در عراق یکى از علما، خمر را نجس نمى  دانست، آقایى دیگر وقتى نظر ایشان را فهمید، نسبت به او در مجلسى تند شد و سخن ناسزایى هم درباره  ى او گفت. ولى بعد متوجه شد که در میان اقوال علما، قول به عدم نجاست وجود دارد، لذا به کربلا رفت و در جلوى در خانه  ى آن آقا ایستاد، و از مرکب خود پایین نیامد و به او گفت: در مجلسى فتواى شما را نقل کردند، و من به صاحب آن فتوى بد گفتم. البتّه غرض شخصى به شما نداشتم، بلکه براى حفظ عقاید مردم بد گفتم، و الآن نزد شما آمده  ام تا از شما حلالیّت بطلبم، اگر اجازه بدهید پیاده شوم، به حرم بروم وگرنه پیاده نمى شوم.

چنین قضیّه اى درباره ى شیخ بهایى ـ رحمه اللّه ـ نسبت به فتواى مرحوم مقدّس اردبیلى ـ رحمه اللّه ـ پیش آمده است. آن مرحوم در نجاست خمر توقف دارد یا فتوى به طهارت آن مى  دهد. و شیخ بهایى ـ رحمه اللّه ـ کلام تندى نسبت به مقدس اردبیلى ـ رحمه اللّه ـ مى گوید.البته مى گویند: اشتباهِ شخص بزرگ هم بزرگ است. انسان تا مى تواند نباید نسبت به فقهایى که فتواى شاذّ و خلاف مشهور دارند، متعرّض شود؛ زیرا آنها براساس موازین خود در آن فتوى معذورند، و در عین حال معصوم هم نیستند، لذا ممکن است از بعضى قراین یا ادلّه غفلت نمایند؛ وگرنه زحمات استاد و حقّ استادى فراموش مى  شود، چنان که براى خیلى از افراد چنین اتفاق مى افتد.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد