در مورد آنچه در پرسش مطرح شده، روایاتی وجود دارد. این روایات هرچند سند قوی ندارند، اما تعداد آنها نسبتاً فراوان است:
۱ – امام عسکری(ع) از امام هادی(ع) و ایشان از پدرانش نقل می‌کند؛ پیامبر اسلام(ص) ‌فرمود: «زمانی که در شب معراج به آسمان‌ها رفتم، در داخل عرش، فرشته‌ای دیدم که در دستش شمشیرى از نور بود و رفتار او با شمشیرش مانند رفتار على(ع) با ذوالفقارش بود و هنگامى که فرشتگان، مشتاق دیدار على بودند به آن فرشته می‌نگریستند. با خود گفتم: خدایا! آیا این، برادر و پسر عمویم على بن ابی‌طالب است؟ خطاب آمد: اى محمد! او فرشته‌ است، من او را به شکل و شمایل على(ع) خلق کرده‌ام. او در داخل عرش مرا عبادت می‌کند و همه حسنات و عبادات او تا روز قیامت، به حساب على بن ابی‌طالب نگاشته می‌شود».
[۱]
با توجه به این‌که ذوالفقار در مدینه و بعد از هجرت به امام علی(ع) هدیه شد،
[۲] در صورت پذیرش این روایت باید گفت این معراج، غیر از معراج معروفی است که در مکه و قبل از هجرت رخ داده است.[۳]

۲ – از پیامبر(ص) نقل است: «شبی که به معراجم بردند، فرشته‌ای را دیدم که بر منبری از نور نشسته بود و فرشتگان دیگری او برگرد او بودند. گفتم: ای جبرئیل! این فرشته،‌ کیست؟ جبرئیل گفت: به او نزدیک شو و سلام کن، من نزدیک رفتم و سلام کردم. دیدم که او برادر و پسر عمویم على بن ابی‌طالب(ع) است! گفتم: ای جبرئیل! یعنی على در رسیدن به آسمان چهارم از من پیشی گرفته است؟ جبرئیل گفت: خیر. ای محمد! فرشتگان بواسطه شدت محبتى که به علی دارند، پیش خدا شکایت کردند[که از دیدارش محرومند]، خداوند این فرشته را از نور به شکل و شمایل على آفرید. پس فرشتگان او را در هر شب و روز جمعه هفتاد هزار بار زیارت می‌کنند و خداوند را تسبیح و تقدیس می‌نمایند، و ثواب آن‌را بر محبان و دوستان على(ع) هدیه می‌کنند».[۴] این روایت با تفاوت‌هایی در منابع دیگر نیز آمده است.[۵]

۳ – ابن عباس از پیامبر(ص) نقل می‌کند: زمانی که شبانه مرا به آسمانها بردند با هیچ فرشته‌ای برخورد نکردم، مگر اینکه از من درباره علی(ع) سؤال می‌کردند تا جایی که گمان کردم نام او مشهورتر از نام من باشد. آنگاه که به آسمان چهارم رسیدم، ملک الموت را دیدم که به من گفت: ای محمد! هیچ آفریده از آفریدگان خدا نیست مگر اینکه قبض روحش بدست من می‌باشد، جز تو و علی! چون خداوند متعال خود قبض روح شما را خواهد کرد. پس چون به زیر عرش الهی رسیدم علی(ع) را دیدم که آنجا ایستاده بود. گفتم: ای علی! از من سبقت گرفتی؟ جبرئیل گفت: ای محمد! با چه فردی سخن می‌گویی؟ گفتم: با برادرم علی بن ابی‌طالب(ع)!. جبرئیل گفت: ای محمد! این علی(ع) نیست بلکه یک فرشته از فرشتگان پروردگار است که او را به شکل و شمایل علی(ع) آفرید. ما فرشتگان مقرب الهی، هرگاه مشتاق دیدار علی(ع) می‌شویم این فرشته را زیارت می‌کنیم. و این بجهت بزرگی و کرامت علی(ع) در پیشگاه خداست.[۶]

۴ – پیامبر اکرم(ص)، شبی خطاب به صحابه خود فرمود: «هرگاه از پیامبران گذشته یاد کردید؛ بر آنها درود فرستید و زمانی که جدّم ابراهیم را یاد کردید بر او و سپس بر من درود فرستید». اصحاب گفتند: ای پیامبر خدا! چگونه ابراهیم به این مقام رسید؟ پیامبر: «شبی که به آسمان‌ها عروج کردم؛ به آسمان سوم که رسیدم برای من منبری از نور آماده کردند. در بالای منبر نشستم و ابراهیم(ع) مقداری پایین‌تر نشست و همه پیامبران گذشته در اطراف نشستند. سپس علی(ع) در حالی‌که سوار مَرکبی از نور بود، وارد شد و اصحابش مانند ستارگان در اطرافش بودند. ابراهیم گفت: این کدام پیامبر بزرگ و کدام فرشته مقرّب است؟ گفتم: او نه پیامبری بزرگ و نه فرشته‌ای مقرب است؛ او برادر، پسر عمو، داماد و وارث علم من؛ علی بن ابی‌طالب است. ابراهیم: افرادی که مانند ستاره در اطراف او می‌باشند؛ که هستند؟ پیامبر: شیعه او هستند. ابراهیم: خدایا! مرا نیز از شیعیان علی قرار بده».[۷]
در تحلیل این روایات باید گفت؛ وجود فرشته‌ای با شکل و شمایل امام علی(ع) و یا حتی حضور خود امام در بهشت، مطلبی نیست که مخالف عقل و یا نقل باشد، اما این‌گونه نیست که تمام جزئیاتی که به نقل برخی از آنها پرداختیم در روایاتی با سند صحیح و یا موثق نقل شده باشد و شاید بتوان در سند بیشتر این روایات خدشه کرد، اما به دلیل آن‌که این داستان – با تمام اختلافات موجود – در روایات متعدد و فراوانی نقل شده است، ممکن است بتوان به این نتیجه رسید که اصل این ماجرا از پیامبر(ص) نقل شده
[۸] و برخی جزئیات آن نیز قابل پذیرش است، اما پذیرش برخی شاخ و برگ‌هایی که در پاره‌ای از نقل‌ها وجود دارد، کمی دشوار به نظر می‌رسد.

 

 منبع: اسلام کوئست


[۱]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، لاجوردی، مهدی، ج ‏۲، ص ۱۳۱، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.

[۲]. ر. ک: ۵۳۸۳؛ ذوالفقار امام علی(ع).

[۳]. ر.ک: ۵۶۳۶؛ معراج پیامبر اسلام (ص)

[۴]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج ۱، ص ۱۳۹، تبریز، نشر بنی‌هاشمی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق؛ دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ۲، ص ۲۳۳، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.

[۵]. ر. ک: طبری آملی، عماد الدین محمد، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ج ۲، ص ۱۶۰، نجف، المکتبه الحیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق.

[۶]. کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، محقق، مصحح، نعمه، عبد الله، ج ۲، ص ۱۴۲- ۱۴۳، دارالذخائر، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق؛ ابن شاذان، محمد بن احمد، مائه منقبه من مناقب أمیر المؤمنین و الأئمه من ولده علیهم السلام من طریق العامه، ص ۳۳، مدرسه الإمام المهدی عج، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.

[۷]. ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی‏، سید احمد، ج ۴، ص ۳۵۶، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.

[۸]. ر.ک: کنز الفوائد، ج ‏۲، ص ۱۴۲٫