فرزند اول من در همان خانه به دنیا آمد. او دختری بود که به همراه خودش خیر و برکت را به خانه ما آورد.

دو سال بعد همسرم باردار شد. این بار دقت نظر همسرم و خودم بیشتر شده بود. همسرم همیشه سعی می کرد با وضو باشد. به خواندن قرآن و زیارت عاشورا مداومت داشت. من هم سعی می‌کردم در کارهای خانه او را کمک کنم. بارداری همسرم ادامه داشت تا این‌که ماه رمضان از راه رسید.

علمدار، سیّد رمضان علمدار، ص ۱۸ و ۲۰٫