اصلی ترین مذهبی که مورد بی مهری های ابن تیمیه قرار گرفت و حملات شدید او را تحمل نمود، مذهب شیعه اثنی عشریه بوده است. بی مهری که منحصر به شیعیان نیست و ائمه معصومین و طاهرین ما را نیز شامل می شود، تا آنجا که نگاه کینه توزانه و عناد آمیز وی به اهل بیت پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله، به ویژه به امیرالمؤمنان علی علیه السلام، یکی از ویژگی های خاص ابن تیمیه به شمار می رود که او را با دیگر سلفیان، حتی ابن حنبل کاملاً متمایز می کند.

سه امر عامل کینه توزی ها و تهمت زنی های ابن تیمیه به مذهب تشیع امامیه شد:

۱ – پرورش یافتن وی در فضای مسوم شام

۲ – وجود نحله ها و فرقه های انحرافی شیعه در عصر او

۳ – همزمانی دوران ابن تیمیه با دوران رشد و تعالی مکتب تشیع اثنی عشری در ایران و عراق

بر چیده شدن خلافت عباسی به وسیله هلاکوخان و قتل معتصم، خلیفه ی فاسد عباسی؛ موجب شد تا ابن تیمیه گمان کند«خواجه نصیرالدین توسی»، وزیر شیعه هلاکوخان، طرح ریزی و اجرای این امر را بر عهده داشته؛ لذا عنصر شیعی را در این فروپاشی، عامل اصلی تلقی کرد و کینه توزی خود را شدت بخشید. وی می گوید: “مغولان با کمک ملحدان [اسماعیلی] و کارگردانی نصرالدین توسی، بر کشورهای اسلامی یورش بردند. او بود که دستور کشتن خلیفه و از میان بردن حکومت وی را صادر کرد.” (مجموعۀ الرسائل، ص۹۷)

آثار ضد شیعی ابن تیمیه

ابن تیمیه شیعه ی امامی را آماج نارواترین تهمت ها و دشمنی ها قرار داده است، همانگونه که می گوید: “روافض با کفار و منافقان یهودی، مسیحی، مشرک و انصاف مختلف ملحدان، مثل نصیریه، اسماعیلیه و غیره دوست بوده، هنگام اختلاف، مشرکان و اهل کتاب را علیه مسلمانان یاری می دهند…”، (مختصر منهاج:ص۵۹) که بی شک چنین ادعاهایی کاملاً دروغ و نادرست است.

وی در بسیاری از رساله ها و آثارش نسبت به شیعه بی مهری ورزیده و این مکتب را مورد حملات گوناگون خود قرار داده است؛ اما دو اثر وی در این زمینه بسیار حائز اهمیت اند: یکی «رأس الحسین» و دیگری «منهاج السنه النبویه فی النقض علی الرافضه و القدریه»؛ که در این میان، کتاب «منهاج السنه» او مورد اقبال مخالفان شیعه قرار گرفت و امروز وهابیت سلفی توجه ویژه ای به این کتاب دارد، در ذیل به بررسی اجمالی این دو اثر می پردازیم:

«رأس الحسین»

کتاب «رأس الحسین»، به بررسی مدفن رأس مبارک می پردازد و پس از استدلال های غیر علمی و استناد به ادله مختلف، وجود رأس در قاهره و عسقلان را مردود اعلام می دارد و آنرا دروغ رافضه در این زمینه بر می شمارد. هر چند مسئله کربلا کاملاً واضح و مبرهن است، لکن وی کوشیده است با بحث از حواشی مسئله، اصل را تحت الشعاع قرار دهد و ذهن مخاطب نا آگاه را به سمت و سویی دیگر کشاند؛ تا آنجا که خود هدف نگارش این کتاب را چنین بیان می کند:

SanadEbneTeymiye-Seri2-01

SanadEbneTeymiye-Seri2-02

از دیگر نکات قابل تأمل این کتاب، می توان به موارد زیر اشاره نمود:

۱ – آنچه به صحت نزدیک تر است؛ آن است که بدن مطهر در کربلا دفن است و رأس مبارک در مدینه، تحت قبه بقیع، نزد برادرش حسن علیه السلام قرار دارد.

SanadEbneTeymiye-Seri2-03

SanadEbneTeymiye-Seri2-04

۲ – مشهد کربلا سالها بعد از شهادت حسین علیه السلام و انقراض بنی امیه، در زمان خلفای بنی العباس احداث شده؛ و امرای عظام چون متوکل، منکر وجود جسم مبارک حسین علیه السلام در این بارگاه بودند!

SanadEbneTeymiye-Seri2-05

۳ – رأس به هیچ وجه به شام نرفت و یزید از هرگونه تهمتی (خصوصا ماجرای چوب خیزران و طشت طلا) مبراست.

SanadEbneTeymiye-Seri2-06

SanadEbneTeymiye-Seri2-07

۴ – ملوک دارای حسنات و سیئات هستند؛ و به این ترتیب داخل در نصوص وعد و وعید می گردند؛ اما نصوص وعید مختص کسانی است که متأول یا مجتهد نباشند، چرا که خداوند خطا و نسیان را بر این امت بخشیده است!

SanadEbneTeymiye-Seri2-08

و در جای دیگر می گوید: «بنابر مذهب اهل سنت، نمی توان کسی را به مجرد ذنوب تکفیر کرد؛ و شخصی که دارای حسنات و سیئات است، تعیین امرش بر خداست!» در نتیجه قتل سید جوانان بهشت را یک ذنب عادی بر می شمارد که با اجتهاد یزید برای حفظ ملک و حسناتی که در طول عمرش انجام داده قابل جبران است:

SanadEbneTeymiye-Seri2-09

۵ – ابن تیمیه می گوید: بنابر اسانید صحیح، تألم و ناراحتی یزید بن معاویه برای حسین بن علی علیهماالسلام اثبات می شود، (نه چیز دیگری!)

SanadEbneTeymiye-Seri2-10

۶ – «منهاج السنه»

مهم ترین اثر ابن تیمیه کتاب «منهاج السنه النبویه فی النقض علی الرافضه» است. این کتاب، پاسخ و ردّیه نویسی بر اثر علامه «ابن مطهر حلی» با نام «منهاج الکرامه فی معرفه الامامه» می باشد؛ و تماماً در بردارنده فضای فکری اسلام اموی است.

عصام العماد وهابی شیعه شده می گوید: «منهاج السنه» در فرهنگ وهابیان کتابی مقدس است که در واقع کتاب دشمن شناسی درباره ی امام علی علیه السلام بود؛ یعنی هر کس که کتاب «منهاج السنه» را بخواند و شیعه نباشد، از امام علی علیه السلام متنفر می شود؛ و می گوید: امام علی علیه السلام و شیعیانش ستون پنجم در اسلام بودند که اگر آن ها نمی بودند، اسلام این همه دچار ضرر و آسیب نمی شد.

طبیعتی است که یک نفر در چنین فرهنگی چنان دید شدیدا منفی به امام علی علیه السلام پیدا کند؛ چرا که ما پس از خواندن این کتاب، جلسات متعدد در پایتخت عربستان سعودی داشتیم و به گفتارهای ابن تیمیه به عنوان راه نما نگاه می کردیم و به عنوان طلبه های وهابی، چنین دیدی به کتاب «منهاج السنه» داشتیم. در مسأله ی سبّ، این فقط من نبودم، بلکه یک جریان بود که علی علیه السلام را عامل ناامنی و تفرقه مسلمین می دانستند.

از جمله نکات حائر اهمیت، این است که سلفیت در طول تاریخ، برای احیای نام ابن تیمیه تلاش های فراوانی کرده است. روزگاری ابن کثیر و ابن قیم کوشیدند این نام و آئین را زنده نگه دارند؛ اما با همه ی این تلاش ها، ابن تیمیه در تاریخ نماند و مکتب سلفی گری پس از وی افول کرد تا این که در قرن دوازدهم، محمد بن عبدالوهاب آن را احیا کرد.

اکنون نیز اگر نام ابن تیمیه در محافل علمی برده می شود، صرفاً به علت تلاش بسیار دانشمندان وهابی برای احیای شخصیت وی به عنوان یک عالم اسلامی است. استفاده از فضای اینترنت، ماهواره، مطبوعات و منشورات، و دانشگاه های وابسته، از جمله فعالیت های آنان برای احیای این شخصیت است؛ تا آنجا که بسیاری از پایان نامه های دانشگاه های مدینه و ام القری در مقاطع مختلف، درباره ی ابن تیمیه و اندیشه های وی است.

هم اکنون کتاب «منهاج السنه» وی به بسیاری از زبانهای زنده ی دنیا ترجمه و در قالب های مختلف و به صورت رایگان در اینترنت تکثیر می شود.

 

یکی از فصول این کتاب، «حماقات الشیعه» نام دارد و حاوی حرمت شکنی و مطالب توهین آمیز و فراوانی است که ابن تیمیه به شیعه امامیه نسب داده است. در ذیل به چند مورد اشاره می شود:

۱ – حرام دانستن خوردن توت شامی،

۲ – نحس دانستن عدد ۱۰ به دلیل حدیث عشره ی مبشره،

۳ – کندن موی گوسفند سرخ موی برای مخالفت با عایشه که به وی حمیرا می گفتند،

۴ – پاره کردن مشک پر از روغن و نوشیدن آن به نیت این که این مشک شکم عمر است و روغن، خون است،

۵ – شکنجه ی الاغ هایی که در آسیاب مشغول کار هستند به نیت آزار ابوبکر و عمر،

۶ – و اعتقاد به خیانت جبرئیل (نستجیر بالله) در انزال وحی به پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله به جای حضرت علی علیه السلام

SanadEbneTeymiye-Seri2-11

SanadEbneTeymiye-Seri2-12

SanadEbneTeymiye-Seri2-13

SanadEbneTeymiye-Seri2-14

ابن تیمیه و آل الله

وی بر خلاف اندیشه ی سلف پیشین، یعنی احمد بن حنبل و علمای حنبلی پیش از خود، راه دشمنی و کینه توزی با اهل بیت پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را آغاز کرد؛ و عمده عملکرد خود را معطوف به مبارزه با شخصیت برجسته مولی الموحدین، امیرالمومنین حضرت علی علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام نمود. وی در دو عرصه به کینه توزی با علی علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام پرداخته است: نخست، در انکار فضائل علی علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام و آیات و روایاتی که در شأن و منقبت ایشان آمده است، و دوم، در تنقیص و تحقیر آن حضرت.

 

بررسی کلام ابن تیمیه در منهاج السنه درباره شیعیان

۱ – تشبیه تشیع به یهود و نصاری

وی می گوید: “شیعه از حیث پیروی از هوا و هوس شبیه یهود است و از حیث غلو و جهل شبیه نصاری است.” منهاج السنۀ، ج۱، ص ۲۲٫

 SanadEbneTeymiye-Seri2-15

SanadEbneTeymiye-Seri2-16

۲ – تشبیه تشیع به یهود به دلیل مشروعیت بخشی به مسئله «ذریه» و «آل»

وی می گوید: “شیعه قائل است که امامت فقط در فرزندان علی علیه السلام سزاوار است؛ همانند یهود که می گویند حکومت فقط در فرزندان آل داوود شایسته است.” منهاج السنۀ، ج۱، ص۲۴ و ۲۵٫

SanadEbneTeymiye-Seri2-17

SanadEbneTeymiye-Seri2-18

این در حالی است که چنین اندیشه ای ریشه ی قرآنی دارد؛ و خداوند در این آیات، مسأله ی «ذریه» و «آل» را مشروعیت بخشیده است:

  • خداوند پس از آن که هجده تن از پیامبران را در چهار آیه از سوره ی انعام نام می برد، می فرماید: “و کلا فضلنا علی العالمین؛ ومن ابائهم و ذریاتهم و اخوانهم و اجتبیناهم وهدیناهم الی صراط مستقیم.” (سوره ی ۶: آیات ۸۶ و ۸۷)
  • در جای دیگر می فرماید: “ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین؛ ذریه بعضها من بعض.” (سوره ی۳: آیات ۳۳و ۳۴)
  • هم چنین خداوند در باره ی حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید: “و جعلنا فی ذریته النبوه و الکتاب.” (سوره ی ۲۹: آیه ی ۲۷)

 

۳ –  تشبیه تشیع به یهود به دلیل انتظار فرج

ابن تیمیه می گوید: “یهود معتقد است جهاد فی سبیل الله تحقق نمی یابد تا زمانی که مسیح (در آخر الزمان) بر دجال خروج می کند؛ رافضه نیز می گوید: جهاد فی سبیل الله تحقق نمی یابد تا زمانی که مهدی موعود خروج کند و منادی از آسمان ندا دهد.منهاج السنۀ، ج۱، ص۲۵٫

 SanadEbneTeymiye-Seri2-19

۴ –  برتری یهود و نصاری بر رافضه

وی می گوید: یهود و نصاری بر رافضه برترند، چرا که فردای قیامت از ایشان پرسیده می شود، چه کسانی بهترین امت شما هستند؟ آنگاه ایشان در پاسخ می گویند: یاران حضرت موسی و حواریون حضرت مسیح. اما هنگامی که از رافضه پرسیده می شود بدان این امت چه کسانی هستند؟ نام برخی از اصحاب پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله  را می برند!! پس به استغفار از سب ایشان امر می شوند…. و جملگی در نار داخل می شوند. (منهاج السنه، ج۱، ص۲۶و۲۷٫)

 SanadEbneTeymiye-Seri2-20

SanadEbneTeymiye-Seri2-21

۵ – تشبیه شیعیان به «حُمُرا» و «رَخَما»

وی شیعه را متهم می کند که به خاطر بغضشان دو خلیفه اول را به جمادات و حیوانات تشبیه می کنند و بر جماد یا حیوان خشم خود را تخلیه می کنند؛ و سپس مصادیقی از سایر بی حرمتی هایی که شیعیان به ابوبکر، عمر و عایشه می کنند را ذکر می کند؛ و از این رو شیعیان را احمق می نامد! (منهاج السنۀ، ج۱، ص ۴۹)

SanadEbneTeymiye-Seri2-22

SanadEbneTeymiye-Seri2-23

اگر ملاک احمق خواندن شیعیان توهین ادعایی ابن تیمیه است، – یعنی اگر توهین به اشخاص موجب حماقت است،- ابن شاهین، الشعبی و ابن تیمیه نیز به دلیل توهین به شیعیان و خطاب ایشان به «الخَشَبیۀ»، «حُمُرا» و «رَخَما» احمق هستند! (منهاج السنۀ، ج۱، ص ۲۲، ۲۸ و ۲۹٫)

SanadEbneTeymiye-Seri2-24

SanadEbneTeymiye-Seri2-25

SanadEbneTeymiye-Seri2-26