هفده شبانه روز!
شهید کیومرث (حسین) نوروزی
ـ »از جبهه بگو!»
ـ «هیچ خبری نیست!»
ـ «پس این همه مجروح و شهید؟!»
به من نگاهی کرد و نگذاشت حرفم تمام شود. گفت: «کسی که اینجاست، نمیتواند حال بچّههای جبهه را درک کند!»
چند لحظه چیزی نگفت. انگار تمام سختیهای جبهه را یکییکی برای خودش مرور میکرد تا اینکه گفت: «توی عملیات خیبر، هفده شبانه روز، پوتینهایمان را در نیاوردیم. چون توی باتلاق بودیم. بعد از عملیات به «امیدیهی اهواز» آمدیم. وقتی کفشهایمان را در آوردیم، پاهایمان ورم کرده بود و سه روز طول کشید تا ورمش بخوابد.
منبع: کتاب رسم خوبان ۴ ـ صبر و استقامت ـ صفحهی ۵۸/ آشناییها، صص ۶۲ـ ۶۱٫
پاسخ دهید