«شهید حاج حسین خرازی» پیش از هر عملیّات، ساعت‌ها در بالای دکل به دیده‌بانی می‌پرداخت. وقتی در عملیّات خیبر مجروح گردید و دست راست خود را همانند مولایش ابوالفضل (علیه السلام) از دست داد. برای مداوا مدّتی در بیمارستان بستری بود. با بهبود نسبی، مجدداً به لشکر بازگشت و همچون کوهی استوار به فرماندهی خود ادامه داد. تصوّر می‌کردم که ایشان دیگر نمی‌تواند بالای دکل برود. چون بالا رفتن از دکل دیده‌بانی که بعضاً ارتفاع زیادی داشت، آن هم با یک دست، کار سخت و مشکلی بود.

یک روز به اتّفاق «برادر هاشمی» برای دیدن ایشان به سنگر فرماندهی رفتیم، ولی داخل سنگر نبود. پرس و جو کردیم. ایشان حوالی سنگر مخابرات بود. وقتی به آن‌جا رسیدیم با کمال تعجّب ایشان را در ارتفاع ۴ متری دکل مخابرات دیدم. به سختی و با استفاده از همان باقیمانده‌ی دست قطع شده‌اش، خود را بالا می‌کشید. در حیرت فرو رفته رفتیم. لحظه‌ای ایستادیم تا پایین آمد. سلام و احوالپرسی کردیم. ایشان با روحیّه‌ای شاد گفت: در این چند روز که آمده‌ام مرتّب تمرین می‌کنم تا بالا رفتن از دکل برایم آسان شود. امروز موفق شدم بیشتر بالا بروم.


رسم خوبان ۱۰- روحیه،  ص ۶۷ و ۶۸٫/ دیده‌بان، صص ۶۵ ۶۴٫