در برابر نظر مشهور اندیشمندان شیعی و بسیاری از اندیشمندان اهل سنت که اسماعیل نبی(ع) را ذبیح الله می دانند، برخی گزارش های موجود در منابع تاریخی، روایی و تفسیری، نشانگر آن هستند که این اسحاق نبی(ع) بوده که از طرف پروردگار به پدرش ابراهیم پیامبر(ع) وحی آمده تا او را قربانی کند. قربانی بودن اسحاق(ع) از چند منظر مورد نقد اندیشمندان شیعی قرار گرفته و بیشتر آنها چنین موضوعی را نپذیرفته اند. در پاسخ تفصیلی بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.

پاسخ تفصیلی

آنچه از بررسی منابع تاریخی، تفسیری و روایی بر می آید، این است که درباره فرزند بشارت داده شده به ابراهیم و ذبح او، اختلاف نظر وجود دارد. مشهور شیعیان،  اسماعیل را ذبیح  الله دانسته، اما برخی از اهل سنت نیز اسحاق را فرزندی می دانند که بنا بود قربانی شود.[۱] شیخ صدوق، ابن شهر آشوب و برخی دیگر به اختلاف گفته شده اشاره نموده اند.[۲] گفته شده است بسیاری از اهل سنت، اسحاق(ع) را فرزند در معرض قربانی شدن می دانند،[۳] و حتی برخی ادعای اجماع در این زمینه را دارند.[۴]
دلایل ذبیح بودن اسحاق
روایاتی در مورد قربانی بودن اسحاق نقل شده است؛ مانند:
۱ – طبرسی در تفسیر آیات «وَ قالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلى‏ رَبِّی سَیَهْدینِ * رَبِّ هَبْ لی‏ مِنَ الصَّالِحینَ * فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلیمٍ»
[۵] روایت مرسلی از امام علی(ع) درباره ذبیح بودن اسحاق نقل کرده است و آن را به دیگرانی مانند ابن مسعود، سعید بن جبیر، قتاده، مسروق، عکرمه و… نسبت داده است: «أنه إسحاق و روی ذلک عن علی(ع)»؛[۶] یعنی ذبیح حضرت اسحاق(ع) بوده است.
ابوالفتوح رازی نیز در تفسیر خود روایتی را به امام علی(ع) نسبت می دهد که به ذبیح بودن اسحاق اشاره می کند.
[۷]
۲ -کلینی روایتی مرسل از ابوبصیر نقل می کند مبنی بر این که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) معتقد بودند که حضرت اسحاق(ع) در معرض قربانی شدن قرار گرفته است، اما زراره معتقد بود که آن قربانی، حضرت اسماعیل(ع) بوده است.
[۸]
۳ – در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که ساره و پسرش اسحاق برای حج عازم مکه بودند و در همین هنگام بود که ابراهیم در خواب دید باید اسحاق را قربانی کند و … .
[۹]
در منابع اهل سنت نیز قربانی بودن اسحاق از امام علی(ع)،
[۱۰] ابن عباس، مسروق، عبدالله بن مسعود و دیگران نقل شده است.[۱۱]
۴ – همچنین روایاتی را نقل کرده اند که خدا به سبب صبر اسحاق(ع) در این ماجرا، به او درجه ای والا هدیه داد و شفیع گنه کارانش قرار داد:
[۱۲]
رسول خدا(ص): «زمانی که ماجرای قربانی شدن اسحاق(ع) پایان یافت، خدا از او خواست تا خواهشی داشته باشد که اجابت خواهد شد و او خواهش کرد که گنه کاران غیر مشرک بخشیده شوند».
[۱۳]
نقد دلایل ذبیح بودن اسحاق
با تمام آنچه گفته شد، قربانی بودن اسحاق از چند منظر مورد نقد اندیشمندان قرار گرفته و دلایلی برای قربانی بودن اسماعیل(ع) بیان شده است:
الف. دلایل قرآنی:  
مفسرانی که معتقد به ذبیح بودن اسماعیل(ع) هستند، مستنداتی قرآنی برای خود آورده اند و روایات مربوط به ذبح اسحاق را به دلایل مختلف، مانند مخالفت با قرآن، نپذیرفته اند.
[۱۴] برخی از مهم ترین مستندات قرآنی ذبیح بودن اسماعیل به شرح زیر است:
۱ – خدا در قرآن می فرماید: «ما او را به اسحاق – پیامبرى از شایستگان- بشارت دادیم! ما به او و اسحاق برکت دادیم و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیکوکار و افرادى آشکارا به خود ستم کردند».
[۱۵] چگونه ممکن است که خدا بعد از ذبح، به میلاد و نبوت اسحاق(ع) و داشتن نسلی از او بشارت دهد و در جای دیگر ابراهیم را با امر به ذبح اسحاق امتحان نماید؟ کسی که آیه را این گونه تفسیر کرده که در آن به نبوت اسحاق بشارت داده شده و نه به ولادتش، ظاهر آیه را رها نموده است؛ زیرا مقتضای ظاهر بشارت به دنیا آمدن اسحاق بدون بشارت به نبوتش است.[۱۶]
۲ – «و همسرش ایستاده بود، [از خوشحالى] خندید پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم».
[۱۷]در این آیه شریفه، نامی از اسماعیل نیامده است و دلالت بر این دارد که اسماعیل مولودی قبل از اسحاق بوده است.[۱۸] اکنون اگر اسحاق را ذبیح بدانیم، امر به قربانی کردنش یا قبل از تولد یعقوب بوده یا پس از آن.
احتمال اول باطل است؛ زیرا خدا ابراهیم را به اسحاقی بشارت داده که از نسل او یعقوبی پدیدار خواهد شد و اگر قبل از تولد یعقوب فرمان داده شود که اسحاق را ذبح کن! بشارت به یعقوب باطل خواهد شد!
احتمال دوم نیز باطل است؛ زیرا بنابر آیه ۱۰۲ صافات،
[۱۹] آن پسر به مجرد آن که به سنی رسید که می توانست کار و تلاشی انجام دهد، خدا امر به ذبحش نمود و بر این اساس نمی توان این ماجرا را بعد تولد یعقوب(ع) دانست.
در نتیجه نمی توانیم اسحاق(ع) را قربانی بدانیم.
[۲۰]
ب. روایات: 
روایاتی وجود دارند که صراحتاً به قربانی بودن حضرت اسماعیل(ع) دلالت دارند:
[۲۱]
۱ – امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در پاسخ به پرسشی، ذبیح الله را اسماعیل دانسته اند.
[۲۲]
۲ – امام رضا(ع) فرمود: «خدا ابراهیم را به بریدن سر فرزندش اسماعیل(ع) فرمان داد و …».
[۲۳]
۳ – در برخی منابع اهل سنت نیز افرادی؛ مانند ابن عمر و ابن عباس می گویند اسماعیل(ع) ذبیح الله بود.
[۲۴]
ج. دیدگاه دانشمندان
به دلیل چنین گزارش های مختلف، اندیشمندان اسلامی به نقد و بررسی و جمع بندی روایات پرداخته اند:
۱ – شیخ صدوق بر این باور است که نمی توان هیچ یک از گزارش های قربانی بودن اسحاق یا اسماعیل را به طور کامل رد کرد، اما این احتمال وجود دارد که قربانی اصلی، اسماعیل(ع) باشد، اما چون اسحاق(ع) هم آرزو داشت که به مقام ذبیح اللهی رسیده و به پاداش در نظرگرفته شده برای برادرش نایل آید، چون خدا به نیت صادقانه او مبنی بر رضا و تسلیم در مقابل چنین آزمایشی آگاه بود، او را نیز بین ملائکه آسمان به ذبیح نام گذاری کرد.
[۲۵]
۲ –  برخی نیز روایات شیعی ناظر به قربانی شدن اسحاق(ع) را ناشی از تقیه می دانند (چون بیشتر حاکمان آن زمان، به قربانی بودن اسحاق(ع) معتقد بودند).
[۲۶]
۳ – با این وجود، اندیشمندان بزرگی از اهل سنت نیز قربانی بودن اسماعیل را ترجیح می دهند: «من با بررسی عقیده مشایخ حدیث در شهرهای گوناگون مشاهده کردم که آنها اختلافی در ذبیح بودن اسماعیل ندارند و اساسی ترین دلیل آنها روایت “انا ابن الذبیحین” است که بدون هیچ اختلافی نشان می دهد که پیامبر(ص) از نسل اسماعیل است و ذبیح دیگر پدر بدون واسطه اش یعنی عبدالله بن عبدالمطلب است. با این وجود، مصنفاتی پیدا کرده ام که این قول را که اسحاق ذبیح است را اختیار کرده اند».
[۲۷]
از عبارت بالا می توان برداشت کرد که قول مشهور همان ذبیح بودن اسماعیل بوده  و ذبیح بودن اسحاق، در ابتدا نظر کم طرفداری بوده که به تدریج طرفدارانی پیدا کرده است.
۴ –  «منشأ همه گزارش های صحابه مبنی بر ذبیح بودن اسحاق، گزارش کعب الاحبار است؛ او در زمان عمر اسلام آورد و  به نقل روایت از کتب نگاشته شده قبل از ظهور اسلام پرداخت … .
[۲۸]  «به همین جهت است که تمییز روایات معتبر از غیر معتبر ضروری است».[۲۹]
۶ – «قول به ذبیح بودن اسحاق براساس اعتماد اخبار یهود است».
[۳۰] بعضی از یهودیان تازه مسلمان مانند کعب الاحبار و وهب بن منبه، روایاتی مانند ذبیح بودن اسحاق را با هدف های خاصی نقل کرده اند … و در حالی این نظر به افرادی مانند ابن عباس نسبت داده می شود که روایات مخالفی نیز به همان افراد نسبت داده شده است.[۳۱]
نتیجه گیری
به نظر می رسد اعتقاد به ذبح اسحاق(ع) خلاف ظاهر آیات قرآن و نظر مشهور مسلمانان بوده و بر مبنای اسرائیلیات است.
[۳۲] پس چنین گزارش هایی را یا باید ناشی از اشتباه راویان یا ناشی از دسیسه چینی برخی غیر مسلمانان دانست.

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. نک: بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج ۳، ص ۶۱۴، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۴۲۳ق؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲۳، ص ۵۱، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج ۱۶، ص ۱۰۰، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۴ش.

[۲]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۳۰ – ۲۳۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق؛ جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲۳، ص ۵۱؛ ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج ۱، ص ۲۲۶ – ۲۲۷‏، قم، بیدار، ۱۴۱۰ق؛ ثعلبی، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۱۵۰، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.

[۳]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲۳، ص ۵۵ – ۵۶؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۱۵۲؛ ‏ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج ۳، ص ۵۴۷، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۲۲ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۴، ص ۵۷،  بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.

[۴]. نک: الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۱۵۰؛ سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج ۲، ص ۳۲۸، بیروت، دارالکتاب العربى‏، ۱۴۲۱ق.

[۵]. «[او از این مهلکه بسلامت بیرون آمد] و گفت: “من به سوى پروردگارم می روم، او مرا هدایت خواهد کرد! پروردگارا! به من از صالحان (فرزندان صالح‏) ببخش!” ما او (ابراهیم‏) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم»؛ صافات، ۹۹ – ۱۰۱٫

[۶]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۸، ص ۷۰۷، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.

[۷]. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج ‏۱۶، ص ۲۱۰، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق. 

[۸]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏۴، ص ۲۰۶، تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.‏

[۹]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج ‏۲، ص ۲۲۴ – ۲۲۶،‏ قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.

[۱۰]. برای نمونه؛ نک: الجامع لأحکام القرآن، ج ‏۱۶، ص ۱۰۰؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‏۴، ص ۵۷؛ تفسیر القرآن العظیم، ج ‏۷، ص ۲۸٫

[۱۱]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۲۳، ص ۵۲؛  تفسیر القرآن العظیم، ج ‏۷، ص ۸۹٫

[۱۲]. نک: تفسیر القرآن العظیم، ج ‏۷، ص ۲۵ – ۲۶؛ سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‏۵، ص ۲۸۱، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.

[۱۳]. الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ‏۸، ص ۱۵۲٫

[۱۴]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۱۵۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۱۱۸ – ۱۲۰، تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۴ش.

[۱۵]. صافات، ۱۱۲ – ۱۱۳٫

[۱۶]. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج ‏۱، ص ۲۲۶ – ۲۲۷‏، قم، بیدار، ۱۴۱۰ق. 

[۱۷]. هود، ۷۱٫

[۱۸]. متشابه القرآن و مختلفه، ج ‏۱، ص ۲۲۷٫

[۱۹]. «هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، نظر تو چیست؟ گفت: پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!».

[۲۰]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۲۶، ص ۳۴۶، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.

[۲۱]. نک: شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۵۵ – ۵۷ و ۵۸ – ۵۹، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲ش.

[۲۲]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۷۱۱؛ تفسیر القمی، ج ۲، ص ۲۲۶٫

[۲۳]. شیخ صدوق، التوحید‏، ص ۶۴، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۹۸ق.

[۲۴]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲۳، ص ۵۳ – ۵۴؛ تفسیر القرآن العظیم، ج ۷، ص ۲۹٫

[۲۵].  من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۳۱٫

[۲۶]. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ‏۱۷، ص ۳۸، تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۴ق؛ مازندرانی، محمد هادی بن محمد صالح، شرح فروع الکافی، ج ‏۴، ص ۴۰۳، قم،  دارالحدیث، ۱۴۲۹ق.

[۲۷]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۶۰۹، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.

[۲۸]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج ۷، ص ۲۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، منشورات محمدعلی بیضون، ۱۴۱۹ق.

[۲۹]. مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج ۲۳، ص ۷۷ – ۷۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق. 

[۳۰]. مظهری، محمد ثناء الله، التفسیر المظهری، ج ۸، ص ۱۲۷ – ۱۲۸، پاکستان، مکتبه رشدیه، ۱۴۱۲ق.

[۳۱]. بیومی مهران، محمد، ج ۱، ص ۱۷۰، دراسات تاریخیه من القرآن الکریم، بیروت، دارالنهضه العربیه، ۱۴۰۸ق.

[۳۲]. نک: معرفت، محمد هادى‏، التفسیر و المفسرون، ج ‏۲، ص ۲۵۳ – ۲۶۲، مشهد، الجامعه الرضویه للعلوم الاسلامیه‏، ۱۴۱۸ق؛ حفنی، عبد المنعم‏، موسوعه القرآن العظیم، ج ‏۱، ص ۴۰۰، قاهره، مکتبه مدبولى‏، ۲۰۰۴م.