اگر به ما خبر مى  دادند که در چین کتابى وجود دارد که چنین کمالاتى را دارد و به زبان چینى است، و تمام صفات و کمالات قرآن را بدون بردن نام آن به آن نسبت مى  دادند، مثلاً مى  گفتند از صفاتش این است که: «وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَانًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الاْءَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى»  و اگر کتابى وجود داشته باشد که بتوان به وسیله  ى آن کوه  ها را سیر نمود و زمین را شکافت، و با مردگان سخن گفت، [همین کتاب است]. سوره ى رعد، آیه ى ۳۱٫ و نیز به وسیله  ى آن چنین کارهایى را مى  توان کرد که: «وَأُبْرِئُ الاْءَکْمَهَ وَالاْءَبْرَصَ وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِى بُیُوتِکُمْ» سوره ى آل عمران، آیه ى ۴۹٫نابینا و شخص مبتلا به مرض پیسى را به اذن خدا بهبودى مى  بخشم، مردگان را به وسیله  ى آن به اذن خدا زنده مى  کنم، و از آن چه مى  خورید و در خانه  هایتان اندوخته مى  کنید، خبر مى  دهم. و دیگر خصوصیّات قرآن را بیان مى  کردند، مى  گفتیم سزاوار است همه کوچ کنیم تا در آن  جا آن کتاب را درس بگیریم یا با خود بیاوریم؛ و این در حالى است که همان قرآن پیش ما است؛ لذا سزاوار است با گرسنگى و صبر بر خرده نان هم شده آن را تحصیل و تدریس نماییم، و به معارف آن آگاهى پیدا کنیم، که: « لا تَفْنى عَجآئِبُهُ. » نهج البلاغه عبده، ج ۱، ص ۵۵؛ احتجاج، ج ۱، ص ۳۹۰ و… از کلمات امیرالمؤمنان على ـ علیه  السّلام ـ ؛ و کنزالعمال، ج ۱، ص ۱۷۶؛ ج ۱۶، ص ۱۴۷ و ۱۴۸ از کلمات رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم شگفتى هاى موجود در آن پایان  ناپذیر است. نیز:

«تِبْیَـنًا لِّکُلِّ شَىْ  ءٍ» توضیح هر چیزى در آن موجود است. سوره ى نحل، آیه ى ۸۹٫ مگر نمى بینید دولت هاى متمدّن با این که به قرآن اعتقاد ندارند، درباره ى آن گفته اند: قرآن تنها کتابى است که حکیمى آن را نوشته است. قرآن هایى با هدیه ى ارزان در دسترس ما است، ولى ما از آن قدردانى نمى کنیم و مانند کسانى که آن را ندارند از محتواى آن بى خبریم. هم چنین اهل  بیت و عترت ـ علیهم السّلام ـ را که عدیل قرآن هستند، بلکه با قرآن یگانگى و اتّحاد دارند. و اهانت به قرآن اهانت به آن  ها است و بالعکس. هر کس به قرآن نزدیک باشد به عترت مقرّب است، و بالعکس.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد