اگر حقیقت مطلب را بخواهیم، خود حضرت حق، از همه بیشتر بندگانش را می‌طلبد. امّا در این میان، ما بنده‌های ناشکر هستیم که برای خدایی مثل او، ناز می‌کنیم.

سایه‌ی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد           ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

او می‌گوید: ای انسان، به حق خودم تو را دوست دارم، تو هم بیا و مرا دوست داشته باش! و یا آن‌که به حضرت موسی گفت: ای بنده‌ی من، من به گونه‌ای با تو هستم که گویی در تمام سلطنتم همین یک بنده را بیشتر ندارم؛ تو هم به گونه‌ای باش که گویی تنها همین یک خدا را داری! اکنون ای رفقا، خدایی را که تا این اندازه ناز بنده‌اش را می‌خرد و این‌گونه آن‌ها را نوازش می‌کند، در کجا می‌توان یافت؟! او می‌گوید: یَا ابْنَ آدَمَ خَلَقْتُ الْأَشْیَاءَ لِأَجْلِکَ وَ خَلَقْتُکَ لِأَجْلِی. پس حیف نیست که از عشق‌بازی با این خدای رحمن و رحیم ضرر کنیم؟! بیایید خودمان را در دامن او رها کنیم، تا خود او ما را بگیرد!

منبع: کتاب پندهای آسمانی، ص ۱۵۶