وقتی همه‌ی ما در زیر باران آتش و ترکش دشمن زمین‌گیر شده بودیم، این فقط او بود که بی‌این‌که اندکی سر خود را خم کند، هر بار، راست راست موشک‌گذاری می‌کرد و دوباره از سینه‌ی خاکریز بالا می‌کشید و به سوی تانکی دیگر یورش می‌برد. بارها دیدم که در دود و خاک و آتش تانک‌هایی که هر لحظه جلوتر می‌آمدند، محو می‌شد. آن‌گاه آتش مهیب بر می‌افروخت و برمی‌گشت. بی‌خود نبود که صبور می‌گفت: من از خداوند فقط دو چیز خواسته‌ام، یکی شجاعت شهید مجید انجیری و دیگری اخلاص شهید محمد شکوهی راد را.


رسم خوبان ۲۳ – تهوّر و شهامت،  ص ۲۴ و ۲۵٫