روزى مرحوم شیخ انصارى در گرماى ظهر وارد خانه شد و آب خواست. رفتند از سرداب سِن(سردابِ زیرین، زیرزمینى هاى عمیق نجف اشرف. ) براى ایشان آب خنک بیاورند. شیخ مشغول نماز شد و در نماز دلش رفت به آن طرف ها( عالَم ملکوت.) و میلش کشید که سوره ى طولانى بخواند، آب آوردند، ولى نماز به حدّى طول کشید که آب گرم شد. گویا وقتى که وارد نماز شد، تشنگى او رفع شد! اینان مُمَثَّل تندیس و نشان  دهنده. عمل انبیا و اولیا ـ علیهم  السّلام ـ بودند؛ زیرا نماز، عطشِ شخص تشنه و جوعِ جایع را زایل مى  کند. در روایت است: « أَبْیَتُ عِنْدَ رَبّى یُطْعِمُنى وَ یَسقینى. »(بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۰۶؛ ج ۱۶، ص ۳۸۹، ج ۶۴، ص ۲۵۳؛ عوالى اللاّآلى، ج ۲، ص ۲۳۳؛ مناقب، ج ۱، ص ۲۱۴٫ نیز مشابه: فتح البارى، ج ۴، ص ۱۸۰؛ المعجم الاوسط طبرانى، ج ۵، ص ۳۵۵؛ کشف الیقین حلّى ـ رحمه  اللّه   ـ ص ۴۵۷ و…) نزد پروردگارم شب مى کنم و او گرسنگى و تشنگى مرا برطرف مى کند.

براى صایم نیز چنین قضایایى در روایات ذکر شده است. خدا کند که مادیّات براى ما وسیله باشند، به گونه  اى که وقتى امور دنیویّه به ما اقبال کردند، سبب تأکید و اقبال ما به امور معنویّه و آخرت گردند، چنان که براى بعضى چنین شده که با داشتن مقامات معنویّه و اقبال در امور مادّیه، به مقامات بالاترى از معنویات رسیده  اند.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد