وضعیت خاص استان کهکیلویه و بویر احمد، بعد از انقلاب، حساسیت خاصی را ایجاد کرده بود. بقایای فئودال‌ها و خان‌ها هنوز جای پای قدرتمندی داشتند و هر کار دلشان می‌خواست انجام می‌دادند.

هیچ وقت در مقابل خان‌ها کوتاه نیامد و همیشه با قاطعیت با آنان برخورد می‌کرد. فئودالی‌ بود به نام «باشتی» که حدود دویست نفر نیروی مسلح داشت و در سطح منطقه چه ظلم‌ها که نکرده بود. دستور دستگیری او را داد. دستگیرش کردیم و یکی از نیروهای سپاه هم در این راه به شهادت رسید.

فردای آن روز، عوامل آن فرد، با کامیون، افراد عشیره‌ی خود را به شهر آوردند و تظاهرات بزرگی به راه انداختند. جلسه‌ی شورای تأمین استان تشکیل شد. فرمانده‌ی ژاندارمری و فرمانده‌ی شهربانی مُدام می‌گفتند: «شما استان را به یک کردستان دیگر تبدیل می‌کنید.»

او بی‌ هیچ ترس و واهمه‌ای می‌گفت: «احتیاج نیست بترسید. این‌ها اگر حمله کنند، به شما حمله نمی‌کنند؛ به سپاه حمله می‌کنند. ما خودمان این فئودال را دستگیر کرده‌ایم و خودمان هم حفظش می‌کنیم. احتیاج به کمک هیچ کس هم نداریم. با مردم صحبت می‌کنیم و متفرق می‌شوند. فئودال‌ها عددی نیستند که به حساب بیایند.»

شجاعت و درایت او باعث شد تا بلوا بخوابد و آن فئودال به دست عدالت سپرده شود.


رسم خوبان ۲۳ – تهوّر و شهامت،  ص ۱۳۹ و ۱۴۰٫/ روح آسمانی، صص ۷۹ ۷۷٫