- ثقلین - http://thaqalain.ir -
ـ »از جبهه بگو!»
ـ «هیچ خبری نیست!»
ـ «پس این همه مجروح و شهید؟!»
به من نگاهی کرد و نگذاشت حرفم تمام شود. گفت: «کسی که اینجاست، نمیتواند حال بچّههای جبهه را درک کند!»
چند لحظه چیزی نگفت. انگار تمام سختیهای جبهه را یکییکی برای خودش مرور میکرد تا اینکه گفت: «توی عملیات خیبر، هفده شبانه روز، پوتینهایمان را در نیاوردیم. چون توی باتلاق بودیم. بعد از عملیات به «امیدیهی اهواز» آمدیم. وقتی کفشهایمان را در آوردیم، پاهایمان ورم کرده بود و سه روز طول کشید تا ورمش بخوابد.
منبع: کتاب رسم خوبان ۴ ـ صبر و استقامت ـ صفحهی ۵۸/ آشناییها، صص ۶۲ـ ۶۱٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%87%d9%81%d8%af%d9%87-%d8%b4%d8%a8%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%b2/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.