ثقلین
TasvirShakhesshahid205

نمایش پهلوان

شهید رضا قندالی

توی منطقه، دید بچّه‌ها در سنگرهای تاریک شب‌ها را سپری می‌کنند. تصمیم گرفت کاری کند. برگه‌هایی از کاغذ برداشت و به قطعات کوچک تقسیم کرد.روی ...

TasvirShakhesshahid203

بهتر است بمانی!

شهید احمد صادق

یک ماه قبل از عملیّات، تغییر محسوسی در چهره‌ی احمد احساس کردم. به نظرم رنگ چهره‌اش روشن‌تر و سفید‌تر شده بود. وقتی با احمد صحبت ...

TasvirShakhesshahid354

یک کار انقلابی

شهید ناصر کاظمی

«مروی» را پاکسازی کرده بودیم، ولی هنوز نودشه نرسیده بودیم. جاده‌ای از مروی به نودشه می‌رفت. او علاقه داشت این جاده پاکسازی بشود و سنگ ...

TasvirShakhesbasirat8

پلاکارد

شهید ناصر کاظمی

قبل از انقلاب و در اوج تظاهرات میلیونی مردم ایران، هر روز می‌آمد داخل مغازه و شروع می‌کرد به درست کردن پرچم و پلاکارد. روی ...

TasvirShakhesnazm2

 تلافی

شهید ناصر کاظمی

 هر کاری که از دستش برمی‌آمد، برای دیگران انجام می‌داد. هیچ وقت کار خودش را به دیگران واگذار نمی‌کرد. یک شب، جوراب او را شستم. ...

TasvirShakhesvarzesh16

لباس فوتبال

شهید ناصر کاظمی

مغازه‌ی کوچکی داشتم که بازیکنان تیم فوتبال هر روز آن‌جا جمع می‌شدند. ناصر کاظمی همیشه در میان جمع حضور داشت و باهم بودیم. تا این‌که ...

TasvirShakhesvarzesh12

آخرین بازی

شهید ناصر کاظمی

یک روز آمد تهران. پرسید: «امروز بازی نگذاشتی؟»گفتم: «چرا! فردا ظهر بازی است،‌ساعت دو بازی داریم.»گفت: «خیلی خوب، فردا نمی‌روم. احتمالاً شنبه یا یکشنبه می‌روم.»فردا ...

TasvirShakhesmarefat24

تنها یک تیر

شهید ناصر کاظمی

یک شب باهم صحبت می‌کردیم. پرسیدم: «ناصر! دوست داری شهید شوی؟»گفت: «بله شهادت را دوست دارم.»پرسیدم: «دوست داری اسیر یا جانباز شوی؟»گفت: «برای جانبازی و ...

TasvirShakhesmarefat9

 با خدا باش

شهید ناصر کاظمی

ناصر کاظمی فردی بود با قد بلند و رشید. معمولاً در شهر با لباس ورزشی می‌گشت. بلوزش سرمه‌ای رنگ بود، همیشه رنگ سیر یا رنگ ...

TasvirShakhessabr4

صبر و استقامت- شدّت سرما و گرسنگی!

شهید ناصر کاظمی

اوایل جنگ بود و منطقه‌ای که می‌بایست در آن‌جا عملیات شود، ارتفاعات بالای نوسود بود. بسیاری می‌گفتند نیروهایی که آمده‌اند تا به حل جنگ نکرده‌اند ...