سوال : خداوند متعال می فرماید : و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم ، و اشهدهم علی انفسهم : الست بربکم ؟ قالوا : بلی ، شهدنا ، ان تقولوا یوم القیامه ، انا کنا عن هذا غافلین (اعراف : ۱۷۲ و ۱۷۳) .
و یاد کن هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ، ذریه آنان را بر گرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم ؟ گفتند : چرا ، گواهی می دهیم . تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این امر غافل بودیم .
این عالم چه ارتباطی با عالم (ذّر) دارد ؟ و نیز چگونه اشخاص می فهمند که در عالم ذّر (بلی ) گفته اند با وجود اینکه در این عالم غافلند ؟

عالم (ذّر) روح این عالم است که آن را (عالم غیب ) نیز می گویند . توضیح اینکه : هر موجودی دو وجه دارد : وجه الی الله که زمان و تدریج در آن راه ندارد؛ و وجه بغیره ، که در آن تدریج و زمان (با مقایسه موجودات به یکدیگر) راه دارد . خداوند متعال می فرماید : انما امره اذا اراد شیئا ، ان یقول له کن ، فیکون (یس : ۸۲)
تنها کار خداوند وقتی بخواهد چیزی را ایجاد کند ، این است تا به آن می گوید موجود شو ، بی درنگ به وجود می آید .
از این آیه شریفه استفاده می شود که کلمه (کن ) همان کلمه و گفتار خداوند متعال است ، و معلوم است که کلام خداوند متعال مانند سخن گفتن انسان نیست که با باز کردن دهان و اعتماد بر مقاطع حروف ، صورت بگیرد ، بلکه مصداق گفتار خداوند متعال (کن ) همان موجود خارجی است ؛ بر این پایه ، گفتار خداوند متعال (کن ) ، هم امر است ، و هم مخاطب درست کن است ، یعنی هم به آن (کن ) می گوید و هم به آن گوش می دهد که بشنود ، و هم قلب می دهد که بپذیرد ، پس کلمه (کن ) از طرفی وجود شی ء و از طرفی ایجاد آن است . و در جای دیگر می فرماید : و ما امرنا الا واحده کلمح بالبصر . (قمر : ۵۰)
فرمان ما جز یکی نیست ، آن هم چون چشم به هم زدنی می باشد .
کنایه از اینکه : امر ما تدریج بدار نیست .
پس ، ما سوی الله و همه مخلوقات ، یک امر و به یک (کن ) ایجاد شده و یک فعل است ؛ و این موجود واحد منبسط یک وجه الی الله دارد که یکی است و زمان و تدریج و حرکت که از لوازم جسم و ماده است ، در آن راه ندارد ، زیرا زمان از حرکت پدید می آید ، و حرکت لازمه جسم است و آن لازمه ماده است و به مقتضای سنخیت بین علت و معلول از او مسلوب است ، این وجه الی الله عالم ذّر این عالم است .
و همان موجود یک وجه دیگر دارد که همین دنیای ظاهر است ، که در آن زمان و حرکت و تدریج فرض می شود ، بنابراین ، عالم ذّر از این عالم مسلوب نیست .
همچنین عالم ذّر این گونه نیست که مردم به صورت ذّر و مانند مورچه یا ذرات ریز در اصلاب وجود داشته باشد ، و خداوند متعال به مقتضای (الست بربکم ؟ ) (اعراف : ۱۷۲) : (آیا من پروردگار شما نیستم ؟ ) خود را به آن ها بنمایاند به گونه ای که با چشم و امثال آن خداوند متعال را ببینند . و آنگاه (بلی ) (اعراف : ۱۷۲) (بله ) بگویند؛ زیرا دو محذوری که خداوند در ذیل آیه فرمود که ان تقولوا یوم القیمه ؛ انا کنا عن هذا غافلین ، او تقولوا ، انما اشرک آباؤ نا من قبل ، و کنا ذریه من بعدهم ، افتهلکنا بما فعل المبطلون (اعراف : ۱۷۲ ، ۱۷۳) : (تا مبادا روز قیامت بگویید : ما از این امر غافل بودیم ، یا بگویید : پدران ما پیش از این مشرک بوده اند و ما فرزندانی پس از ایشان بودیم ، آیا ما را به خاطر آنچه باطل اندیشان انجام داده اند ، هلاک می کنی ؟ ) با معنای اخیر سازگار نیست ، هر چند مرحوم سید مرتضی و طبرسی رحمهما الله به همین معنای دوم قائلند .

 

منبع: ۶۶۵ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبایی قدس سره؛ نشر نهاوندی؛ مؤلف: محمدحسین رخ‌شاد