ثقلین
TasvirShakhesshahid798

 فقط ایمانش کامل باشد

شهید محمد بروجردی

اوّلش جرأت نمی‌کردم به او بگویم، ولی بعد از کلّی فکر کردن، بالاخره خودم را قانع کردم که اگر بفهمد، رضایت خواهد داد؛ چون با ...

TasvirShakhesshahid829

 سرپرست

شهید محمد بروجردی

از همان دوران کودکی، مدیر و مدبّر بود؛ چه در کارگاه و چه در خانه. با وجود این که در خانه، فرزند بزرگتر از او ...

TasvirShakhesshahid804

یک مرد تنها در صحنه نبرد

شهید محمد بروجردی

اواخر تابستان ۱۳۶۱ بود. قرار بود دو روستا را آزاد کنیم؛ رفته بودیم برای پاکسازی. دو دسته تانک از ارتش آمده بود و تعدادی از ...

TasvirShakhesshahid802

پیش توّابین می‌خوابم!

شهید محمد بروجردی

حاجی (شهید بروجردی) گفت: «می‌ریم سنندج. اسلحه و مهمات چی داریم؟»سید گفت: «زیاد نیست، دو تا کلاشینکف، دو تا یوزی، دو تا کلت و یک ...

TasvirShakhesshahid801

شرکت در دعای کمیل

شهید محمد بروجردی

سال ۱۳۶۱ بود. قرار بود در منطقه‌ی «جوانرود» عملیاتی صورت گیرد. پیش از انجام عملیات، من به همراه چند تن از برادران، مأمور شدم که ...

TasvirShakhesshahid800

ساواکی

شهید محمد بروجردی

سال ۱۳۵۷ بود. بروجردی آمد پیش من و گفت: «یک قبضه کلت می‌خواهم. می‌خواهم کار یک ساواکی را تمام کنم.»گفتم: «من یک قبضه اسلحه دارم، ...

TasvirShakhesshahid799

حمل مهمات

شهید محمد بروجردی

معمولاً یک کُت بلند به اندازه‌ی یک اُورکت می‌پوشید که جیب‌های بزرگی داشت. به نحوی که هر جیبش تقریباً یک گونی کوچک می‌شد!یکی از روزها ...

TasvirShakhesshahid798

عبدالله قصاب

شهید محمد بروجردی

دوره، دوره‌ی گردن کُلفتی بود. آن زمان هر کس که توی محل عربده کشی می‌کرد و از چهار نفر زهر چشم می‌گرفت، بعدها می‌توانست هر ...

TasvirShakhesshahid725

نماز و قرآن

شهید محمّد بروجردی

در طول ده سال زندگی مشترکمان، هیچ‌گاه ندیدم که نماز محمّد قضا یا حتی دیر شود. در طول مسافرت‌هایی هم که با هم داشتیم، هرگاه ...

TasvirShakhesshahid723

با یاد خدا، گرم می‌شد

شهید محّمد بروجردی

توی چله‌ی زمستان، که حتی از زور برف و سرما چارپادارهای «امامزاده داوود» از رفتن به آن‌جا خودداری می‌کردند، می‌گفت: «بریم امامزاده داوود». آن هم ...

TasvirShakhesshahid795

نگهبانی

شهید محمد بروجردی

سال ۶۰ بود، زمانی که نیروها بسیج شدند تا جاده‌ی «بانه – سردشت» را پاکسازی کنند. جمعی از نیروهای آموزشی و پاسداران پادگان آموزشی شهدای ...

TasvirShakhesshahid684

خیلی متواضع بود

شهید محمد بروجردی

هرگز دوست نداشت مطرح شود. هرگاه از جایی برای فیلمبرداری از او می‌آمدند، فوراً گروه فیلمبرداری را به جای دیگر حواله می‌‌داد.می‌گفت: «برید با بچه‌هایی ...

TasvirShakhesshaid601

از شاه بیزار بود

شهید محمّد بروجردی

یک روز صاحب کار محمّد، مرا خواست و گفت: «این پسره کلّه‌اش باد داره، باید یک فکری به حال او بکنین که کمی سر عقل ...

TasvirShakhesshahid324

بالا شهر

شهید محمد بروجردی

پس از انقلاب با بروجردی به دنبال خانه می‌گشتیم. آن موقع خانه‌ی مصادره‌ای زیاد بود. نشانی یکی از آن خانه‌های مصادره‌ای را گرفتیم. این خانه ...

صفحه 1 از 612345...قبلی »