قرآن کریم به مسئله بزرگداشت آثار اولیای الهی و بنای بر قبور به طور ضمنی اشاره کرده است:

 

الف : بنای بر قبور، تعظیم شعائر الهی

خداوند متعال در قرآن کریم امر به تعظیم شعائر الهی کرده و آن را دلیل تقوای قلوب می‌داند، آن‌جا که می‌فرماید:

«وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»[۱]؛

«و هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد، این، صفت دل‌های باتقواست.»

شعائر جمع شعیره، به معنای دلیل و علامت است. شعائرالله؛ یعنی اموری که دلیل و علامت و نشانه به سوی خداست و هر کسی که می‌خواهد به خدا برسد با آن دلیل و نشانه می‌تواند به خدا برسد.

در قرآن کریم، صفا و مروه از شعائر الهی شمرده شده است:

«إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ»[۲]؛

«همانا صفا و مروه از شعائر دین خداست.»

و نیز شتری که برای نحر به منی برده می‌شود:

«وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ»[۳]؛

«و نحر شتران فربه را از شعائر دین خدا مقرّر گردانیدیم».

پس اگر شتری که می‌خواهد در کنار خانه سربریده شود این احترام و جایگاه را دارد که جز «شعائر الله» است، به طریق اوّلی انبیا و ائمّه طاهرین جزو شعائر الله هستند و تعظیم آن‌ها لازم و واجب است؟ آیا ساختن قبر و ضریح برای قبرها و مشاهد اهل بیت (علیهم السّلام) تعظیم آن‌هاست؛ یا تبدیل کردن قبرهای آن‌ها به خرابه و ویرانه‌ای؟! این نیست مگر از آن جهت که این امور از نشانه‌های دین حنیف ابراهیم (علیه السّلام) است و کسانی که با حضور خود در این مکان‌های مقدّس و انجام مناسک به تظیم شعائر الهی می‌پردازند در حقیقت از پیروان حقیقی ابراهیم حنیف هستند.

بدیهی است بقیّه مکان‌ها که به پیامبران و اولیای الهی تعلق دارد از این قاعده مستثنی نیستند. چنان‌که مسلمانان به نوبت می‌ایستند تا در محراب پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نماز بخوانند و یا هر جا که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حتّی توقف داشته به یاد بود آن مسجد ساخته شده و مردم جهت بزرگداشت نام و یاد پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به آن‌جا مراجعه می‌کنند. از این‌رو حفظ و صیانت آثار پیامبران و امامان (علیهم السّلام) و بنای قبر و گلدسته برای آن‌ها نیز در راستای همین اهداف است؛ زیرا این اعلیهم السلامال در حقیقت تعظیم اشخاصی است کهخود و سنّتشان شعائر و راهنمایی به سوی خدایند. بدون شک نگه‌داری از آثار و قبرهای پیشوایان معصوم و جلوگیری از نابود شدن و محو گردیدن قبرهای آن‌ها یک نوع از تعظیم شعائرالله به شمار می‌آید.

قرطبی در تفسیرش می‌گوید: «شعائر خدا عبارت است از عَلم‌ها و نشانه‌های دین خدا؛ خصوصاً اموری که مربوط به مناسک است».[۴]

از این‌رو می‌بینیم مردم دنیا یک مکان خاصی را برای قبرهای بزرگانشان اختصاص داده و حفظ و نگه‌داری از آن را به منزله حفظ و نگه‌داری اندیشه‌ها و راه و روش آن‌ها می‌دانند.[۵] البتّه گنبد و بارگاه‌سازی نباید جنبه تزیینی و تجملاتی پیدا کند بلکه به مقدار حفظ هنر اسلامی و تعظیم شعائر الهی و جلب توجّه احترام‌آمیز مردم باشد.

 

ب : بنای بر قبور اولیای الهی مصداق ترفیع بیوت

خداوند متعال در قرآن کریم اذن داده که خانه‌هایی که در آن‌ها یاد خدا شده، رفعت پیدا کند، آن‌جا که می‌فرماید:

«فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ * رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ…»[۶]؛

«در خانه‌هایی که خدا رخصت داده رفعت یابد و در آن، ذکر خدا شود و صبح و شام در آن تسبیح ذات پاک او کنند، پاک‌مرانی که هیچ کسب و تجارت، آنان را از یاد خدا غافل نگرداند…».

لازم به ذکر است «ترفیع بیوت» دارای دو جنبه مادی و معنوی است. چنان‌که حضرت ابراهیم (علیه السّلام) به دستور خداوند از نظر ظاهری و جنبه مادی دیوارهای خانه خدا را بالا برد و از جهت معنوی طواف و مناسک حج را کنار کعبه احیا کرد.

«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ * رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»[۷]؛

«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه [کعبه] را بالا می‌بردند، [می‌گفتند:] «ای پروردگار ما، از ما پذیر که در حقیقت، تو شنوای دانایی. پروردگارا، ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده؛ و از نسل ما، امّتی فرمانبردار خود [پدید آر]؛ و آداب دینی ما را به ما نشان ده؛ و بر ما ببخشای که، تویی توبه‌پذیر مهربان.»

استدلال به آیه فوق متوقّف بر بیان دو امر است:

سیوی از انس بن مالک و بریده نقل کرده که: «رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آیه «فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ» را قرائت نمود. شخصی جلو آمد، عرض کرد: این بیوت کدامند؟ حضرت (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: بیوت انبیا. ابوبکر در این همگام نزد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمد و خطاب به خانه علی و فاطمه (علیهما السّلام) کرده و عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این خانه از آن بیوت است که خدا و تو اراده کرده‌ای که تعظیم شود؟ پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: آری، از بهترین آن بیوت است».[۸]

علاوه بر این که بنای بر قبرهای ائمّه معصومین: مصداقی از ابراز «مودّت فی القربی» است که در آیه ۲۳ شوری بر آن تأکید شده است:

«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏».

 

شواهد تاریخی نیز بر درستی این‌گونه بزرگداشت دلالت دارد، چنان‌که؛ روزی که اسلام انتشار یافت، قبور پیامبرانی که مدفن آن‌ها معلوم بود دارای سقف و سایبان و قبه و بارگاه بود، قبور هاجر و اسماعیل در مسجد الحرام و دانیال در شوش و هود و صالح و یونس و ذوالکفل در عراق و ابراهیم و اسحاق و یعقوب و یوسف در بیت المقدس همگی دارای بنا و بارگاه بودند. همه این‌ها جلوی چشم مسلمانان بود و هیچ‌کدام اقدام به انهدام و ویران کردن این قبرهای انبیا و صالحان ننمودند. اگر بناء بر قبرها کار حرامی می‌بود، هر آینه بر مسلمانان و جامعه اسلامی واجب بود که بر خراب کردن و ویران ساختن آن قبرها اقدام کنند و از تجدید بنای آن ممانعت کنند، ولی مسلمانان هرگز دستور به ویران کردن آن‌ها ندادند بلکه همواره بر تعلیهم السلامیر وبازسازی آن‌ها در طول قرن‌های متمادی اصرار ورزیدند. بنابراین باقی گذاردن بناها و قبّه‌ها بر روی قبرهایی که در منظر علما و فقهای مسلمانان بوده و عدم تخریب آن، دلیل واضحی بر جواز بناء بر قبور است.[۹]

به بیان دیگر «سیره مستمره مسلمین» بر ساختن بناء بر قبور، نسلی پس از نسل دیگر، خود بهترین گواه بر جواز و مشروعیت این کار است.[۱۰]

ابن‌تیمیه در کتاب «الصراط المستقیم» می‌گوید: در فتح بیت المقدس قبور انبیا دارای بناء بود و تا سال چهارصد هجری درب آن‌ها بسته بود.[۱۱]

اگر ساخت بناء و بارگاه بر قبور شرک و حرام است، چرا تا زمان ظهور ابن‌تیمیه هیچ کس دستور به تحریم و تخریب نداده است؟! آیا مسلمان‌تر از ابن‌تیمیه تا آن زمان وجود نداشته است؟[۱۲] و چرا هنگامی که علیهم السلامربن الخطاب بیت‌المقدس را فتح کرد، دستور نداد تا قبرها و بناهای ساخته شده بر آن‌ها را خراب و ویران کنند؟! آیا وی همراه و همسوی با مشرکین بوده است؟

علاوه بر این که حفظ آثار ملّی و دینی و بزرگداشت شخصیّت‌های بزرگ اجتماعی از اصول پذیرفته شده نزد همه اقوام و ملّت‌هاست و نشانه هویت و پیشینه آن ملّت است به ویژه اگر به تقویت جنبه‌های مثبت و حفظ ارزش‌ها کمک کند.

همچنین خداوند متعال درباره اصحاب کهف و مشورتی که درباره آن‌ها داشتند می‌فرماید:

«قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً»[۱۳]ریال

«ولی آن‌ها که از رازشان آگاهی یافتند [و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند] گفتند: ما مسجدی در کنار [مدفن] آن‌ها می‌سازیم [تا خاطره آنان فراموش نشود]».

مطابق برخی از تفاسیر این پیشنهاد از جانب موحدان بوده تا مردم به زیارت اصحاب کهف آمده و در کنار آن‌ها در مسجد نماز و دعا بخوانند و خداوند این پیشنهاد را نقل کرده و آن را اشکال نکرده است و لذا از تقریر آن استفاده جواز می‌شود.[۱۴]

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی شیعه و اهل سنت؛ دفتر نشر معارف تدوین و تألیف: علی اصغر رضوانی، مصطفی عزیزی


 

[۱]. حج، آیه ۳۲٫

[۲]. بقره، آیه ۱۵۸٫

[۳]. حج، آیه ۳۶٫

[۴]. تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۵۶٫

[۵]. الوهابیّه فی المیزان، سبحانی، ص ۶۱٫

[۶]. نور ۲۴، آیات ۳۶ و ۳۷٫

[۷]. بقره، آیه ۱۲۷ و ۱۲۸٫

[۸]. درّ المنثور، سیوطی، ج ۵، ص ۵۰٫

[۹]. همان، ص ۲۸۸٫

[۱۰]. همان، ص ۲۸۸٫

[۱۱]. کشف الاتیاب، ص ۳۰۶٫

[۱۲]. برای اطلاع بیشتر به کتاب طبقات الکبری، ابن سعد، ج ۱، ص ۳۶۰ تا ۵۰۳ مراجعه شود.

[۱۳]. کهف، آیه ۲۱٫

[۱۴]. ر.ک: کشف الارتیاب، سیّد محسن امین، ص ۲۹۳ به بعد.