موسیقی (یا موسیقیا)، واژه‌ای یونانی است که در اصطلاح و فرهنگ لغت معادل مفهوم «غنا» دانسته شده و در چند معنا به کار می‌رود:

الف. اصوات و نغمه‌های موزون و متناسب که از طبیعت برخی اشیاء و یا از حنجره حیوانات شنیده می‌شود؛ مانند صدای آهسته برگ‌ها و درختان هنگام وزیدن باد و یا آواز خوش برخی پرندگان.

ب. آواز خوش که از حنجره آدمی بیرون آید.

ج. صدایی که از نواختن آلات موسیقی تولید می‌شود.

ولی این دو واژه، در حوزه مفاهیم دینی و اصطلاح فقیهان با یکدیگر تفاوت دارند، «غنا» از دیدگاه فقه عبارت است از: آوازی که از حنجره آدمی بیرون آید و در گلو چرخانده (چهچهه) و در شنونده حالت سرور و وجد ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوش‌گذرانی باشد. امّا «موسیقی» به صوت و آهنگی گفته می‌شود که از آلات موسیقی پدید اید. بنابراین بین موسیقی اصطلاحی و موسیقی فقهی، عموم و خصوص مطلق است: «موسیقی اصطلاحی»، عام و گسترده است و شامل موسیقی فقهی نیز می‌گردد؛ ولی «موسیقی فقهی»، خاص است و به بخشی از موسیقی اصطلاحی اختصاص می‌یابد.

این سخن در غنا نیز صادق است و نسبت یاد شده در آن جاری است[۱].

گفتنی است واژه موسیقی (یا موسیقیا) در متون دینی به چشم نمی‌خورد؛ ولی به جای آن واژه‌های غنا، لهو، ملاهی و مصادیق آلات موسیقی، مانند: دف، مزمار (نی و فلوت)، معزف (تار)، عود، طبل، تنبور و مانند آن به کار رفته است.

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی احکام موسیقی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: سید مجتبی حسینی (مطابق با نظر ده تن از مراجع عظام)


[۱].ر.ک: امام خمینی، (مکاسب المحرمه)، ج ۱، (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۹۸-۲۲۴؛ علی حسینی، الموسیقی، ص ۱۶ و ۱۷؛ آیه الله شیخ جواد تبریزی، استفتائات، س ۱۰۴۶ و ۱۰۴۷ و ۱۰۴۸؛ آیه الله فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۹۷۴ و ۹۷۸ و ۹۷۹٫