اگر ]در روز عید فطر[ خواستی برای نماز با امامی خارج بشوی یا خودت امام جماعت مردم بودی، پس بر توست که غافل نشوی از مصیبتی که به وسیله‌ی غیبت امامت بر تو وارد شده است!

زیرا که نماز عید مخصوص آن حضرت و از مقامات معروف ایشان است:

«اِذا سَفَرَت فی یَومِ عیدٍ تَزاحَمَت            علَی حُسنِها اَبصارُ کلِّ قبیله

فاَرواحُهُم تَصبُو لِمعنَی جَمالِها                و اَحداقُهُم مِن حُسنِها فی حَدیقَه

و عِندیَ عِیدی کلُّ یومٍ اَرَی بِه               جَمالَ مُحَیّاها بِعَینٍ قَریرَه[۱]»

]«هنگامی که در روز عیدی، آن محبوب پرده بردارد و ظاهر شود، چشمان همه‌ی قبیله‌ها برای دیدن زیبائی او هجوم می‌آورند.»

«جان‌های آنان، به معنا و حقیقت جمال او شیفه گشته؛ و دیدگانشان در بوستان زیبائی وی، تفرّج می‌نمایند.»

«روز عید من، هر روزی است که در آن، جمال چهره‌ی او را -با چشمان روشن- ببینم.»[

با خودت بیندیش که چگونه خواهد بود حال مؤمن، هنگامی که خطیب ]نماز عید[ امامش باشد؛ جمالش را زیارت کند و سخنش را بشنود و از علومش بهره‌مند شود؟!

منبع: کتاب به سوی دوست،  ص ۴۴


[۱]– ابیاتی است از «قصیده‌ی تائیّه» از دیوان عارف مشهور: ابن فارض مصری که حضرت مؤلّف به مناسبت مطلب اقتباس نمونده است. ابن فارض در میان عرب زبان‌‌ها، مانند حافظ در میان فارسی زبانان است. قصیده‌ی تائیّه‌ی وی از عالی‌ترین اشعار در عرفان و سلوک است که هفتصد و شصد و یک بیت می‌باشد.