بسیاری از منابع شیعه[۱] و اهل سنت[۲] نقل کرده‌اند که پیامبر خدا(ص) و برخی مسلمانان، حمزه عموی حضرتشان را که در جنگ اُحُد شهید شده بود، «سید الشهداء» نامیدند و به همین جهت است که این عنوان در میان اهل سنت، انصراف به حضرت حمزه دارد.
شیعیان نیز اگرچه این موضوع را پذیرفته و در منابع خود بارها و بارها بدان اشاره و تأکید کرده‌اند، اما امام حسین(ع) را نیز به استناد روایاتی که تواتر معنوی آنها ثابت است، «سید الشهداء» دانسته[۳] و مقامش را از حضرت حمزه(ع) بالاتر می‌دانند.
در راستای آنچه گفته شد، به مطالب ذیل دقت فرمایید:
۱ – 
امام صادق(ع) به قبر امام علی(ع)، این‌گونه سلام می‌دهد: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ الْأَوْلِیَاءِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَیِّدَ الشُّهَدَاءِ».[۴]

۲ – در برخی از منابع اهل سنت از پیامبر(ص) نقل شده است: «بلال؛ بهترین مرد، سید الشهداء و بزرگ موذّنین است»،[۵] و «خبیث بن عدی، سید الشهداء است».[۶](البته بنابر منابع تاریخی، بلال شهید نشده بلکه مرگی طبیعی داشته است).[۷]

۳ – در پاره‌ای از روایات؛ در یک تعبیر کلی هر شخصی که نزد حاکم ظالمی رفته و او را امر به معروف و نهی از منکر کند؛ و توسط او کشته شود؛ سید الشهداء قلمداد شده است.[۸]
و
در نگاه اول شاید تصوّر شود که میان این روایات تنافی وجود دارد؛ اما باید گفت که این تعابیر هیچ تنافی با یکدیگر ندارند؛ زیرا شهدا می‌توانند سیدها و بزرگان بسیاری میان خود داشته باشند؛ همان‌گونه که به نقل فریقین، حسنین(ع) دو آقا و سرور جوانان بهشت‌اند.
با این وجود نباید از این نکته غافل شد که مقام امام حسین(ع) بسیار بالاتر از مقام حمزه عموی پیامبر است؛ زیرا بر اساس روایات، حضرت حمزه(ع) سید تمام شهیدان است جز پیامبران شهید و جانشینان شهید آنان که بر آنان سیادتی ندارد: «سَیِّدُ شُهَدَاءِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ مَا خَلَا الْأَنْبِیَاءَ وَ الْأَوْصِیَاء»،[۹] و می‌دانیم که امام حسین(ع) یکی از جانشینان شهید پیامبر خدا است.

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۸، ص ۵۰، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، محقق، مصحح، محمودی، محمدباقر، ج ۲، ص ۲۴۳، تهران، التابعه لوزاره الثقافه و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.

[۲]. نیشابوری(ابن البیع)، محمد بن عبدالله، المستدرک على الصحیحین، تحقیق، عبد القادر عطا، مصطفى، ج ۳، ص ۲۱۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق؛ لخمی شامی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، محقق، سلفی، حمدی بن عبد المجید، ج ۳، ص ۱۵۱، قاهره، مکتبه ابن تیمیه،‌ چاپ دوم، بی‌تا.

[۳]. به عنوان نمونه، ر.ک: شیخ صدوق، الامالی، ص ۱۲۷، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ق؛‌ شیخ مفید، محمّد بن محمد، کتاب المزار، محقق، مصحح، ابطحی،‌ سید محمد باقر، ص ۲۳، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبدالحسین، ص ۶۷، نجف اشرف، دار المرتضویه، چاپ اول، ۱۳۵۶ش.

[۴]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص ۲۰۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق؛ عاملی(شهید اول)، محمد بن مکی، المزار فی کیفیه زیارات النبی و الأئمه(ع)، ص ۹۰، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

[۵]. العتکی(البزار)، أحمد بن عمرو، مسند البزار(البحر الزخار)، ج ۱۰، ص ۲۴۱، مدینه،‌ مکتبه العلوم و الحکم، چاپ اول،‌ بی‌تا.

[۶]. عبدالله بن محمود الموصلی البلدحی، الاختیار لتعلیل المختار، تعلیقه، محمود أبو دقیقه، ج ۲، ص ۱۰۷، القاهره، مطبعه الحلبی، ۱۳۵۶ق.

[۷]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‏، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج ۱، ص ۱۷۹، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۸]. آجُرّی بغدادی، محمد بن حسین، الشریعه، محقق، دمیجی، عبدالله بن عمر، ج ۵، ص ۲۲۴۵، ریاض،‌ دارالوطن، چاپ دوم،‌ ۱۴۲۰ق.

[۹]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ۱، ص ۲۶۴،‌ تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.