شمار حج‌های پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم

در منابع اهل سنّت آمده است:

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم ده سال در مدینه اقامت داشت و هر سال قربانی می‌کرد امّا نه سر می‌تراشید و نه موی و ناخن کوتاه می‌کرد؛ و به جنگ می‌رفت و حج نمی‌گزارد تا این‌که در ذی‌ قعده سال دهم هجرت بر آن شد که حج گزارد. از این‌رو در میان مردم اعلام کرد که امسال به حج می‌رود.

مردم پیرامون مدینه، از موضوع باخبر شدند، احدی نبود که بخواهد یا بتواند سواره یا پیاده بیاید مگر آن‌که آمد. از این‌رو جمعیّت بی‌شماری به مدینه آمدند و در راه هم خَلقی بیرون از شمار، خود را به او رساندند، چنان‌که تا چشم کار می‌کرد در جلو، عقب، سمت راست و سمت چپ او حرکت می‌کردند، همه التماس داشتند که به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم اقتدا کنند و چون او حج به جای آورند.[۱]

نقد متن فوق:

در متن فوق به جزم بیان کرد که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم پس از هجرت، در ایام حج قربانی می‌کرد امّا نه سر می‌تراشید و نه موی و ناخن کوتاه می‌کرد، به جنگ می‌رفت و حج نمی‌گزارد… و جز حجه‌الوداع، از مدینه به حج نرفت.

این در حالی است که روایت کنند، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بیست حج به استسار (پنهانی) انجام داد.[۲] کلینی گوید: ده حج گزارد.[۳]

سبب آن است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم پنهانی حج می‌گزارد؛ زیرا مردم عرب به علّت «نسی‌ء: به تأخیر انداختن ماه‌های حرام»، حج را در غیر موسم آن به جای می‌آوردند یا بدان دلیل که افعال و اعمال حضرت با اعمال آنان مخالف بود. سبب این هم بدعت‌هایی بود که مردمان عرب در حج به وجود آورده بودند.[۴]

از مجموع اخبار و روایات به دست می‌آید که نباید زود قضاوت کرد و مدعی شد که رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم جز حجه الوداع، حجی نگزارده است. احتمال قوی و قریب به قبول می‌دهیم که برخی از همین بیست مورد مذکور، حجی باشد که پس از هجرت و به صورت سری و مخفیانه و به شیوه‌ای مناسب حال رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم انجام داده بود.

مؤید مطلب، این سخن است که آن حضرت همه موارد را پنهانی انجام می‌داد. بدین ترتیب که اگر مناسک حج قریش در ایام نسی‌ء بود، انجام نمی‌داد و منتظر می‌ماند تا وقت حقیقی آن فرا رسد. در آن موقع پنهانی انجام می‌داد.

اعلام یا اذان؟

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به این بسنده نکرد که به مردم اعلام کند در آن سال به حج می‌رود بلکه به مؤذنان فرمان داد که با صدای بلند به گوش افراد برسانند که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم امسال حج می‌گزارد.[۵] تا آن‌جا که:

دعوت او به دورترین بلاد اسلام رسید و مردم برای همراه شدن با حضرت آماده شدند و از محله‌ها و اطراف مدینه و مناطق نزدیک، خلق زیادی در مدینه حاضر شدند و برای حرکت با پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم آماده شدند. پس با آنان به سوی مکّه حرکت کرد.[۶]

امام صادق علیه السلام فرمودند:

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از حج یاد کرد و به هر کس که به آیین اسلام داخل شده بود و نامه وی به او رسید، نوشت: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌خواهد حج گزارد. با این نامه به آنان اجازه می‌داد تا هر کس توان حج دارد، به حج آید. پس مردم رو به سوی او آوردند…[۷]

شماره ی حاجیان

از متون پیش گفته به دست می‌آید و بلکه یکی از روایات به صراحت بیان می‌کرد که آنان‌که در آن سال نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمدند تا با او حج گزارند، شمار زیادی بودند و در راه نیز جمعیّتی بیرون از شمار، خود را به او رساندند و تا چشم کار می‌کرد در جلو، عقب، سمت راست و سمت چپ حضرت حرکت می‌کردند.

روایات در شمار حاجیان همراه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم، اختلاف دارند. ارقامی که در روایات مختلف آمده چنین است:

هفتاد هزار،[۸] نود هزار،[۹] صد و چهارده هزار،[۱۰] صد و بیست هزار،[۱۱] صد و بیست و چهار هزار و بیشتر.[۱۲]

به عقیده‌ی علّامه امینی (ره):

این شمار کسانی است که همراه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمدند امّا شمار کسانی که با او حج گزاردند، از این بیشتر بود. مثل اهالی مقیم مکّه و کسانی که از یمن همراه علی علیه السلام و ابوموسی آمدند.[۱۳]

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم همه زنان خود را همراه آورد و آن‌ها را در هودج قرار داد. اهل بیت علیهم السلام و عموم مهاجران و انصار و هر کس خداوند خواست از قبایل عرب و مردم دیگر همراه شدند.[۱۴]

 

هدف از این امور

گردآوری امّت برای حج‌گزاری و ارسال دعوت‌نامه به دورترین بلاد اسلامی و امر مؤذنان به اعلام آشکار و با صدای بلند این موضوع که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم امسال به حج می‌رود و این‌که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم همه زنان خود را سوار بر هودج برای انجام مناسک حج بیرون آورد و اجتماع این جمعیّت شگفت‌انگیز برای همراهی حضرت، جدای از حاجیان دیگر مناطق که راهشان از مدینه نمی‌گذشت و آنان‌که از یمن آمدند؛ نه طبیعی بود و نه تصادفی و نه پاسخ به تمایل شخصی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم برای جمع کردن مردم پیرامون خود. هرگز پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در پی تحقق اغراض شخصی نبود! حاشا و کلا! هیچ قصد و غرض دنیوی دیگری هم در کار نبود. می‌دانیم و معتقدیم که رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نه می‌اندیشد و نه عمل می‌کند مگر طبق اراده خداوند سبحان و متعال… حاشا که موضعی یا عملی یا فکری جز در این مسیر داشته باشد!

شاید هدف رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از این گردهمایی بزرگ، تحقق چند موضوع مهم بود که نفع آن عمومی و به اسلام و مسلمانان پیوند می‌خورد و همه را دربر می‌گرفت. می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱٫‌ مردمان متمرد، منافقان و همه آنان که در اندیشه ارتداد بر ضدّ اسلام و مسلمانان در اوّلین فرصت ممکن هستند، عظمت اسلام و مسلمانان را ببینند و به عیان نظاره کنند که آیین مسلمانی تا چه پایه گسترش یافته است؛ واحدی را توان ایستادگی در مقابل و ممانعت از گسترش و ترویج آن نباشد. باید که غرض‌ورزان دنیاخواه، ناامید شوند و به محاسبات موهوم و خیالی خود نگاهی دوباره بیندازند؛ چنان‌که بر گزافه‌گویان جسور هم سزاوار شود که خرد و اندیشه خویش را باری دیگر به کار اندازند!

  1. تقویت قلوب مردمان ضعیف و دستگیری از آنان تا به عیان دریابند چه چیزی آنان را از فریب باطل‌گرایان و کید کینه‌توزان و بدخواهان و اقدامات و برنامه‌های زشت آنان در جهت ترس و تضعیف مردم محفوظ و مصون می‌دارد.

  2. نصب علی علیه السلام به امامت و خلافت پس از خود در مقابل آن همه جمعیّت بی‌شمار و انبوه تا هم آنان بر خویشتن و همه مردمان و به نفع حق و حقیقت گواه باشند تا روزی که نه مال سود بخشد و نه فرزند، مگر آنان که با قلبی سلیم به درگاه ذات متعال حاضر شوند، بر حق گواهی دهند.

سپس راه را بر اندکی از مردمان ببندد که بخواهند با طرح برخی ادعاها و شایعات ناروا دیگران را فریب دهند. در این‌باره در مباحث ماجرای عرفه، منا و غدیرخم سخن خواهیم گرفت.

شاید هدف رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم از همراهی زنان خویش آن بود که می‌خواست حجّت را بر برخی از آنان تمام کند. در میان همسران پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم کسی بود که در حوادث آینده، نقشی قوی ایفا کرد و از جریانی حمایت می‌کرد که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم درصدد بود مردم را از مشارکت و همراهی با آن برحذر دارد.

منبع: این نوشتار اقتباسی است از ترجمه کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم صلى الله علیه وآله، ج۱۰ 


[۱]ـ سبل الهدی و الرشاد، ۸/۴۵۰٫

[۲]ـ بحار الانوار، ۲۱/۳۹۸ـ ۳۹۹؛ علل الشرایع، ۱۵۴؛ مناقب ال ابی‌طالب، ۱/۱۵؛ الکافی، ۱/۲۳۳ـ ۲۳۵؛ الدروس، ۱/۴۷۴؛ من لا یحضره الفقیه، ۲/۲۳۸؛ وسائل الشیعه، ۱۳/۲۸۵؛ جامع احادیث الشیعه، ۱۰/۲۰۱؛ ۱۱/۵۰۴٫

[۳]ـ بحار الانوار، ۲۱/۳۹۹؛ الکافی، ۶/۲۳۳؛ جامع احادیث الشیعه، ۱۰/۲۰۱؛ وسائل الشیعه، ۱۱/۱۲۴٫

[۴]ـ بحار الانوار، ۲۱/۳۹۸؛ ر.ک: علل الشرایع، ۱۵۴؛ مناقب ال ابی‌طالب، ۱/۱۵۲؛ الکافی، ۱/۲۳۳ـ ۲۳۵؛ الدورس، ۱/۴۷۴؛ من لا یحضره الفقیه، ۲/۲۳۸؛ وسائل الشیعه، ۱۳/۲۸۵؛ جامع احادیث الشیعه، ۱۰/۲۰۱؛ ۱۱/۵۰۴٫

[۵]ـ بحار الانوار، ۲۱/۳۸۳ـ ۳۸۴؛ الارشاد، ۱/۱۷۱؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ۸۰/۳۹۶؛ مستدرک وسائل الشیعه، ۸/۸۴؛ جامع احادیث الشیعه، ۱۰/۳۳۱؛ مکاتیب الرسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، ۱/۲۸۳٫

[۶]ـ بحار الانوار، ۲۱/۳۹۸ـ۳۹۹؛ الارشاد، ۱/۱۷۱؛ علل الشرایع، ۱۵۴؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ۸۰/۳۹۶؛ مناقب آل ابی‌طالب، ۱/۱۵۲؛ مستدرک وسائل الشیعه، ۸/۸۴؛ الکافی، ۱/۲۳۳ـ ۲۳۵؛ الدروس، ۱/۴۷۴؛ من لا یحضره الفقیه، ۲/۲۳۸؛ وسائل الشیعه، ۱۳/۲۸۵؛ جامع احادیث الشیعه، ۱۰/۳۳۱؛ مکاتیب الرسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، ۱/۲۸۳٫

[۷]ـ الکافی، ۴/۲۴۹؛ بحار الانوار، ۲۱/۳۹۶؛ الحدائق الناضره، ۱۵/۵۸؛ وسائل الشیعه، ۱۱/۲۲۴؛ جامع احادیث الشیعه، ۱۰/۳۵۹؛ مکاتیب الرسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، ۱/۲۸۲؛ المنتقی، ۳/۱۶۳٫

[۸]ـ بحار الانوار، ۳۷/۲۰۲؛ التفسیر الصافی، ۲/۵۳؛ نور الثقلین، ۲/۷۳؛ سیره حلبی، ۳/۳۰۸٫

[۹]ـ الغدیر، ۱/۹؛ سیره حلبی، ۳/۳۰۸٫

[۱۰]ـ الغدیر، ۱/۹؛ المجموع، ۷/۱۰۴؛ مغنی المحتاج، ۱/۳۴۵؛ سیره حلبی، ۳/۳۰۸٫

[۱۱]ـ بحار الانوار، ۳۷؛ ۱۵۰؛ الغدیر، ۱/۹؛ ۲۹۶؛ العدد القویه، ۱۸۳؛ سیره حلبی، ۳/۳۰۸٫

[۱۲]ـ الغدیر، ۱/۹؛ سیره حلبی، ۳/۳۰۸٫

[۱۳]ـ الغدیر، ۱/۹٫

[۱۴]ـ الطبقات الکبری، ۳/۲۲۵؛ امتاع الاسماع، ۵۱۰؛ ارشاد الساری، ۶/۴۲۹؛ الغدیر، ۱/۹٫