اگر چه مبلغ مورد اشاره در هیچ سند تاریخی وجود ندارد، اما به طمع افکندن و فریفتن مردم، سران قبایل و سپاهیان به وسیله مال و ثروت، از سوی دستگاه یزید برای مقابله با امام حسین(ع) صحت و سند تاریخی دارد. چنان‌که ابن زیاد، پس از ورود به کوفه و ایراد یک سخنرانى سیاسى، به دستور یزید از نظام ادارى و اقتصادى این شهر براى تهدید و طمع انداختن مردم، نهایت بهره را برد.

۱ – بلاذرى(متوفای ۲۷۹ق‏) در انساب الاشراف:
 
ابن زیاد پس از آن‌که عمر سعد را از حمام اعین[۱] اعزام داشت، فرمان داد تا مردم در نخیله اردو زدند. او فرمان داد که هیچ‌کس حق سرپیچى ندارد و منبر رفت و معاویه را ستود و نیکی‌هاى وى مبنى بر افزودن عطا و توجه وى به مرزها را یادآور شد و گفت که جامعه به وسیله او و به دست او الفت یافته است؛ و گفت: یزید جانشین او است، راه او را می‌رود و گام جاى گامش می‌گذارد. بر عطاى شما صد تا افزوده است. همه مردان از بزرگ، سرپرست، تاجر و ساکن شهر باید بیرون بیایند و با من اردو بزنند! هر مردى که از امروز به بعد در سپاه شرکت نکرده باشد، از ما نیست و از او بیزاریم![۲]

 

۲ – ابن اعثم کوفى(متوفای ۳۱۴ق) در الفتوح:
عبید اللَّه بن زیاد مردم را در مسجد کوفه جمع کرد و منبر رفت و پس از حمد و ثناى خداوند گفت: اى مردم! شما خاندان ابوسفیان را آزموده‌اید و آنان را چنان‌که دوست می‌دارید یافته‌اید! … یزید بن معاویه به من نوشته است که چهارهزار دینار و دویست هزار درهم[۳] را میان شما تقسیم کنم و شما را به جنگ دشمن او، حسین بن على، بفرستم! پس بشنوید و فرمان ببرید! والسلام.[۴]
و منابع روایی دیگری که در آنها – بدون ذکر مبلغ – به تطمیع مردم و خواص کوفه به دستور یزید و انجام آن از سوی ابن زیاد برای جنگ با امام حسین(ع)، تصریح شده است.[۵]
خلاصه این‌که؛ نظام ادارى و اقتصادى موجود در کوفه، مؤثّرترین عامل در روى گردانى مردم از نهضت امام حسین(ع) و پیوستن آنان به هواداران حکومت بود. بر پایه برخى از گزارش‌ها، در روز عاشورا، هنگامى که امام حسین(ع) با کوفیان، اتمام حجّت می‌نمود و آنها با سر و صدا، تلاش می‌کردند که از سخنرانى ایشان ممانعت کنند، امام(ع) به این موضوع و حرام‌خوارىِ آنان از این طریق، به عنوان یکى از علل انحراف و نافرمانى آنان، اشاره کرد و فرمود: «همه‌تان از فرمان من، سرپیچى می‌کنید و به سخنانم، گوش فرا نمی‌دهید. عطایاى حرام، شما را سست [و سنگین] کرده و شکمتان از حرام، آکنده شده است. از این‌رو؛ بر دل‌هایتان مُهر خورده است».[۶]
ناگفته نماند که؛ این روش در مسئله بیعت گرفتن برای ولیعهدی یزید نیز انجام گرفته بود.[۷]

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. حمام اعین در کوفه است. در روایات فراوان از آن یاد شده و منسوب به أعین، غلام سعد بن ابى وقاص‏ می‌باشد. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۹۹، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.

[۲]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ‏۳، ص ۱۷۸، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.

[۳]. در آنچه علامه مجلسى از کتاب سید محمد بن ابی‌طالب نقل کرده است ذکرى از این مبلغ دیده نمی‌شود، بلکه در آن آمده است: بر جیره و مواجب شما هر کدام صد تا افزوده است و به من فرمان داده که آن‌را میان شما تقسیم کنم؛ و شما را به جنگ دشمن او، حسین، بفرستم، پس بشنوید و فرمان ببرید. ر. ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏۴۴، ص ۳۸۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

[۴]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق: شیری، علی، ج ‏۵، ص ۸۹، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.

[۵]. ر.ک: شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ‏۲، ص ۴۴، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ۴۵، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۴۸ش؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج ‏۲، ص ۷۰، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.

[۶]. «وَ کُلُّکُم عاصٍ لِأَمرى غَیرُ مُستَمِعٍ لِقَولى، قَدِ انخَزَلَت عَطِیّاتُکُم مِنَ الحَرامِ، وَ مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرامِ، فَطُبِعَ عَلى قُلوبِکُم»؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج ‏۲، ص ۹، قم، انوار الهدى‏، چاپ دوم‏، ۱۴۲۳ق‏؛ بحار الانوار، ج ‏۴۵، ص ۸.

[۷]. ر.ک: ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏۳، ص ۵۰۳ – ۵۱۱، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.