد و به صورت یک قدرت، پشتوانه ی تشیّع و عراق می شود. می خواهم بگویم نهادهایی مثل مرجعیت و علما و حتی فضاها و کالبدهایی مثل مساجد و مدارس که گاهی مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفته اند ـ به شرط اصلاح این نگاه های نادرست ـ می توانند به نقطه قوّتی تبدیل شوند.

وقتی جامعه شیعه به میراث پایدار تشیع و نهاهای حقوقی و اجتماعی باز گردد و دین را به عرصه سیاست و اجتماع برگرداند و همگی مسئولیت پذیر بشوند، فرصت ها و قوت های فراوانی برای آنان به وجود خواهد آمد. انقلابی که سی و اندی سال پیش در ایران روی داد، تحولاتی که در عراق، لبنان و بحرین (انشاء الله) مشاهده می شود، همه نشان دهنده نقش مهم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تشیع است. این تحولات قرن ها و حتی در یکصد سال پیش وجود نداشته است.

اکنون بعضی، از شکل گیری هلال شیعه هراسانند. بالاخره در سطح ملی و منطقه ای فضای دیگری ایجاد شده است. این مقطع از تاریخ با چند دهه قبل که شیعه هیچ پشتوانه ای نداشت، فرق می کند. تشیع چند ده میلیونی هند (یعنی دوّمین کشور شیعه پس از ایران در جهان) نیز باید از این حال و هوای سیاسی، به عنوان یک فرصت بهره برداری کند.

رهبران شیعه هند باید از فرصت ها بهتر استفاده کنند؛ مثلاً هنگامی که هیئت های سیاسی ایرانی یا عراقی به دهلی می آیند؛ باید وارد گفت وگوها شوند و در کنار چنین پشتوانه هایی تلاش کنند تا تحولی در موقعیتِ اقلیتِ چند ده میلیونی خودشان ایجاد کنند. در برخی کشورها جمعیت شیعه چند هزار نفر بیشتر نیست؛ حتی دولت های آن ها نیز شناختی از این اقلیت مذهبی ندارند؛ ولی همین اشخاص با انگیزه، فرصت ها را خوب می شناسند.

امامت پژوهی : اگر می شود به تهدیدهای داخلی و خارجی که جامعه شیعه ی هند را ممکن است مورد هدف قرار بدهند نیز اشاره کنید.

 

 

دکتر مظفری : امروز تهدیدها فراوانند؛ تهدیداتی که قبلاً وجود نداشتند. نظام آموزشی سکولار، جامعه ها را سکولار بار می آورد، روند حاکم بر رسانه های دنیا و کانال های ماهواره ای مختلف، جوی را ایجاد می کنند که به وجودآورنده این فضای تهدید کننده است. این تهدیدات همگانی هستند؛ ولی برای کسانی که بیشتر در معرض قرار دارند و یا خود را بیشتر از دیگران در معرض قرار می دهند، کاری تر و جدی ترند. همه فرهنگ ها تهدید می شوند؛ اما فرهنگ اقلیّت ها و خرده فرهنگ ها آسیب پذیرتر هستند. تهدیدات نسبت به اقلیت های بی دفاع ـ مانند اقلیّت مورد بحث ما ـ با این وضعی که عرض کردم، مضاعف است.

تهدید دیگر خطر هضم شدن اقلیت در اکثریت است. ارتباطات مردم با یکدیگر بیشتر از گذشته است. در نظام آموزش نوین، نسل نوجوان و جوان با ادیان و مذاهب مختلف، در مدارس و دانشگاه ها (به صورت مختلط) و در کنار هم درس می خوانند. آن ها ممکن است به یکدیگر علاقه مند شوند و بحث ازدواج پیش بیاید. کمکم حساسیت های مذهبی در بین نسل حاضر کاهش یافته و ازدواج پیروان مذاهب با همدیگر امری عادی شده است؛ شیعه با هندو یا سیک ازدواج می کنند و بالعکس. وقتی طرفین (دختر و پسر) به همدیگر علاقه مند شدند، دیگر خانواده ها هم کاری نمی توانند بکنند.

به هر حال در چنین شرایطی، جامعه اقلّیت بیشتر در معرض تهدید است. چنین وصلت هایی امروزه حتّی در خانواده هایی که قبلاً هرگز فکرش را هم نمی کردند، به صورت امری عادی درآمده است و در مدّتی نه خیلی طولانی، ممکن است اقلیت در اکثریت هضم شود یا حداقل درصد جمعیت آن ها کاهش پیدا کند.

امامت پژوهی : مسئله مهمی که اشاره فرمودید این است با شرایط به وجود آمده، جامعه اقلّیت شیعه در هند به سوی حذف شدن در فرهنگ های دیگر پیش می رود؛ درست است؟

دکتر مظفری : نمی خواهم خیلی بدبینانه بگویم، ولی یک تهدید نسبی و یک هشدار است. الآن در خانواده های سادات و بزرگان تشیّع، این ازدواج ها وجود دارند و این موضوعی عادی نیست. در نسل های آتی چه خواهد شد؟!

امامت پژوهی : چه باید کرد؟

 

دکتر مظفری : به نظر من جامعه شیعه باید مدیریت بشود. مدیریت کردن حتماً به معنای ریاست کردن نیست. می شود هدایت، حمایت (حداقل حمایت های معنوی) و نظارت کرد. یک جامعه چند ده میلیونی نیاز به انجمن های محلی و ایالتی و یک مجلس مشورتی دارد. دردها و مشکلات این جامعه باید در یک جا بررسی و مطرح شود. باید عده ای باشند تا منافع این اقلیت را حفاظت و حمایت کنند و صدای آنان باشند. یکی از مشکلات شیعه در هند همین است که همیشه در ضمنِ اکثریت مسلمان سنی قرار داشته و صدای جداگانه ای نداشته و درنتیجه مشکلاتش کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین شیعیان در بحث ها حضور پر رنگی نداشته اند؛ نمی گوییم عنادی بوده است؛ ولی حساسیت های هر اقلیتی، آن قدر زیاد است که دیگری را فراموش می کند.

بنابراین به نظر بنده، در فضای فعلی هند جا دارد که شیعه خودش مجلسی متشکل از بزرگان، علما و شخصیت های خود با کمیته های مختلف درست کند و مسایل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و ترویجی را در آن طرح و بررسی کند. همچنین از مقامات دعوت کند تا سخنانش را بشنوند و از منافع تشیع حمایت لازم بشود.

در عرصه رسانه ها و فضای مجازی هم باید فعال تر باشند. ظاهراً اقداماتی آغاز شده است، ولی در حد و اندازه یک جمعیت پنجاه میلیونی نیست. قبلاً در بمبئی یک کانال کابلی بود و شنیده ام اخیراً یکی دیگر در لکهنو کارش را شروع کرده است. این اقدام برای حفظ، حمایت و ترویج باورها و ارزش های شیعه لازم است.

فضای مجازی دسترسی ها را افزایش می دهد و پراکندگی های فضای حقیقی را از طریق شبکه اجتماعی به یکدیگر پیوند می دهد و درنتیجه، اقلیت بیشتر احساس قدرت می کند. اتّفاقاً چون هزینه های عالم مجازی ارزان تر است، باید از این امکانات بهره برداریِ بیشتری بشود. این یکی از فرصت های مهم هزاره است. بنابراین، در فضای حقیقی و مجازی (در عرصه مدارس، آموزش و ترویج) باید اقدامات جدی تری انجام شود.

امامت پژوهی : غیرقانونی نیست؟

 

دکتر مظفری : خیر؛ در چارچوب قانون مشکلی ندارد.

امامت پژوهی : به عنوان سخن آخر اگر نکته ای باقی مانده است بفرمایید.

دکتر مظفری : سپاسگزارم. تقریباً همه چیز را گفتیم. در بعضی از نقاط مثل جنوب هند، شهر مدرس و جاهایی که یک مقدار از محل تمرکز شیعیان دور و مثلاً به زبان تامیل یا زبان دیگری صحبت می کنند، متأسفانه شیعیان با همدیگر پیوندی ندارند. این امر مشکلات جدی تری را ایجاد کرده است. شیعه لکهنوی، شیعه تامیل زبان را نمی فهمد. بی سوادی و در دسترس نبودن، تهدیدات را افزایش می دهد.

امامت پژوهی : متشکریم جناب آقای مظفّری.

دکتر مظفری : ببخشید اگر پراکنده گویی شد. موفق باشید؛ ان شاءالله.

 


پی نوشت ها :

[۱]. از معابد مهم هندوهاست که سلطان محمود غزنوی آن را خراب کرد.

[۲]. در آن زمان، همین اصطلاح رایج بوده است.