سبب نزول (وحی) آیه اول سوره نحل چیست؟

پاسخ اجمالی

خداوند در ابتدای سوره نحل می فرماید: «أَتىَ أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالىَ‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ»؛[۱] فرمان خدا [براى مجازات مشرکان و مجرمان،] فرا رسیده است براى آن عجله نکنید! منزّه و برتر است خداوند از آنچه همتاى او قرار می  دهند.
برای این آیه، دو شأن نزول وجود دارد:
۱ – پیامبر اسلام(ص) مشرکان را از عذاب الهی بیم می دادند. اما در مقابل؛ مشرکان سخن حضرتشان را به سخره گرفته و آوردن عذاب را طلب می کرده و خطاب به ایشان می گفتند: «اللَّهُمَّ إِن کاَنَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ».
[۲] که آیه مورد نظر در پاسخ به این دسته از افراد نازل شده و بیان داشته که قطعاً عذاب خداوند نازل خواهد شد.[۳]
۲ – برخی در شأن نزول آیه این گونه آورده اند: پس از آن که پروردگار آیه «اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ»
[۴] را نازل کرد، کفار به یکدیگر گفتند: محمد(ص) گمان می برد قیامت نزدیک شده است؛ صبر کنید و دست از برخی کارهای زشت بردارید تا بنگریم چه پیش می آید؛ چند روزى گذشت اثرى مشاهده نکردند؛ گفتند: چیزی اتفاق نمی افتد؛ لذا به اعمال گذشته خود برگشتند و کار خود را ادامه دادند. سپس خداوند آیه فوق را نازل کرد که ای کفار شتاب نکنید؛ قیامت خواهد آمد.[۵]
حال با توجه به این شأن نزول ها، به تفسیر «أَمْرُ اللَّهِ» که کلیدی ترین بخش آیه است می پردازیم.
الف. بنابر شأن نزول اول، منظور از «أَمْرُ اللَّهِ» عذاب الهی است.
[۶]
ب. بنابر شأن نزول دوم، منظور از «امر الله» واقع شدن قیامت است و همچنین صیغه «أتی» اگرچه ماضى و به معناى گذشته است، ولی مراد از آن استقبال و آینده می باشد و این استعمال، به جهت قطعی بودن آن است
[۷] که این نوع از استعمال فعل ماضی در آینده قطعی، در قرآن و غیر قرآن بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. البته این تفسیر را می توان هم ردیف تفسیر اول قرار داد؛ زیرا واقع شدن قیامت، با عذاب برای کفار و مشرکان همراه خواهد بود؛ در هر صورت برخی از مفسران، هر دو تفسیر یاد شده در مورد «امر الله» را محتمل دانسته اند.[۸] 
ج. منظور از «امر الله» احکام، حدود و فرایض الهی است.
[۹] البته ما به افرادی که تنها به چنین تفسیری معتقد باشند، دست نیافتیم بلکه ضمن بیان دیدگاه های تفسیری دیگر، تفسیر اخیر را نیز به عنوان یک احتمال مطرح کرده اند.[۱۰]
در مورد تفسیر «سُبْحَانَهُ وَ تَعَالىَ‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ» نیز مفسران آورده اند: برخی از کفار خطاب به پیامبر اسلام(ص) گفتند: اگر آنچه می گویی حقیقت داشته باشد و پروردگارت در دنیا و آخرت، عذاب بر ما نازل کند، بدان که ما بت ها را می پرستیم و اینها نزد خداوند شفیع ما خواهند بود و ما از عذاب الهی رهایی خواهیم یافت. پس خداوند با این بیان پاسخ آنها را می دهد که «سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ» و خود را از داشتن شریک و اختیار دار، منزّه می داند و این که کسی بر خلاف خواسته و اراده او بتواند شفاعت کند، مورد قبول نیست.
[۱۱]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. نحل، ۱٫

[۲]. انفال، ۳۲: «پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکى براى ما بفرست».

[۳]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ۱، ص ۳۸۲، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ۴، ص ۴۹۶، تهران،  دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.

[۴]. قمر، ۱: « قیامت بسیار نزدیک شد، و ماه از هم شکافت».

[۵]. واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، تحقیق: زغلول، کمال بسیونی، ص ۲۸۴، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق؛ بغدادی، علاء الدین علی بن محمد، لباب التاویل فی معانی التنزیل، با تصحیح: شاهین‏، محمد علی، ج ۳، ص ۶۶، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.

[۶]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: قصیرعاملی، احمد، ج ۶، ص ۳۵۸، بیروت،  دار احیاء التراث العربی، بی تا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۱۵۲، تهران،  دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۷]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: بلاغی‏، محمد جواد، ج ۶، ص ۵۳۶ – ۵۳۷، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۸]. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ۲، ص ۲۷۷، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش؛ ‏زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض الج ۲، ص ۵۹۲، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.

[۹]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۴، ص ۱۱۰، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.

[۱۰]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص ۵۲، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۱۱]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۹،  ص ۱۶۸، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.