در آیه ۲۴ و ۲۵ سوره فجر، چه کسی عذاب می شود که هیچ کس شبیه او عذاب نمی شود؟

پاسخ اجمالی

خدای متعال به دنبال نکوهش هایی که در آیات پیشین سوره فجر از کافران، طغیان گران دنیاپرست و متجاوز به حقوق دیگران کرده، در آیه ۲۴ در بیان حال آنان می فرماید: «یَقُولُ یا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیاتِی»؛ می گوید: اى کاش براى (این) زندگی ام چیزى از پیش فرستاده بودم.
این آیه در صدد بیان آرزویى است که انسان – در روز رستاخیز با دیدن حقایقی که آن را انکار می کرد، و یا جدی نمی گرفت – از خود سر می دهد، و می بیند که سعی و تلاش او در دنیا سودى به حالش نخواهد داشت؛ لذا می گوید ای کاش برای این دنیا و این زندگی جاوید اعمال خیر و صالحی از پیش فرستاده بودم. ولى این آرزویى است بی نتیجه که هرگز به جایى نمی رسد.
گفتنی است که واژه «لیت»، بیشتر در موارد آرزوهاى بی جا و یا محال به کار گرفته می شود.
به هرحال، فاعل فعل «یقول» در آیه ۲۴ سوره فجر، ضمیری است که به انسانی که در آیه قبل، از آن یاد شده برمی گردد و مراد از آن، انسانی است که نه تنها هیچ زاد و توشه ای برای خود نفرستاده، بلکه با کوله باری سنگین از گناهان پا به عرصه قیامت گذاشته است.
خدای متعال بعد از آن که به این پشیمانی بی فایده اشاره کرد؛ در آیه ۲۵ به مجرمان هشدار می دهد که در روز قیامت، حساب و کتاب و مجازات شدیدى در پیش خواهند داشت، و باید خود را براى آن روز آماده کنند:
«فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَد»؛ پس در آن روز هیچ کس مانند عذاب او (خدا) عذاب نکند.
در این آیه کلمه «لا یعذّب» به دو صورت معلوم و مجهول خوانده شده است. مشهور قاریان قرآن آن را به صورت «لا یُعَذِّبُ»، یعنی به کسر «ذال» قرائت کرده اند.
[۱] مفسران طبق این قرائت در معنای آیه احتمالاتی را مطرح کرده اند؛ مانند:
۱٫ «فَیَوْمَئِذٍ»، تفریع بر آیات قبل بوده، «عذابه» به معناى مصدرى – مانند عطاء به معناى اعطاء- و مفعول به، یا مفعول مطلق «لا یعذب» است. ضمیر «عذابه» به انسان برمی گردد و مفعول عذاب بوده، و «احد» فاعل «لا یعذب» است؛ یعنی هیچ کس، در آن روز قیامت متصدی عذاب انسان نمی شود! به این معنا که در واقع کسى نیست که متصدى عذاب آن شخص مجرم ‏شود، بلکه این خود او است که عذاب را فراهم کرده است. بنابر این، این آیه هم مضمون است با آیاتی؛ مانند «فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ».
[۲] و «بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ».[۳]
۲٫ «عذابه» مفعول مطلق و متضمن تشبیه، و ضمیر آن به «رب» در «جاء ربک»
[۴] برمی گردد، و می توان با این ترکیب، مفعولى مقدر گرفت. بنابر این، مفهوم آیه تعظیم و حصر عذاب آن روز به «رب» است؛ یعنی در آن روز کسى، مانند پروردگار، کسى را عذاب نمی کند؛ چون در آن روز، فرمان مطلق، و قدرت بی چون و چرا براى او است: «وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»،[۵] و عذابش بی مانند است.[۶] در این تفسیر،  ذات مقدس پروردگار، فاعل فعل «لا یعذب» است.
۳٫ تفسیر دیگر آن است که کسی متولی عذاب مجرمان از جانب خدای متعال نمی شود، و او را در این کار مباشرت نمی کند.
[۷]
اما بر اساس قرائت قاریانی؛ مانند کسائى و یعقوب، که «لا یعذَب» را با فتح «ذال» و به صیغه مجهول خوانده ‏اند، این فعل نیاز به «فاعل» نداشته، بلکه در «نایب فاعل» عمل می کند و یکی از معانی ذیل را خواهد داشت:
۱٫ «عذابه» مفعول مطلق و متضمن تشبیه است، و ضمیر آن بازگشت به انسان مورد خطاب می کند؛ یعنی در آن روز، دچار عذابى می گردد که کسى؛ مانند او عذاب نمی شود.
۲٫ «عذابه» می تواند «منصوب به نزع خافض» باشد، از قبیل باء بدلیت یا سببیت؛ یعنی در آن روز بدل و به جا، یا به سبب عذاب او، کسى عذاب نشود: «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَهٌ»؛
[۸] هر کسى گرفتار عمل خویش است؛[۹] چرا که او مستحق عذاب است و خدای متعال هیچ فردی را به جرم و گناه دیگری عذاب نمی کند.[۱۰]
بنابر این، بر اساس قرائت دوم، برخی از مفسران معتقدند؛ منظور از کسی که هیچ فردی مانند او عذاب نمی شود، کافر است؛ یعنی کسی که کافر نیست مانند او عذاب نمی شود. گروهی گفته اند؛ منظور إبلیس است. البته با توجه به تصریح واژه انسان در آیه «وَ جی‏ءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّکْرى»،
[۱۱] این معنا نمی تواند مورد نظر آیه باشد؛ چرا که به ابلیس، انسان گفته نمی شود.[۱۲]
برخی نیز معتقدند که آیه در شأن أبیّ بن خلف نازل شده است.
[۱۳]
تمام احتمالات بالا در مورد آیه بعدی « وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَد» نیز وجود دارد.

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. البته طبری در این مسئله ادعای اجماع کرده و معتقد است تمام قاریان مناطق و شهرهای مختلف لا یعذب را به کسر «ذال» قرائت کرده اند، و تنها کسائی است که لا یعذَب را فتح «ذال» قرائت کرده است: «فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ، أجمعت القراء قراء الأمصار فی قراءه ذلک على کسر الذال من یعذب …، خلا الکسائی، فإنه قرأ ذلک بفتح الذال». طبرى، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۳۰، ص ۱۲۱، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۲]. اعراف، ۳۹٫

[۳]. آل عمران، ۱۰۶٫

[۴]. «وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا». فجر، ۲۲٫

[۵]. انفطار، ۱۹

[۶]. ر. ک: طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج ‏۴، ص ۷۷، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، ۱۳۶۲ش.

[۷]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیه، علی عبدالباری، ج ۱۵، ص ۳۴۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.

[۸]. مدثر، ۳۸٫

[۹]. پرتوی از قرآن، ج ‏۴، ص ۷۷- ۷۸؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏۱۰، ص ۷۴۲، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۱۰]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج ۱۰، ص ۳۴۸، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

[۱۱]. فجر، ۲۳٫

[۱۲]. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج ۱۵، ص ۳۴۳٫

[۱۳]. ر. ک: شوکانى محمد بن على، فتح القدیر، ج ‏۵، ص ۵۳۶، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، دار الکلم الطیب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.