ثقلین
TasvirShakhesshahid746

دعای توسل سه ساعت طول می‌کشد؟

شهید سید قاسم میرحسینی

از عملیات که برگشتیم، عد‌ه‌ای از دوستانمان شهید شده بودند و عده‌ای هم مجروح. عقده‌ای در دلمان بود که باید می‌ترکید و اشک دل‌هایمان را ...

TasvirShakhesshahid743

نگران نماز

شهید سید قاسم میرحسینی

عملیات والفجر سه بود. از دهلران حرکت کردیم به سمت منطقه‌ی عملیات. وقت اذان صبح شده بود، ولی نمی‌توانستیم بایستیم. باید زودتر خودمان را می‌رساندیم. ...

TasvirShakhesshahid741

با آب شور وضو گرفت

شهید محمّد آرمان

محمّد مکرّر شب‌ها با خدا راز و نیاز می‌کرد؛ گریه می‌کرد؛ نماز شب می‌خواند. به راستی انسان تعجب می‌کرد جوانی با این سنّ کم، چقدر ...

TasvirShakhesshahid739

 با برف‌ها وضو گرفت!

شهید حمید عرب‌نژاد

زمستان بود و هوا سرد. در مسیر زرند به پابدانا بودیم. به گردنه‌ای رسیدیم که در آن‌جا راه آهن می‌کشیدند. ناگهان گفت: «نگه دار.»ماشین را ...

TasvirShakhesshahid738

وسایل مختص نماز شب

شهید محمّد رضا قربان‌زاده

من به همراه شهید بینا برای شناسایی منطقه‌ای حرکت کردیم. برای این‌که مزاحم استراحت گردان‌های دیگر نشویم و رزم شبانه‌ی ما ایجاد مزاحمت نکند و ...

TasvirShakhesshahid736

صحنه‌ی شگفت انگیز

شهید علی ماهانی

نیمه شبی بدخوابی به سرم زد و بیدار در جای خود به سقف نگاه می‌کردم که دیدم یک نفر آهسته از تخت پایین رفت. با ...

TasvirShakhesshahid737

ادای نماز در شلوغی و هیاهو

شهید حجت الاسلام شیخ عبدالله میثمی

سال ۵۷ که با قیام مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، سرانجام رژیم شاه سرنگون شد، یکی از دستاورهای انقلاب آزادی ...

TasvirShakhesshahid735

غسل جمعه

شهید محمّد نصراللهی

«اواخر پاییز و اوایل زمستان بود، از غرب به سمت جنوب می‌رفتیم. من بودم، سلیمانی بود و محمّد. جمعه بود. توی ماشین صحبت می‌کردیم و ...

TasvirShakhesshahid711

ترویج نماز و تشویق نمازخوان‌ها

شهیدان نامجو و حسن اقارب پرست

شهید بزرگوار سؤال کرد: «اگر نماز بخوانیم کسی چیزی نمی‌گوید؟» گفتم: «چطور می‌خواهی اگر کسی چیزی بگوید، نماز نخوانی؟» گفت: «نه، برای این‌که با اوضاع ...

TasvirShakhesshahid733

شهادت در حال تشهد

شهید عبدالحسین ایزدی

از ناحیه‌ی سر، مجروح شده بود و در بیمارستان مشهد در اتاق مجاور من بستری بود. نزدیکی‌های اذان صبح، مادرش سراسیمه نزد من آمد و گفت: ...

TasvirShakhesshahid731

رها در عرش

شهید فرهاد آزاد

در محاصره بودیم. پناهگاه ما فقط یک کانال باریک بود که کمتر از صد متر با دشمن فاصله داشت. وقتی نماز ظهر شد، در کانال، ...

TasvirShakhesshahid740

بگذارید بخوابیم

شهید امیر فرهادیان فرد

امیر فرهادیان فرد با آن شوخ طبعی خاصش که از سنگر می‌آمد بیرون بالای خاکریز می‌گفت: «اینک امیر سیاه، مردی از گلکوب!» بچه‌ی محله‌ی گلکوب ...

TasvirShakhesshahid740

قرآن، مفاتیح و جانماز همراهان صمیمی

شهید یونس زنگی آبادی

ویژگی بارز دیگر حاج یونس هم این بود که همان شیرمردی که  صبح‌ها در صحنه‌های نبرد می‌غرید، زاهدی بود که شب‌ها با گردن کج و ...

TasvirShakhesshahidshahid73

شب سرد و مناجات با خدا

شهید یدالله کلهر

باد سردی می‌وزید. سرما بیداد می‌کرد. همه کنار هم، در سنگر خوابیده بودیم. پس از مدتی، یک به یک بیرون رفتیم و وضو گرفتیم و ...

صفحه 67 از 162« بعدی...102030...6566676869...8090100...قبلی »