هر کاری که از دستش برمی‌آمد، برای دیگران انجام می‌داد. هیچ وقت کار خودش را به دیگران واگذار نمی‌کرد. یک شب، جوراب او را شستم. خیلی ناراحت شد. از فردا شب دنبال جوراب من می‌گشت تا آن را بشوید و کار مرا جبران کند.


رسم خوبان ۹٫ آراستگی و نظم. صفحه‌ی ۱۹/ پیشانی و عشق، ص ۴۶٫