طبرسی گوید: شیخ صدوق از بزرگان بنی هاشم و دیگران روایت می‌کند:

چون امام سجّاد (ع) و اهل بیت بر یزید وارد شدند و سر امام حسین (ع) را آورده، جلو یزید در تشتی گذاشتند، با چوبی که در دست داشت، شروع کرد به زدن بر دندان‌های آن حضرت و این اشعار را می‌خواند: (لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالْمُلْکِ…)

بنی هاشم با حکومت بازی کرد، نه خبری آمده و نه وحیی نازل شده است.

کاش اجدادم که در بدر شاهد بودند که قوم خزرج از فرود آمدن تیغ‌های تیز می‌نالیدند،

از خوشحالی چهره افروخته می‌شدند و می‌گفتند: ای یزید! دستانت شَل مباد!

کیفر بدر را دادیم و بدری دیگر آفریدیم و حساب، برابر شد.

از خندف نیستم اگر از فرزندان احمد، انتقام کارهایشان را نگیرم!

چون زینب آن صحنه را دید، گریبان چاک زد و با صدایی سوزناک صدا زد: یا حسین! ای حبیب پیامبر! ای فرزند مکّه و منا! ای زاده‌ی فاطمه‌ی زهرا! ای پسر محمّد مصطفی! همه را گریاند. یزید ساکت بود. سپس به پا ایستاد و نگاهی به مجلس افکند و شروع به خطابه کرد و در آغاز، کمالات پیامبر را اظهار کرد و اعلام نمود که: ما به رضای الهی صابریم، نه از روی بیم و وحشت. آن‌گاه چنین خطبه خواند:

حمد برای پروردگار جهانیان. درود بر جدّم سرور انبیا. راست فرمود خدای سبحان که: «سرانجامِ آنان که بد کردند، آن شد که آیات الهی را تکذیب کردند و به مسخره گرفتند.» ای یزید! آیا همین که زمین و آسمان را بر ما تنگ گرفتی و ما را همچون اسیران به زنجیر کشیدی و بر ما مسلّط گشتی، پنداشتی که این مایه‌ی خواری ما در پیشگاه خدا و کرامت و منّت خداوند بر توست و تو را نزد خدا احترام و منزلتی است؟ از این رو باد به دماغ افکندی و مغرورانه به ما نگاه انداختی و شادمانه و غافلانه بر مسند نشستی، چون دیدی که دنیا به کام تو و کارها برایت سامان یافته است و حکومتی را که از آن ماست برای تو فراهم گشت! آرامتر! این‌قدر جاهلانه متاز! آیا سخن خدا را فراموش کردی که فرمود: «کافران مپندارند که چون مهلتشان دادیم، برای آنان نیک است، بلکه تا بر گناهاشان بیفزایند، و برای آنان عذابی خوارکننده است.»

ای فرزند آزاد شدگان! آیا از عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده‌ها جا داده‌ای و دختران پیامبر را به اسیری گرفته می‌گردانی، پرده‌های حرمتشان را دریده و چهره‌هاشان را آشکار ساخته‌ای و دشمنان، آنان را شهر به شهر می‌گردانند و مردم بیابانی و کوهستانی به آنان می‌نگرند و دور و نزدیک و غایت و حاضر و شریف و پست به چهره‌ی آنان چشم می‌دوزند؛ نه از مردانشان سرپرستی دارند و نه از حامیانشان کسی هست. این همه از روی طغیان تو بر خدا و انکارت نسبت به پیامبر و دین خداست، و از تو شگفت نیست. چگونه می‌توان به مراقبت و دلسوزی کسی امید داشت که دهانش، جگر شهیدان را دندان زده و دور افکنده و گوشتش از خون سعادتمندان روییده و پیوسته در ستیز با سرور رسولان، لشکر آراسته و به جنگ برخاسته و به روی رسول خدا (ص) شمشیر کشیده است؛ کسانی که در انکار حق و پیامبر سر سخت‌تر و دشمنی آشکارتر و نسبت به پروردگار، سرکشترند! این‌ها نتیجه‌ی کفر و کینه‌ای است که از کشتگان بدر در دل داشته‌اند. پس در دشمنی با ما خاندان درنگ نمی‌کند کسی که نگاهش به ما دشمنانه و کین‌توزانه است و کفر خود را به پیامبر آشکار می‌سازد و بر زبان می‌آورد و از روی خوشحالی نسبت به کشتن فرزندان پیامبر و اسیر کردن فرزندان او، گستاخانه و بی‌شرم، پدران خود را صدا می‌زد که شادی کنند و به او دست مریزاد گویند! بر دندان‌های ابا عبدالله که بوسه‌گاه پیامبر بود، چوب می‌زند و شادی در چهره‌اش آشکار است. به جانم سوگند ای یزید! با ریختن خون سرور جوانان بهشت، بر زخم دیرین نیشتر زدی و ریشه‌ی ما را برآوردی و پدرانت را صدا زده با ریختن خون وی به نیاکان مشرکت تقرّب جستی و پدرانت را صدا زدی به گمان آن‌که صدایت را می‌شنوند و به زودی آرزو خواهی کرد که کاش دستانت شل و قطع می‌شد و مادرت تو را نمی‌زایید، وقتی که ببینی به سوی خشم الهی می‌روی و دشمنت رسول خدا (ص) است.

خدایا! حقّ ما را بستان و انتقام ما را از ظالمان بر ما بگیر و خشم خود را بر آنان ببار که خون ما را ریختند و آبروی ما را ریختند و حامیان ما را کشتند و حرمت ما را شکستند. ای یزید! کار خود را کردی، ولی جز پوست خود را ندریدی و جز گوشت خود را نبردی. به زودی با همین گناه که از کشتن فرزندان پیامبر بر دوش داری و حرمتشان را شکسته و خون عترتش را ریخته‌ای به حضور پیامبر خدا وارد خواهی شد؛ آن‌گاه که خداوند همه را جمع می‌کند و پراکندگی‌هاشان را سامان می‌بخشد و از ظلم‌کنندگان به ایشان انتقام می‌گیرد و حقّشان را از دشمنانشان می‌ستاند. پس با کشتن آنان شادمان مباش «و مپندار آنان که در راه خدا کشته شدند مرده‌اند، بلکه در نزد پروردگارشان زنده‌اند و روزی می‌خوردند و به پاداشی که خداوند از فضل خود به آنان داده است شادمانند.» خدا برای تو بس است که ولیّ و حاکم باشد و پیامبر خدا دشمنت باشد و جبرئیل، پشتیبان. زود است آن که تو را بر گرده‌ی مسلمانان مسلّط ساخت، بداند که پاداش بدی برای ظالمان است و کدام یک از شما جایگاهش بدتر و گمراه‌تر است. این‌که از قدر تو می‌کاهم و سرزنشت را بزرگ می‌شمارم نه از آن روست که خطاب درباره‌ی تو سودمند است، پس از آن‌که چشم‌های مسلمانان را گریان و دل‌هایشان را داغدار ساختی. آن دل‌ها که دارید سخت شده و جان‌ها طغیان کرده و بدن‌ها آکنده از خشم خدا و لعنت پیامبر است و شیطان در آن‌ها لانه کرده و جوجه پرورده است. شگفت آن‌که پاکان و پیامبرزادگان و نسل اوصیا به دست آزاد شدگان پلید و دودمان تبهکار فاسد کشته می‌شوند؛ به دست آنان که خون ما از پنجه‌هایشان می‌چکد و دندان در گوشت‌های ما فرو برده‌اند. آن شهیدان پاک که جسدهایشان طمعه‌ی گرگ‌های درنده گشته و در زیر چنگال کفتارها به خاک آلوده شده است. اگر امروز ما را غنیمتی برای خویش می‌شماری، خواهی دید که مایه‌ی زیان و خسران توایم؛ آن روز که جز عمل‌های خویش چیزی نخواهی یافت و خداوند نیز به بندگان هیچ ستمی نمی‌کند. شکایت نزد خدا می‌برم و تکیه‌ام بر اوست و امید و آرزویم خداست. پس هر چه نیرنگ داری به کار بند و هر چه می‌توانی بکوش. سوگند به خدایی که با وحی و قرآن شرافتمان بخشیده و با نبوّت و برگزیدگی ما را گرامی داشته است، نام و یاد ما هرگز محو و نابود نمی‌شود و ننگ کشتن ما نیز از دامان تو شسته نمی‌گردد و مگر جز آن است که اندیشه‌ات باطل و دوران حکومتت محدود و اجتماعت پراکنده است؛ آن روز که منادی ندا می‌دهد: هلا! لعنت خدا بر ستمگر تجاوزکار!

خدا را سپاس که برای دوستان خود سعادت را رقم زد و فرجام برگزیدگانش را شهادت قرار داد؛ به وسیله‌ی رسیدن به آنچه اراده‌اش بود، آنان را به رحمت و رضوان و آمرزش خویش منتقل ساخت و با کشتن آنان کسی جز تو بدبخت نشد و کسی جز تو به آنان آزموده نگشت. از خدا می‌خواهم که پاداشمان را کامل و ثواب و ذخیره‌ی آخرتمان را سرشار سازد. از او می‌خواهیم که جانشینی خوب و بازگشتی شایسته برایمان مقرّر دارد که او مهربان و با محبّت است.

 

 

 

قال الطّبرسیّ:

رَوَى شَیْخٌ صَدُوقٌ مِنْ مَشَایِخِ بَنِی هَاشِمٍ وَ غَیْرُهُ مِنَ النَّاسِ: أَنَّهُ لَمَّا دَخَلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع) وَ حَرَمُهُ عَلَى یَزِیدَ وَ جِی‏ءَ بِرَأْسِ الْحُسَیْنِ (ع) وَ وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ فِی طَسْتٍ، فَجَعَلَ یَضْرِبُ ثَنَایَاهُ بِمِخْصَرَهٍ کَانَتْ فِی یَدِهِ وَ هُوَ یَقُولُ:

لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلَا              خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْیٌ نَزَلَ‏

لَیْتَ أَشْیَاخِی بِبَدْرٍ شَهِدُوا           جَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ‏

لَأَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً                         وَ لَقَالُوا یَا یَزِیدُ لَا تَشَلَ‏

فَجَزَیْنَاهُ بِبَدْرٍ مَثَلًا                              وَ أَقَمْنَا مِثْلَ بَدْرٍ فَاعْتَدَلَ‏

لَسْتُ مِنْ خِنْدِفَ إِنْ لَمْ أَنْتَقِمْ                 مِنْ بَنِی أَحْمَدَ مَا کَانَ فَعَلَ‏

 قَالُوا: فَلَمَّا رَأَتْ زَیْنَبُ ذَلِکَ فَأَهْوَتْ إِلَى جَیْبِهَا فَشَقَّتْهُ، ثُمَّ نَادَتْ بِصَوْتٍ حَزِینٍ تُقْرِعُ الْقُلُوبَ: یَا حُسَیْنَاهْ! یَا حَبِیبَ رَسُولِ اللَّهِ! یَا ابْنَ مَکَّهَ وَ مِنًى! یَا ابْنَ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَهِ النِّسَاءِ! یَا ابْنَ مُحَمَّدٍ.

قَالَ: فَأَبْکَتْ وَ اللَّهِ کُلَّ مَنْ کَانَ وَ یَزِیدُ سَاکِتٌ، ثُمَّ قَامَتْ عَلَى قَدَمَیْهَا وَ أَشْرَفَتْ عَلَى الْمَجْلِسِ، وَ شَرَعَتْ فِی الْخُطْبَهِ، إِظْهَاراً لِکَمَالاتِ مُحَمَّدٍ (ص) وَ إِعْلَاناً بِأَنَّا نَصْبِرُ لِرِضَاءِ اللَّهِ، لَا لِخَوْفٍ وَ لَا دَهْشَهٍ، فَقَامَتْ إِلَیْهِ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ وَ أُمُّهَا فَاطِمَهُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَالَتْ:

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ* وَ الصَّلَاهُ عَلَى جَدِّی سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ کَذَلِکَ یَقُولُ: «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ»[۱]

أَ ظَنَنْتَ یَا یَزِیدُ حِینَ أَخَذْتَ عَلَیْنَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ، وَ ضَیَّقْتَ عَلَیْنَا آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا لَکَ فِی إِسَارٍ، نُسَاقُ إِلَیْکَ سَوْقاً فِی قِطَارٍ، وَ أَنْتَ عَلَیْنَا ذُو اقْتِدَارٍ أَنَّ بِنَا مِنَ اللَّهِ هَوَاناً وَ عَلَیْکَ مِنْهُ کَرَامَهً وَ امْتِنَاناً، وَ أَنَّ ذَلِکَ لِعِظَمِ خَطَرِکَ وَ جَلَالَهِ قَدْرِکَ فَشَمَخْتَ بِأَنْفِکَ وَ نَظَرْتَ فِی عَطْفِکَ[۲] تَضْرِبُ أَصْدَرَیْکَ[۳] فَرَحاً وَ تَنْفُضُ مِذْرَوَیْکَ مَرَحاً[۴] حِینَ رَأَیْتَ الدُّنْیَا لَکَ مُسْتَوْسِقَهً[۵] وَ الْأُمُورَ لَدَیْکَ مُتَّسِقَهً[۶] وَ حِینَ صَفَا لَکَ مُلْکُنَا وَ خَلَصَ لَکَ سُلْطَانُنَا فَمَهْلًا مَهْلًا لَا تَطِشْ جَهْلًا أَ نَسِیتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا یَحْسَبَنَّ ا لَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ».[۷]

أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ! تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَاً، قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ، وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ، تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ تَسْتَشْرِفُهُنَّ الْمَنَاقِلُ وَ یَتَبَرَّزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ[۸] وَ یَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِیدُ وَ الشَّرِیفُ وَ الْوَضِیعُ وَ الدَّنِیُّ وَ الرَّفِیعُ لَیْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِیٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِیٌّ عُتُوّاً[۹] مِنْکَ عَلَى اللَّهِ وَ جُحُوداً لِرَسُولِ اللَّهِ وَ دَفْعاً لِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ- وَ لَا غَرْوَ مِنْکَ وَ لَا عَجَبَ مِنْ فِعْلِکَ وَ أَنَّى تُرْتَجَى مُرَاقَبَهُ مَنْ لَفَظَ فُوهُ أَکْبَادَ الشُّهَدَاءِ وَ نَبَتَ لَحْمُهُ بِدِمَاءِ السُّعَدَاءِ وَ نَصَبَ الْحَرْبَ لِسَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَمَعَ الْأَحْزَابَ وَ شَهَرَ الْحِرَابَ وَ هَزَّ السُّیُوفَ فِی وَجْهِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَشَدِّ الْعَرَبِ جُحُوداً وَ أَنْکَرِهِمْ لَهُ رَسُولًا وَ أَظْهَرِهِمْ لَهُ عُدْوَاناً وَ أَعْتَاهُمْ عَلَى الرَّبِّ کُفْراً وَ طُغْیَاناً أَلَا إِنَّهَا نَتِیجَهُ خِلَالِ الْکُفْرِ وَ صَبٍّ یُجَرْجَرُ[۱۰] فِی الصَّدْرِ لِقَتْلَى یَوْمِ بَدْرٍ،

یَسْتَبْطِئُ فِی بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ مَنْ کَانَ نَظَرُهُ إِلَیْنَا شَنَفاً وَ إِحَناً وَ أَضْغَانَاً، یُظْهِرُ کُفْرَهُ بِرَسُولِ اللَّهِ، وَ یُفْصِحُ ذَلِکَ بِلِسَانِهِ، وَ هُوَ یَقُولُ: -فَرِحاً بِقَتْلِ وُلْدِهِ وَ سَبْیِ ذُرِّیَّتِهِ غَیْرَ مُتَحَوِّبٍ[۱۱] وَ لَا مُسْتَعْظِمٍ یَهْتِفُ بِأَشْیَاخِه:

لَأَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً               وَ لَقَالُوا یَا یَزِیدُ لَا تَشَلَ‏

 مُنْحَنِیاً عَلَى ثَنَایَا أَبِی عَبْدِ اللَّهِ -وَ کَانَ مُقَبَّلُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) یَنْکُتُهَا بِمِخْصَرَتِهِ قَدِ الْتَمَعَ السُّرُورُ بِوَجْهِهِ لَعَمْرِی لَقَدْ نَکَأْتَ الْقَرْحَهَ[۱۲]وَ اسْتَأْصَلْتَ الشَّافَهَ، بِإِرَاقَتِکَ دَمَ سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ، وَ ابْنِ یَعْسُوبِ دِینِ الْعَرَبِ، وَ شَمْسِ آلِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَ هَتَفْتَ بِأَشْیَاخِکَ وَ تَقَرَّبْتَ بِدَمِهِ إِلَى الْکَفَرَهِ مِنْ أَسْلَافِکِ، ثُمَّ صَرَخْتَ بِنِدَائِکَ، وَ لَعَمْرِی لَقَدْ نَادَیْتَهُمْ لَوْ شَهِدُوکَ! وَ وَشِیکاً تَشْهَدُهُمْ وَ لَنْ یَشْهَدُوکَ وَ لَتَوَدُّ یَمِینُکَ کَمَا زَعَمْتَ شَلَّتْ بِکَ عَنْ مِرْفَقِهَا وَ جُذَّتْ وَ أَحْبَبْتَ أُمَّکَ لَمْ تَحْمِلْکَ وَ إِیَّاکَ لَمْ تَلِدْ أَوْ حِینَ تَصِیرُ إِلَى سَخَطِ اللَّهِ وَ مُخَاصِمُکَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) اللَّهُمَّ خُذْ بِحَقِّنَا، وَ انْتَقِمْ مِنْ ظَالِمِنَا وَ احْلُلْ غَضَبَکَ عَلَى مَنْ سَفَکَ دِمَاءَنَا وَ نَفَضَ ذِمَارَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا وَ هَتَکَ عَنَّا سُدُولَنَا.

 وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَ مَا فَرَیْتَ إِلَّا جِلْدَکَ وَ مَا جَزَرْتَ إِلَّا لَحْمَکَ وَ سَتُرَدُّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ دَمِ ذُرِّیَّتِهِ وَ انْتَهَکْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ وَ سَفَکْتَ مِنْ دِمَاءِ عِتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ حَیْثُ یَجْمَعُ بِهِ شَمْلَهُمْ وَ یَلُمُّ بِهِ شَعَثَهُمْ وَ یَنْتَقِمُ مِنْ ظَالِمِهِمْ وَ یَأْخُذُ لَهُمْ بِحَقِّهِمْ مِنْ أَعْدَائِهِمْ فَلَا یَسْتَفِزَّنَّکَ الْفَرَحُ بِقَتْلِهِمْ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» وَ حَسْبُکَ بِاللَّهِ وَلِیّاً وَ حَاکِماً وَ بِرَسُولِ اللَّهِ خَصْماً وَ بِجَبْرَائِیلَ ظَهِیراً.

 وَ سَیَعْلَمُ مَنْ بَوَّأَکَ وَ مَکَّنَکَ مِنْ رِقَابِ الْمُسْلِمِینَ أَنْ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا- وَ أَیُّکُمْ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضَلُّ سَبِیلًا وَ مَا اسْتِصْغَارِی قَدْرَکَ وَ لَا اسْتِعْظَامِی تَقْرِیعَکَ تَوَهُّماً لِانْتِجَاعِ[۱۳] الْخِطَابِ فِیکَ بَعْدَ أَنْ تَرَکْتَ عُیُونَ الْمُسْلِمِینَ بِهِ عَبْرَى وَ صَدْرَهُمْ عِنْدَ ذِکْرِهِ حَرَّى فَتِلْکَ قُلُوبٌ قَاسِیَهٌ وَ نُفُوسٌ طَاغِیَهٌ وَ أَجْسَامٌ مَحْشُوَّهٌ بِسَخَطِ اللَّهِ وَ لَعْنَهِ الرَّسُولِ قَدْ عَشَّشَ فِیهَا الشَّیْطَانُ وَ فَرَخَ وَ مَنْ هُنَاکَ مِثْلُکَ مَا دَرَجَ.

 فَالْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ الْأَتْقِیَاءِ وَ أَسْبَاطِ الْأَنْبِیَاءِ وَ سَلِیلِ الْأَوْصِیَاءِ بِأَیْدِی الطُّلَقَاءِ

الْخَبِیثَهِ وَ نَسْلِ الْعَهَرَهِ الْفَجَرَهِ تَنْطِفُ[۱۴] أَکُفُّهُمْ مِنْ دِمَائِنَا وَ تَتَحَلَّبُ[۱۵] أَفْوَاهُهُمْ مِنْ لُحُومِنَا، تِلْکَ الْجُثَثُ الزَّاکِیَهُ عَلَى الْجُیُوبِ الضَّاحِیَهِ، تَنْتَابُهَا الْعَوَاسِلُ[۱۶] وَ تَعْفِرُهَا[۱۷] أُمَّهَاتُ الْفَوَاعِلِ[۱۸] فَلَئِنِ اتَّخَذْتَنَا مَغْنَماً لِتَجِدَ بِنَا وَشِیکاً مَغْرَماً حِینَ لَا تَجِدُ إِلَّا مَا قَدَّمَتْ یَدَاکَ وَ مَا اللَّهُ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ.

فَإِلَى اللَّهِ الْمُشْتَکَى وَ الْمُعَوَّلُ وَ إِلَیْهِ الْمَلْجَأُ وَ الْمُؤَمَّلُ ثُمَّ کِدْ کَیْدَکَ وَ اجْهَدْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ الَّذِی شَرَّفَنَا بِالْوَحْیِ وَ الْکِتَابِ وَ النُّبُوَّهِ وَ الِانْتِخَابِ لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَ لَا تَبْلُغُ غَایَتَنَا وَ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا یُرْحَضُ[۱۹] عَنْکَ‏ عَارُنَا وَ هَلْ رَأْیُکَ إِلَّا فَنَدٌ[۲۰] وَ أَیَّامُکَ إِلَّا عَدَدٌ وَ جَمْعُکَ إِلَّا بَدَدٌ[۲۱] یَوْمَ یُنَادِی الْمُنَادِی أَلَا لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمَ الْعَادِیَ.

 وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَکَمَ لِأَوْلِیَائِهِ بِالسَّعَادَهِ وَ خَتَمَ لِأَصْفِیَائِهِ بِالشَّهَادَهِ بِبُلُوغِ الْإِرَادَهِ نَقَلَهُمْ إِلَى الرَّحْمَهِ وَ الرَّأْفَهِ وَ الرِّضْوَانِ وَ الْمَغْفِرَهِ وَ لَمْ یَشْقَ بِهِمْ غَیْرُکَ وَ لَا ابْتِلُیَ بِهِمْ سِوَاکَ وَ نَسْأَلُهُ أَنْ یُکْمِلَ لَهُمُ الْأَجْرَ وَ یُجْزِلَ لَهُمُ الثَّوَابَ وَ الذُّخْرَ وَ نَسْأَلُهُ حُسْنَ الْخِلَافَهِ وَ جَمِیلَ الْإِنَابَهِ إِنَّهُ رَحِیمٌ وَدُودٌ.[۲۲]


[۱]– الرّوم: ۱۰٫

[۲]– کنایه عن العجب.

[۳]– عرقان تحت الصّدغین، یضرب اصدریه ای منکبیه.

[۴]– طرفا الالیتین، یقال: جاء فلان ینفض مذرویه إذا جاء باغیا یتهدّد و کذلک إذا جاء فارغا فی غیر شغل.

[۵]– مجتمعه.

[۶]– مستویه.

[۷]– آل عمران: ۱۷۸٫

[۸]– مواضع شرب الماء فی الطّریق.

[۹]– عناداً.

[۱۰]– تجرجر الماء: صبه فی حلقه فصیره یصوّت.

[۱۱]– متحوّب: متأثّم.

[۱۲]– نکأت: قشرت قبل أن تبرأ.

[۱۳]– الانتجاع: الانتفاع.

[۱۴]– تقطیر.

[۱۵]– تسیل.

[۱۶]– تأتی مره بعد اخرى. العواسل: الرّماح المضطربه.

[۱۷]– تمرغها فی التّراب.

[۱۸]– أولاد الضّباع.

[۱۹]– الرّحض: الغسل.

[۲۰]– الفند: الضعف فی العقل.

[۲۱]– البدد: الحصص.

[۲۲]– الاحتجاج: ۳۰۷، مقتل الخوارزمی ۲: ۶۳، اللهوف: ۲۱۴، تسلیه المجالس و زینه المجالس ۲: ۳۸۸، البحار ۴۵: ۱۳۳ و ۱۵۷ و العوالم ۱۷: ۴۳۳ مع اختلاف فی الالفاظ.