ثقلین
TasvirShakhesemamhosein23

بوی بهشت می وزد از کربلای تو

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: ریاضی یزدی

بوی بهشت می وزد از کربلای تو ای کشته باد! جان دو عالم فدای تو دیوانه وار، آمده ام تا به قتلگاهوقتی به استغاثه شنیدم، صدای ...

TasvirShakhesemamhosein24

ای شه که جبرئیل امین شد، غلام تو

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: غلامرضا قدسی

ای شه که جبرئیل امین شد، غلام توشد پایدار دین خدا از قیام تو چون ابر نوبهار، بریزد ز دیده اشکآید چو بر زبان محبّ تو، نام تو با آنکه ...

TasvirShakhesemamhosein26

کِی خوانده‌اند بر سرِ نی، مصحف این چنین؟

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: محمدعلی مجاهدی (پروانه)

کِی خوانده‌اند بر سرِ نی، مصحف این چنین؟جان را نهاده‌اند کجا بر کف این‌چنین؟ بر عرش نِی، تلاوت قرآن کند که: آه!ز آیینه‌ای که مانده به ...

TasvirShakhesemamhosein28

به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: علی رضا قزوه

به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویماذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شدغزل ...

TasvirShakhesemamhosein29

زین درد خون گریست سپهر و ستاره هم

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: فدایی مازندرانی

زین درد خون گریست سپهر و ستاره هم خون گشت قلب لعل و دل سنگ خاره هم‌ بر سر زدند از الم زاده ی بتولتنها همین نه ...

TasvirShakhesemamhosein30

پس سرخ شد عمامه ی آن سیّد جلیل

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: محمّد سعید میرزایی

 پس سرخ شد عمامه ی آن سیّد جلیلتیغ آن چنان زدند که لرزید، جبرئیل زینب به فکر آن که یتیمان اهل بیتچون بگذرند از بر آن ...

TasvirShakhesemamhosein111

چون صبا دید به صحرا، بدن بی کفنش

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان)

چون صبا دید به صحرا، بدن بی کفنش خاک می ریخت به جای کفنش بر بدنش چون که از مرکب خود، شاه به گودال افتاد حمدِ ...

TasvirShakhesemamhosein112

کیست این کشته که جان همه قربان تنش

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: غلام رضا سازگار

کیست این کشته که جان همه قربان تنش!خاک صحرا، کفن و خون گلو، پیرهنش مصحف فاطمه در قلزم خون افتادهآیه آیه شده چون صفحه ی قرآن، ...

TasvirShakhesemamhosein113

شهید عشق که بگذشته از سر بدنش

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: حسین فولادی قمی

شهید عشق که بگذشته از سر بدنشعدوی تنگ نظر جامه می‏برد ز تنش تنی که گشته مشبّک ز تیر و تیغ و سنانچه حاجت است؟ دگر، ...

TasvirShakhesemamhosein116

شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنش

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: نیر تبریزی

 شهید عشق که تنگ است، پوست بر بدنشتو خصم بین که به یغما، زره برد ز تنش زره به غارت اگر برد، خصم خیره چه غم؟که ...

TasvirShakhesEmamgosein117

لباس کهنه بپوشید، زیر پیرهنش

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: وصال شیرازی

لباس کهنه بپوشید، زیر پیرهنشمگر که بر نکشد خصم بدمنش ز تنش لباس کهنه چه حاجت؟ که زیر سمِّ ستورتنی نماند که پوشند جامه یا کفنش که ...

TasvirShakhesemamhosein18

ﭘﯿﮑﺮ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﺎﺭه ﻭ ﺑﺮ ﻧﻮﮎ ﻧﯽ ﺳﺮﺵ

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر:جودی خراسانی

ﭘﯿﮑﺮ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﺎﺭه ﻭ ﺑﺮ ﻧﻮﮎ ﻧﯽ ﺳﺮﺵ ﮔﻮﯾﻢ ﺯ ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺳﺮﺵ ﯾﺎ ﺯ ﭘﯿﮑﺮﺵ؟ ﮔﻮﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﺯ ﺳﺮﺵ، ﺳﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺪ ﺷﻤﺮ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ...

TasvirShakhesemamhosein1

خونی که شد روان ز تن پُر جراحتش

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: وصال شیرزای

خونی که شد روان ز تن پُر جراحتشامروز نافه گشته، ببویید تربتش این خاک مُشک بو ز جگرهای سوخته استکز تشنگی گداخت ز اصحاب و عترتش سیبی ...

TasvirShakhesemamhosein2

به قتلگه ز سر شوق، گفت شاه حجاز

مدح امام حسین علیه السلام؛ شاعر: محمّد عابد تبريزى (عابد)

به قتلگه ز سر شوق، گفت شاه حجاز«منم که دیده به دیدار دوست کردم باز» بدین شرف که شدم کشته محبت تو «چه شکر گویمت؟ اى کارساز ...

صفحه 7 از 14« بعدی...56789...قبلی »