در مورد ذکر یونسیه: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»، مطالب فراوانی از عرفا و علما موجود است. آیا در احادیث هم به آن اشاره شده است؟ اذکاری که علما تجویز می‌کنند، تا چه حد از متن احادیث و قرآن اخذ شده است؟

پاسخ اجمالی

حضرت یونس(ع) از پیامبران الهی بود که سال‌های متمادی برای هدایت قوم خود تلاش کرد. او زمانی که از ایمان آوردن قومش ناامید شد، با ناراحتی و غضب، آنها را رها کرد: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْه»؛[۱]«النون» به معنای «حوت» و ماهی بزرگ است و مراد از «ذا النون» صاحب حوت؛ یعنی حضرت یونس می‌باشد.[۲]
یونس(ع) قبل از این‌که به او دستور هجرت داده شود، آنها را رها کرد.
[۳] این عمل، اگرچه بر اساس موازین دینی برای ایشان حرام و مکروه نبود،‌ اما گزینه بهتر این بود که تا رسیدن دستور صریح پروردگار مبنی بر هجرت در کنارشان می‌ماند و صبر پیشه می‌کرد: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى‏ وَ هُوَ مَکْظُومٌ».[۴]
در نهایت یونس نبی به جهت این ترک اولی محکوم به حیات در درون شکم ماهی شد. تحمل چنین زندانی غیر طبیعی که هزاران برابر سخت‌تر از زندان‌های عادی می‌باشد، بسیار سخت است چون در شکم ماهی، ظلمت و تاریکی به معنای واقعی کلمه وجود دارد.
یونس در چنین فضایی با خدای خود مناجات کرده و از عملی که انجام داده توبه می‌نماید و به درگاه الهی چنین عرضه می‌دارد: «…فَنادى‏ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ».
[۵]
با این‌که در قرآن از انبیای مختلف مانند ابراهیم،
[۶] زکریا،[۷] و… دعاهایی نقل شده است، با این حال دعای یونس از جمله مشهورترین بوده و در دعاهای مختلفی از آن استفاده شده است و شاید این به جهت نوع گفتار و شرایطی باشد که دعا در آن شرائط بیان شده است.
اکنون به چند روایت که به خواندن دعای حضرت یونس(ع) به صورت مستقل و یا در ضمن دعایی دیگر توصیه می‌کند، توجه فرمایید:
۱-  محمّد بن الفرج گوید: «امام محمّد تقى(ع) این دعا را در نامه‌اى برایم نوشت و به من تعلیم داد که چگونه باید آن‌را بخوانم و معناى آن چیست، و فرمود: هر کس این دعا را پس از نماز صبح بخواند از خداوند درخواست حاجتى نمی‌کند، مگر این‌که خدای عزّ و جلّ مشکل و مطلب او را برایش آسان گرداند و گرفتاری‌هاى او را کفایت فرماید و آن دعا چنین است: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‏ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ …».
[۸]
۲ – در منطقه ربذه، مردی از خراسان خطاب به امام صادق(ع) فرمود: فدایت شوم؛ فرزندی ندارم [راهی برای فرزنددار شدن نشانم دهید]. امام صادق(ع) فرمود: «زمانی که به شهر خود برگشتی و در کنار همسرت قرار گرفتی، این سه آیه را بخوان: وَ ذَا النُّونِ‏ إِذْ ذَهَبَ‏ مُغاضِباً فَظَنَ‏ أَنْ‏ لَنْ‏ نَقْدِرَ عَلَیْهِ‏ …. ان‌شاء الله فرزندی به تو عطا خواهد شد».
[۹]
۳٫ امام صادق(ع): «تعجب می‌کنم از کسى که محزون می‌شود؛ چرا به گفته خداوند توجه ندارد (از این گفته برای رفع اندوهش استفاده نمی‌کند) که فرمود: لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ‏. و در دنباله آن فرمود: وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ‏».
[۱۰]
این آیه در دعاهای دیگری نیز ذکر شده
[۱۱] و همچنین در نماز غفیله که بر آن تأکید بسیار شده است خواندن این آیه لازم می‌باشد.[۱۲]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. انبیاء، ۸۷: «و صاحب ماهى [حضرت یونس‏] را [یاد کن‏] زمانى که خشمناک [از میان قومش‏] رفت و گمان کرد که ما [زندگى را] بر او تنگ نخواهیم گرفت».

[۲]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ۷، ص ۹۶، تهران،‌ ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی‏، محمد عبد الرحمن، ج ۴، ص ۵۹،‌ بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

[۳]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: اعلمی، حسین، ج ۳، ص ۳۵۱، تهران، الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.

[۴]. قلم، ۴۸.

[۵]. انبیاء، ۸۷: «… در آن ظلمت‌ها[ى متراکم] صدا زد: [خدایا!] جز تو معبودى نیست! منزّهى تو! من از ستمکاران بودم».

[۶]. شعراء، ۸۳٫ «رَبّ‏ِ هَبْ لىِ حُکْمًا وَ أَلْحِقْنىِ بِالصَّالِحِینَ * وَ اجْعَل لىّ‏ِ لِسَانَ صِدْقٍ فىِ الاَخِرِین».

[۷]. آل عمران،‌۳۸: «هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَه».

[۸]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ۱، ص ۳۲۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق؛ ابن فهد حلی، احمد، عده الداعی و نجاح الساعی، محقق، مصحح، موحدی قمی، احمد، ص ۲۶۸، بیروت، دار الکتب الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.

[۹]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۶، ص ۱۰، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج ۲۱، ص ۱۹، ‌تهران،‌ دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.

[۱۰]. شیخ صدوق، الامالی، ص ۶، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ق؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ۱، ص ۲۱۸، قم،‌ دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.

[۱۱]. شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج ۱، ص ۱۱۲، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص ۲۹۲، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۱۹۷، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.

[۱۲]. امام خمینی، توضیح المسائل(محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج ۱، ص ۴۳۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.