یکی از روایاتی که بیانگر جایگاه عظیم حضرت علی(ع) بعد از پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌باشد؛ روایتی معروف از پیامبر اکرم(ص) است که فرمودند: «علی(ع)، بهترین انسان است. کسی که این واقعیت را نپذیرد (یا در آن تردید کند) محقّقاً کافر شده است. این روایت با اسناد و روایان گوناگون با الفاظی مشابه در منابع شیعه و اهل‌سنت نقل شده است: «عَلِی خَیرُ الْبَشَرِ مَنْ شکّ فیه فَقَدْ کَفَر»،[۱] «عَلِی خَیرُ الْبَشَرِ مَنْ أَبَى فَقَدْ کَفَرَ»،[۲] «عَلِی خَیرُ الْبَشَرِ لَا یشُکُّ فِیهِ إِلَّا کَافِر»،[۳] «علیّ خیر البشر فمن امترى فقد کفر»،[۴] «من لم یقل على خیر الناس فقد کفر».[۵]
با این‌که روایت فوق در کتب روایی اهل‌سنت با طرق مختلف آمده؛
[۶] اما بیشتر حدیث‌شناسان اهل‌سنت به این روایت نظر مثبتی نداشته و به صورت کلی دو خدشه به این روایت وارد نموده‌اند.
الف. خدشه محتوایی: مضمون این روایت با اعتقادات اهل‌سنت سازگاری ندارد؛ زیرا در نظر آنان ابوبکر، عمر و عثمان برترین انسان‌ها بعد از پیامبرانند و به همین دلیل، برخی از آنان این روایت را از اساس باطل دانسته و برخی نیز آن‌را چنین توجیه نموده‌اند که مراد برتری آن‌حضرت بعد از ابوبکر و عمر و عثمان، و یا برتری آن‌حضرت بر دیگران در زمان خلافتشان است.
[۷]

ب. خدشه سندی: بهترین طریق حدیث در منابع عامه، طریقی است که به  امام علی(ع) منتهی می‌شود: «محمد بن منصور الطوسی حدثنا محمد بن کثیر الکوفى حدثنا الأعمش عن عدى بن ثابت عن زر عن عبد الله عن علی قال قال رسول الله(ص): من لم یقل علی خیر الناس فقد کفر».[۸]
برخی که قصد خدشه در سند این روایت را دارند آن‌را به واسطه وجود «محمد بن کثیر کوفی» تضعیف نموده‌اند و دلیل ضعف را شیعه بودن وی دانسته‌اند؛
[۹] در حالی که اوّلاً: شیعه بودن به تنهایی موجب خدشه بر راوی نخواهد بود؛ زیرا ملاک صحت حدیث بر پایه دو امر استوار است: ۱٫ ضابط بودن راویان حدیث، ۲٫ عدالت و وثاقت راویان؛ لذا اگر راویان حدیثی را افراد ضابط و موثق تشکیل دادند، نمی‌توان روایت آنان را به صرف این‌که برخی از آنان شیعه و یا این‌که گرایش به تشیع دارند رد نمود؛ زیرا فرض این است که شخص راست‌گو است و راست‌گو در نقل روایت مورد اعتماد است.[۱۰]

ثانیاً: چنین احادیثی که در باب مناقب می‌باشد و طرق متعددی برای آنان موجود است، تعدد طرق، ضعف سند آنها را جبران می‌نماید.
بنابراین، حدیث ثابت است و طرق دیگری نیز – گرچه ضعیف‌اند- دارد که این طرق می‌توانند به عنوان شاهد و مؤید صحت حدیثی باشد که در طریقش محمد بن کثیر قرشی کوفی باشد.
این حدیث دلالت دارد که برتری على(ع)
[۱۱] و این‌که ‏دوستى على(ع) ایمان و دشمنى او کفر و نفاق می‌باشد.[۱۲]

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. أبو شجاع دیلمی، شیرویه بن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، ج ۳، ص ۶۲، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.

[۲]. طبرى آملى، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی إمامه علیّ بن أبی‌طالب(ع)، ص ۲۷۲؛ قم، کوشانپور، چاپ اول، ۱۴۱۵ق؛ ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج ‏۳، ص ۴۹۳، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ‏۴۲، ص ۳۷۲، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.

[۳]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏۳، ص ۶۷، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.

[۴]. خطیب بغدادى، تاریخ بغداد، ج ‏۷، ص ۴۳۳، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.

[۵]. همان، ج ‏۳، ص ۴۰۹٫

[۶]. ر. ک: مرعشی، شوشتری، قاضى نور الله‏، إحقاق الحق و إزهاق الباطل‏، ج ‏۴، ص ۲۵۴ – ۲۵۶، قم، مکتبه آیه الله المرعشى النجفى‏، چاپ اوّل‏، ۱۴۰۹ق.

[۷]. نک: الفردوس بمأثور الخطاب، ج ۳، ص ۶۲؛ دهلوی، علامه الهند شاه عبد العزیز، مختصر التحفه الاثنی عشریه، ص ۱۰۳ – ۱۰۴، قاهره، المطبعه السلفیه، ۱۳۷۳ق؛ مغراوی، موسوعه مواقف السلف فی العقیده و المنهج و التربیه، ج ۸، ص ۲۴۵، قاهره، المکتبه الإسلامیه للنشر و التوزیع، چاپ اول، بی‌تا.

[۸]. تاریخ بغداد، ج ۳، ص ۴۰۹٫

[۹]. ابن جوزی می‌گوید:  «اما حدیث علی ففیه محمد بن کثیر الکوفی و هو المتهم بوضعه، فانه کان شیعیا»؛ ابن الجوزی، جمال الدین عبد الرحمن بن علی، الموضوعات، ج ۱، ص ۳۴۹، مدینه، محمد عبد المحسن صاحب المکتبه السلفیه، ۱۳۸۶ق.

[۱۰]. نک: غماری، احمد بن صدیق، «فتح الملک العلی بصحه حدیث باب مدینه العلم علی»، ص ۱۸۵- ۱۹۰، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۸ق.

[۱۱]. لاهیجى، عبد الرزاق بن على، گوهر مراد، ص ۵۴۳ و ۵۴۷، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

[۱۲]. سلطان الواعظین، محمد، شبهاى پیشاور در دفاع از حریم تشیع، ص ۷۲۸، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سى و نهم، ۱۳۷۹ش.