از مرحوم شیخ عبدالکریم حایرى نقل شده است: زمانى که در کربلا مشرّف بودند، شاگردى داشتند که نزد ایشان مکاسب مى  خواند، روزى حاج شیخ ایشان را جهت نهار دعوت فرمودند، تا این که روز موعود فرا رسید ولى ایشان فراموش کرده بودند که کسى را دعوت کرده  اند و ایشان در خانه فقط نان و ماست داشتند و یک قِران نزد ایشان امانت بود، با اجازه  ى تصرّف که داشتند و یا به اذن فحوى، آن را برداشتند و نان و کباب براى آن شیخ تهیّه نمودند؛ ولى وقتى که میهمان بر سر سفره حاضر شد، فقط نان و ماست میل مى  کرد، حاج شیخ به ایشان مى  فرمود و اصرار مى  کرد که بفرمایید از نان و کباب میل کنید، ولى ایشان امتناع مى  ورزید تا این که گفت: آقا، همان نان و ماست کافى بود، دیگر نان و کباب با پول امانتى لازم نبود!

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد