در سوگ هانی و مسلم
به روایت سیّد بن طاووسسیّد بن طاووس گوید:از سرودهها در سوگ مسلم و هانی، این شعر است که سرایندۀ آن، عبد الله بن زبیر اسدی یا فرزدق یا سلیمان ...
سیّد بن طاووس گوید:از سرودهها در سوگ مسلم و هانی، این شعر است که سرایندۀ آن، عبد الله بن زبیر اسدی یا فرزدق یا سلیمان ...
ابن اعثم گوید:ابن زیاد دستور داد هانی را هم برده و به مسلم بن عقیل ملحق سازند. محمّد بن اشعث گفت: ای امیر! میدانی که ...
سیّد بن طاووس گوید:ابن زیاد به بکیر بن حمران دستور داد او را بالای قصر برده به قتل برساند. در حالی که مسلم به تسبیح ...
ابن اعثم گوید:عبید الله بن زیاد به مسلم گفت: چه سلام دهی چه سلام ندهی کشته خواهی شد. مسلم گفت: اگر مرا بکشی بدان که ...
سیّد بن طاووس گوید:چون مسلم را نزد ابن زیاد بردند، به او سلام نکرد. نگهبانان گفتند: به امیر سلام کن. گفت: ساکت باش! به خدا ...
ابن اعثم گوید:محمّد بن اشعث سوار شد و به خانهای که مسلم آنجا بود آمد. مسلم بن عقیل، صدای پای اسبها و سواران را شنید. ...
شیخ مفید گوید:هانی بن عروه از سوی عبیدالله بر جان خویش بیمناک شد. حضور در مجلسِ او را قطع کرد و خود را به مریضی ...
ابن اعثم گوید:شریک بن عبدالله اعور در خانهی هانی مریض شد. عبیدالله تصمیم گرفت به عیادت او رود. شریک به مسلم گفت: من به فدایت! ...
ابن اثیر گوید:هانی بن عروه مریض شد. عبیدالله به عیادت او آمد. عماره بن عبید به هانی گفت: نقشهی گروه ما کشتن اوست. خدا این ...
شیخ مفید گوید:چون مسلم بن عقیل شنید که عبیدالله به کوفه آمده و سخن گفته و تهدید کرده و از سران قول همکاری گرفته است، ...
عبدالله بن مسلم، عماره بن عقبه و عمر بن سعد، به یزید نامه نوشتند که مسلم بن عقیل به کوفه آمده و پیروان حسین (ع) ...
شیخ مفید گوید:همراه هانی بن هانی و سعید بن عبدالله که آخرین پیکها بودند، نامهای به این مضمون نوشت: بسم الله الرّحمن الرّحیم. از حسین ...
ابن اعثم گوید:شیعیان در کوفه در خانهی سلیمان بن صرد گرد آمدند. چون همه جمع شدند. سلیمان به سخنرانی پرداخت و پس از حمد و ...
طبری شیعی با سند خویش از عبدالله بن عبّاس روایت میکند:حسین بن علی (ع) را در حالی که به سوی عراق بیرون میشد دیدم. به ...